خوزستان، چشم به راه مرگ بیابان‌ها

هنوز هم بیابان غالب‌ترین چشم‌انداز مردم خوزستان است، هنوز هم شوره‌زار شدن زمین‌های این منطقه کشاورزی را تهدید می‌کند و شن‌های روان پیش‌رونده زمین‌های قابل کشت را لخت می‌کند و از کارایی می‌اندازد. بارندگی در استان خوزستان اندک است یعنی کمی بیشتر از 250 میلی‌متر در سال، اما تبخیر 10 برابر بارش است (2100 میلی‌متر در سال) همین مساله مزید بر علت می‌شود تا بیابانی شدن زمین‌هایی که روزی پرثمر بوده‌اند سرعت بگیرد.
کد خبر: ۳۳۴۱۷۴

امروز خوزستان با 6 کانون بحران، آبستن فجایع زیست‌محیطی است. مردمان شهرها و روستاهای اهواز، شوش، امیدیه، ماهشهر، هندیجان و دشت آزادگان به خوبی کمبود آب، تبخیر شدید، فرسایش خاک (25 تن در هکتار در هر سال)، رسوب‌گذاری و شوره‌زار شدن زمین‌ها را درک می‌کنند.فرسایش بادی در این استان به حدی است که می‌تواند با مدفون کردن زمین‌ها زیر لایه‌های شن، پایبندترین مردمان به سرزمین را وادار به ترک محل ‌کند. امروز سیمای طبیعی خوزستان حکایت از تخریب شدید دارد. این استان با داشتن 3 اقلیم و ناحیه رویشی (مناطق مرتفع، جلگه‌های پست و مناطق میانبند) و 6 رود مهم (کارون، کرخه، دز، جراحی، زهره و شاوور) هنوز با کمبود آب، افت سطح آب‌های زیرزمینی، افت دشت‌ها، نابودی مراتع و از بین رفتن پوشش گیاهی روبه‌روست. همجواری با ادامه مسیر بیابان‌های عراق نیز به وخامت اوضاع دامن زده است و وزش بادهای خشک و سوزان تابستانه، ماسه‌زارها، شوره‌زارها و باتلاق‌های مناطق پست جلگه‌ای را ایجاد کرده است که ثمره تنیده شدن این حلقه‌های معیوب به هم، تولید بیش از یک میلیون هکتار بیابان و 280 هزار هکتار کانون بحران فرسایش بادی (شنزار) است.این وضع تا به آنجا ادامه پیدا کرده که امروز فرسایش بادی، ارگ (مجموعه‌ای از ماسه‌زار)‌هایی را به وجود آورده و باتلاق‌های هورالعظیم، هورالهویزه، شادگان و شوره زارهای بندر امام، ماهشهر و زمین‌های کم‌بازده حاشیه جاده اهواز به امیدیه آینده منابع طبیعی را به مخاطره انداخته‌اند.

جنگل کاری روشی برای مقابله با بیابان

منابع طبیعی ایران بشدت تحت فشار است این ساده‌ترین نتیجه‌ای است که می‌شود از تحلیل وضع موجود داشت. طبیعت ایران به خاطر بهره‌برداری‌های بی‌رویه و نادرست مدت‌هاست که مجال نفس تازه کردن نیافته و رشد کند احیای پوشش‌ گیاهی از دست رفته در مناطق خشک و نیمه‌خشک چهره‌ای نیمه عریان به طبیعت داده است.

البته در بخش‌های مختلفی از کشور بویژه در مناطق بحرانی اقداماتی برای مهار این وضع انجام شده، همان‌گونه که طرح 50 هزار هکتاری بیابان‌زدایی در غرب کرخه، بیابان را به عقب رانده است.

امروز شن‌های روان شهرها و روستاهای اهواز، شوش، دشت آزادگان، الباجی و امیدیه با کاشت درختان تثبیت شده‌اند و مردم بومی به جای فرار از ماسه‌ها، کشاورزی می‌کنند. اما هنوز در سراسر بیابان‌های کشور مجال کار هست چون به نظر می‌رسد میزان احیای طبیعت عقب‌‌تر از دامنه تخریب‌ها است. چراکه اگر چنین نبود امروز در 18 استان و 83 شهرستان کشور، 183 کانون بحران زیست‌محیطی وجود نداشت.

اگر بیابان‌ها عقب نشینند

وجود 5/32 میلیون هکتار بیابان در کشور نشانه خوبی نیست؛ هشداری زیست‌محیطی که اخطار می‌کند باید طرح‌های بیابان‌زدایی جدی‌تر گرفته شود. در استان خوزستان یک میلیون و 277 هزار هکتار اراضی بیابانی وجود دارد که تبخیر 3 برابر بیشتر از استاندارد جهانی، سرعت زیاد وزش باد، وقوع خشکسالی هر 3 تا 5 سال یک بار و وسعت اراضی با اقلیم خشک زمینه مساعدی برای گسترش بیابان در این منطقه فراهم کرده است.

این در شرایطی است که رشد جمعیت، بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب، شیوه‌های نامناسب آبیاری، آلودگی آب‌های زیرزمینی، شخم زمین در جهت شیب، رهاکردن زمین‌های زراعی، چرای دام در جنگل‌ها و برداشت غیراصولی از معادن نیز از عواملی است که منطقه را برای پیشروی بیابان مستعد کرده است.

اینها عواملی است که سبب شده از سال 1347 برنامه‌های بیابان زدایی در استان خوزستان بویژه در منطقه غرب کرخه ـ‌ که قطب کشاورزی به شمار می‌رود ـ آغاز شود و همچنان ادامه یابد. هم‌اکنون استان خوزستان 890 هزار هکتار جنگل طبیعی، 82 هزار هکتار بیشه‌زار و بیش از 35 هزار هکتار جنگل دست کاشت دارد. تولید جنگل البته نشانه خوبی است و پیامد آن تولید 5/2 تن اکسیژن و جذب بیش از 60 تن گرد و غبار به ازای هر هکتار، اما وقتی اراضی سبز طبیعی و دست کاشت خوزستان با عرصه‌های بیابانی آن مقایسه می‌شود حکایت از این واقعیت دارد که ـ با وجود همه تلاش‌های انجام شده ـ در نبرد رودرروی بیابان و عرصه‌های طبیعی تا کنون زایش بیابان‌ها پیشی داشته است.

توسعه بیابان و کابوس فقر و بیکاری و مهاجرت

وقتی بیابان‌ها روز به روز پیشروی می‌کنند، وقتی پوشش گیاهی هر روز فقیرتر از قبل می‌شود، وقتی شن‌های روان، جاده و زمین کشاورزی نمی‌شناسند و تا پشت در خانه‌های مردم هم پیش می‌روند، وقتی شیره جان طبیعت با بی‌رحمی و بدون فکر کشیده می‌شود و منابع طبیعی از درون تخلیه می‌شوند، وقتی داشتن جرعه‌ای آب شیرین آرزو می‌شود یا وقتی عمیق‌ترین چاه‌ها هم آب را به سطح زمین نمی‌کشانند آن وقت اگر مردم یک سرزمین برای زنده ماندن ترک وطن نکنند باید چه کار کنند؟

اینها واقعیات سرزمین‌های خشک و نیمه‌خشک جنوب غرب ایران است که اگر پیش از آن که زمان از دست برود کاری برایش نشود سرزمین‌های خالی از سکنه‌ای که مردمانش برای بقا بار مهاجرت بسته‌اند داستانی همه‌گیر می‌شود. امروز حفظ و احیای مراتع موضوع مرگ و زندگی است همان طور که تلاش برای بیابان‌زدایی این گونه است. امروز دیگر باید باور کرد که اگر میدان تاخت و تاز بیابان‌ها گسترده شود، اگر قدرت بازسازی سرزمین تحلیل برود، اگر پوشش گیاهی تخریب شود، اگر تولیدات دامی و کشاورزی سیر نزولی پیدا کند، اگر سیل بیاید و زمین بلغزد یا تنظیم گردش آب در طبیعت به هم بخورد و ذخایر ژنتیکی گیاهی و جانوری نابود شود باید مطمئن بود که اوضاع بحرانی پیش آمده به صلاح هیچ کس نیست.

مریم خباز / گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها