حاشیه خبر

سیاهی که به دنیا می‌خندد

جابر تواضعی: سیاه‌بازی یکی از نمایش‌های سنتی ماست که این سال‌ها مثل خیلی چیزهای دیگر کم‌کم رو به فراموشی می‌رود، ولی نسل‌های قبلی ما از آن خاطره‌های زیادی دارند. سیاه‌بازی در قالب نمایش‌های خنده‌دار و شادی‌آور دسته‌بندی می‌شود و نسل‌های پیشین ما از حضور نمایشگران و سیاه‌بازان در جشن‌ها و عروسی‌هایشان خاطره‌های زیادی دارند. زمانی لاله‌زار قدیم جایگاه اصلی این‌گونه نمایش‌ها بود، اما حالا فقط سعدی افشار به عنوان نمادی از آن دوران باقی مانده است. با این حال هستند کسانی که بخش زیادی از کار و فعالیتشان را در وادی تئاتر، صرف همین نمایش‌های سنتی کرده‌اند. یکی از آنها داوود فتحعلی‌بیگی است که این روزها هم نمایش «مجلس سیاه‌بازی بیژن و منیژه» را در تالار سنگلج روی صحنه دارد که همان طور که از اسمش برمی‌آید، براساس داستان بیژن و منیژه فردوسی حکیم نوشته شده است. آن طور که خود فتحعلی‌بیگی می‌گوید، قبلا سعدی افشار در این زمینه‌ها تجربه داشته و او هم می‌خواسته همان متن را روی صحنه ببرد، ولی بعد ترجیح داده آن را دست‌نخورده بگذارد و از داستان فردوسی روایت تازه‌ای را روی صحنه ببرد.
کد خبر: ۲۹۹۶۰۷

تصورش را بکنید اگر فردوسی بود و می‌دید که بیژن یک غلام سیاه و لوده دارد که با رستم، کیخسرو، گیو، گرسیورز و افراسیاب شوخی می‌کند و لابه‌لایش به چیزهای امروزی مثل اشعه لیزر، اینترنت، ایمیل و این‌جور چیزها هم گریز می‌زند، چه حالی شد، ولی اگر این کار یک حسن داشته باشد، آن است که مردم به بهانه دیدن سیاه با یکی از داستان‌های شاهنامه بیشتر آشنا می‌شوند.

آرزوی فتحعلی‌بیگی این بوده که نمایش‌اش را درست مثل قدیم اجرا کند. به قول خودش، به سبک و سیاق دسته‌جات مطربی نیم قرن پیش روی حوض وسط حیاط یک خانه قدیمی تختی بزند و فرشی بیندازد و از سر شب تا دم صبح همه مهمان‌ها و تماشاچی‌ها را بخنداند. شبی که من نمایش را می‌بینم، عزت‌الله رمضانی‌فر هم یکی از تماشاچی‌هاست که بعد از پایان نمایش به عنوان پیشکسوت می‌رود روی صحنه و از نمایش‌های سیاه‌بازی قدیم توی عروسی‌ها و مهمانی‌ها می‌گوید؛ این که از پشت‌بام‌ها می‌رفته‌اند تا خودشان را به خانه‌ای که نمایش و عروسی در آن برپا بوده برسانند؛ اما در یکی از آنها از بس جمعیت زیاد می‌شود، سقف و دیوار خشتی خراب می‌شود و همه می‌افتند پایین!

بازیگران «مجلس سیاه‌بازی بیژن و منیژه» معروف و شناخته‌شده نیستند، ولی از سوی دیگر سیاه‌بازی به بازیگران شناخته‌شده هم نیاز چندانی ندارد، چون همه حواس‌ها به سیاه است که در این نمایش داوود داداشی آن را بازی می‌کند. نوع دکور و لباس‌ها و حضور زنده گروه موسیقی در کنار صحنه هم باعث می‌شود که تماشاچیان بیشتر با گروه احساس همراهی و همدلی کنند. البته در کنار داستان بیژن و منیژه، یک داستان امروزی دیگر هم روایت می‌شود که شخصیت‌هایش از بیژن و منیژه عبرت می‌گیرند و نمی‌گذارند زندگی‌شان به سرنوشت آنها دچار شود.

«سیاه‌بازی بیژن و منیژه» با یک آنتراکت 10 دقیقه‌ای، 3 ساعت طول می‌کشد. وقتی تماشاچی‌ها تا پایان با علاقه می‌نشینند و برای رفتن عجله ندارند و اینقدر باانگیزه گروه را تشویق می‌کنند، یعنی از زمانی که برای یک کار سنتی گذاشته‌اند، حسابی خوشحال و راضی‌اند. به هر حال در این زمانه عبوس، 3 ساعت فراغت از همه چیز و خندیدن به ریش دنیا و مافیها، کم‌متاعی نیست. اگر شما هم می‌خواهید این تجربه را از دست ندهید، باید کمی دست بجنبانید؛ چون هفته‌ای که می‌آید، هفته آخری است که این سیاه‌بازی روی صحنه سنگلج اجرا می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها