حملات آجری

پس از کشته شدن دو سرباز مصدوم امریکایی بضرب «آجر» توسط 2نوجوان عراقی در فلوجه ، بار دیگر اعتبار سازمانی و اطلاعات تولیدی سیا مورد تردید قرار گرفت .
کد خبر: ۳۲۶۶۵
قریب یک هفته پیش روزنامه های غیرامریکایی نوشتند که : پس از واژگون شدن خودرو حامل 2سرباز امریکایی و مصدوم شدن آنها ، چند نوجوان عراقی شاهد حادثه ، پیکر نیمه جان سربازان را آماج آجر و سنگ قرار دادند ، که این عمل منجر به قتل سربازان شد. طرح حمله و اشغال عراق که در قالب «پیش نویس برنامه راهنمای عمل دفاعی» در سال 1997 تنظیم شده بود ، سرانجام در سال 2003 با شعار «مقابله با سلاحهای کشتار جمعی» عملی شد. پس از سقوط سهل الحصول بغداد توسط بزرگترین ارتش جهان ، معضل اصلی امریکا نه در قالب مبارزه با خطر سلاحهای کشتار جمعی که در سرکوب مقاومت های مردمی آشکار شد ؛ مقاومت هایی که به طور متوسط 30بار در روز و به صور مختلف از عملیات انتحاری گرفته تا «حملات آجری» خود را نشان می دهد. 6 روز بیشتر از آغاز حملات امریکا به عراق نگذشته بود که غلط بودن پیش فرضهای واشنگتن مبنی بر استقبال مردمی از متجاوزین خود را نشان داد و جورج بوش بار دیگر پس از یازدهم سپتامبر سیا را به ناتوانی در کسب اطلاعات دقیق متهم کرد. ناپدیدشدن رهبر القاعده در گذشته و پنهان ماندن محل اختفای صدام حسین برگهایی بود که پرونده عجز و ناتوانی سیا را سنگین و سنگین تر کرد. اطلاعات سیا درخصوص فعالیت های هسته ای ایران ، آخرین ریسمان پوسیده ای بود که نتوانست واشنگتن را از چاه بی اعتباری در تصمیم های بین المللی خارج کند و در نهایت محافظه کاران کاخ سفید ترجیح دادند که همزمان با ایران ، این «ابهام هسته ای» را جشن بگیرند. کندی فقید روزگاری در جواب به اعتراضها و تقاضاهای مردمی گفته بود که : «همه می پرسند امریکا چه کاری برای ما انجام داده است؛ در حالی که باید از خود سوال کنند که ما برای امریکا چه کاری انجام داده ایم». سیا نیز این روزها با تمسک به این شعار نه چندان موثر ، علل عدم توفیق سازمان را خلا همکاری مردم امریکا عنوان کرده و می پرسد: چرا مردم امریکا همچون سایر کشورها رغبتی به همکاری اطلاعاتی از خود نشان نمی دهند؛ چرا سازمانهای خودجوش نظیر فلسطینی ها برای نجات کشور، از دل جامعه امریکایی بیرون نمی آید؛ شاید جواب این سوالات را به طور مشروح در اثر معروف نویسنده امریکایی ویلیام لدرر با عنوان نسلی از گوسفندان بتوان یافت ، اما سیا دوست دارد که این عدم همکاری را با تنوع جمعیتی مهاجران ساکن در امریکا توجیه کند. پس از حادثه یازدهم سپتامبر، امریکا بار دیگر پس از «پرل هاربر» سرتاسر کشور را موقعیت اضطراری قرمز اعلام کرد و با اخطارهای مکرر از جمله اخطار کشف محموله های پستی حاوی میکرب سیاه زخم (که از قضا مسری نبود!) سعی کرد این حالت را تا قطعی شدن حمله به عراق نگاه دارد و همچنان بر طبل مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی بکوبد. کشمکش های سیاسی بین امریکا و اروپا بر سر مشارکت در حمله به عراق موضوع حالت فوق العاده را تحت الشعاع قرار داد ، مردم بین هشدارهای سیا و دعوت به آرامش اف بی آی بلاتکلیف رها شده بودند ، سرانجام پس از عبور از موقعیت نارنجی ، بازی در حالت موقعیت زرد تثبیت شد. با حمله عجولانه امریکا به عراق موضوع موقعیت زرد نیز به فراموشی سپرده شدحتی تهدیدهای صریح صدام در طول جنگ رنگ موقعیت اضطراری را تغییر نداد. دیگر کارخانه های مواد شیمیایی ، رآکتورهای هسته ای ، منابع آب و انرژی و مخابرات امریکا در معرض خطر نبودند ، هنوز هم برغم تهدیدات مکرر القاعده ، همه جا جز امریکا در معرض خطر قرار دارد و هنوز شهرهای امریکا در موقعیت با ثبات زرد قرار دارد. در عراق نه سلاح شیمیایی و میکروبی و نه هیچ نوع دیگری از سلاحهای کشتار جمعی یافت نشد. حتی از بشکه های حاوی اورانیوم در مرحله «کیک زرد» که از شبکه های تلویزیونی امریکا نشان داده شده بود ، خبری نشد. سیا ناتوان نقش خود را به DIA واگذار کرد ، خدمت سربازی پس از سالها حتی برای زنان نیز اجباری شد ، تا نیروهای خسته و افسرده حاضر در عراق هراز چند گاهی نفسی تازه کنند. جورج بوش در سفری پر مخاطره خود را به بغداد رساند تا شبانه در مراسم روز شکرگزاری در جمع سربازان امریکایی حاضر شود او خطاب به سربازان گفت : «من بدنبال جایی می گشتم که یک غذای گرم بخورم . از شما متشکرم که مرا به شام دعوت کردید فکر نمی کنم گروه بهتری از شما دوستان برای شام شکرگزاری پیدا می کردم». بالاترین مقام امریکا با سینی بزرگی از غذا و بوقلمونی سرخ کرده در وسط آن به جمع سربازان پیوست تا «نسلی از گوسفندان» شبی را بدور از غوغای جنگ در آرامش بگذرانند البته اگر فکر آجرها راحتشان بگذارد.

سیدمحمدتقی یاسینی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها