خلاقیت لازمه هر کار است

در نقد درونی به خودتان رحم کنید

جوانی، بله همان 10، 15 سال جوانی، زمانی است که خلاقیت شما در هر زمینه‌ای در اوج خود است. در دوره کودکی و نوجوانی یاد گرفته‌‌اید و دوره‌جوانی زمان بهره‌برداری از چیزهایی است که آموخته‌اید. جوانی دوره‌‌ای است که خلاقیت در رفتار، روش زندگی، کار و درس هیجانی مضاعف‌تر از هر چیز به شما می‌بخشد. اگر یک شعر تازه بگویید، اگر راهی خلاقانه برای مشکل خود پیدا کنید. کیف و لذتی که بعدا نصیبتان می‌شود از تک چرخ زدن با موتور در خیابان و ترن‌هوایی سوار شدن و بانجی جامپینگ بیشتر است. امتحانش مجانی است. سال‌های جوانی سال‌هایی است که هر چه در آن خلق کرده‌اید در دوران میانسالی و کهنسالی به خودتان نفع می‌رسانند. مثل نهالی که در خاک کاشته‌اید و به ‌آن رسیده‌‌اید و وقت میوه دادنش شده. در دوره میانسالی باید بنشینید از سایه درخت لذت ببرید و سیبی را که محصول همان درخت است در دهانتان مزه‌مزه کنید.
کد خبر: ۲۹۹۱۹۳

بخشی از خلاقیت ذاتی است، اما بخش دیگرش پرورش استعدادها است. برای این که بدانید چطور می‌توانید خلاق باشید جمله‌های بعد را بخوانید.

آیا دوست دارید خلاقیت خود را افزایش دهید؟ آیا جزو آن دسته از افرادی هستید که فکر می‌کنند خلاقیت بیشتر، عاملی است که زندگی فردی را بهبود می‌بخشد؟

قبل از پاسخگویی به این سوالات، سعی کنید زمان کوتاهی به معنای کلمه «خلاقیت» فکر کنید و ببینید که این کلمه در ذهن شما به چه معنایی است؟ خوب فکرهایتان را کردید؟

اگر فکر می‌کنید خلاقیت فقط برای هنرمندان مفید است و مثلا شما به عنوان یک مدیر میانی، مشغول به کار در یک اداره هستید شاید تصور کنید که افزایش خلاقیت از اهمیت خاصی برای شما برخوردار نیست. اما در واقع خلاقیت چیزی به غیر از مفهوم آن در هنر و در همه زمینه‌‌های زندگی مورد نیاز است.

نظر شما در مورد یک شخص خلاق شاید کسی باشد که وقت خود را در یک اتاق زیر شیروانی با انبوهی از تابلوهای نقاشی سپری می‌کند، یا شاید یک نویسنده که روی رمان جدیدش کار می‌کند، یا یک موسیقیدان، یک هنرمند یا یک خواننده که روی اجرای خود در مقابل تماشا‌چیان تمرین می‌کند. همه این افراد به نوعی هنرمند هستند و باید افرادی خلاق باشند حتی اگر دیگران از هنرشان لذتی نبرند، اما خلاقیت به همین جا ختم نمی‌شود.

مثلا در مورد شخصی که ایده‌ای جدید برای تولید یک محصول تازه دارد، یا کسی که یک شرکت جدید را برای تولید و توزیع این محصول تشکیل می‌دهد و صدها نفر را استخدام می‌کند، چه می‌توان گفت؟ آیا چنین فردی به خلاقیت نیاز ندارد؟

در مورد یک دانشمند که در آزمایشگاه زحمت می‌کشد و سعی دریافتن ترکیبی جدید برای درمان یک بیماری دارد چطور؟ آیا کار او نیازمند خلاقیت نیست؟ و اما در مورد یک مادر که سعی در تهیه غذایی لذیذ و مفید و سالم با یک بودجه اندک دارد چطور؟ آیا این نوآوری نیست؟

از نظر یک نفر ممکن است خلاقیت به معنای حل یک مساله فیزیک باشد و برای دیگری به معنای راه‌اندازی یک خط تولید جدید در کارخانه.

وقتی ما ابداع و نوآوری را فقط از نظر هنری تعریف می‌کنیم، دیگر کاربردهای وسیع این کلمه را در حل مسائل و تفکرات خلاقانه از دست می‌دهیم.

یک هنرمند که یک تصویر را نقاشی می‌کند، یا یک نویسنده که روی یک کتاب داستان کار می‌کند هر دو چیزی مشترک با یک محقق مشغول به کار در آزمایشگاه دارند.

آنها همه روی مشکلات کار می‌کنند و سعی دریافتن راه‌حلی برای مشکلاتی که قبلا وجود نداشته دارند. این افراد از قدرت فکر خود برای تصور راه‌های جدید و جهت انجام کاری، ایجاد چیز جدیدی و تفکر در راهی جدید استفاده می‌کنند.

آنها شاید برای ایجاد یک ایده جدید یا یک نگاه و دیدگاه تازه،‌ یا یک محصول جدید یا یک روش نو، تلاش می‌کنند. برخی اوقات توانایی خلاق‌تر بودن می‌تواند منجر به بخت و اقبال شخص شود؛ حتی در برخی افراد،‌ تنها موجب ایجاد حس عمیقی از رضایت فردی می‌شود. آیا می‌توانیم توانایی خود را برای خلاق بودن بهبود دهیم؟ بله در واقع یادگیری خلاق‌تر بودن می‌تواند خیلی راحت و لذت‌بخش باشد. پیشتر ما وقتی بچه بودیم و قبل از این که قوانین موجود را در مورد این که هر چیز چطور باید باشد بدانیم، خیلی خلاق‌تر بودیم. ما می‌توانیم توانایی خود را برای خلاق بودن احیا کنیم. این کار را می‌توانیم با بررسی برخی تکنیک‌ها در زمینه افزایش خلاقیت انجام دهیم.

برخی از روش‌ها برای بهبود قدرت خلاقیت شامل فکرهای ناگهانی نقشه ذهنی، انواع هیپنوتیزم و مدیتیشن و تصورات هدفمند است. تمام این روش‌ها که سعی در افزایش قدرت خلاقیت دارند، دارای یک نکته مشترک هستند. همه سعی در گذر از قضاوت‌ها و نقدهای شخصی موجود در ذهن‌مان دارند.

بیشتر ما یک صدای درونی داریم که یک تفسیر ثابت از هر چیزی را که به آن فکر می‌کنیم و انجام می‌دهیم، دارد. ما شاید بندرت در طول زندگی‌مان به این صدای درونی توجه کنیم،‌اما به هر حال این صدا تاثیر زیادی روی آنچه می‌توانیم در زندگی انجام دهیم، دارد.

در بسیاری از ما این صدای درونی معمولا خیلی منفی است. فرقی نمی‌کند که می‌خواهیم در مورد چه چیز فکر کنیم یا می‌خواهیم چه کاری انجام دهیم، این صدای درونی مثل یک نوار است که در پس‌زمینه ذهن ما پخش می‌‌شود و نظرات، عملکرد و توانایی‌هایمان را برای موفقیت، نقد می‌کند.

وقتی ما با یک ایده جدید درگیر می‌شویم، صدای درونی ما ممکن است بگوید «این ایده احمقانه است» یا شاید بگوید «من نباید هرگز فردی متوسط و میان‌حال باشم. من باید همیشه کامل باشم. همه ایده‌های من باید کامل و خلاقانه باشد. اگر ایده من از ابتدا کامل نباشد، من شکست می‌خورم پس بهتر است که حتی تلاش هم نکنم»!

نقدهای درونی منفی ما همیشه به صورت یک صدا بروز نمی‌کنند. برخی اوقات ما تصاویری از شکست‌های خود می‌بینیم یا شاید احساس فیزیکی ترس و دستپاچگی را که باعث توقف ما در عمل به ایده‌ها و شروع کارهای جدید می‌شود در وجود خود احساس کنیم.

این نقد درونی شما وقتی شما را نقد می‌کند یا وقتی به شما می‌گوید که ایده‌های شما خیلی خوب نیستند، دشمن شما نیست. انتقاد درونی در حقیقت سعی در محافظت از شما در برابر شرمنده شدن یا دستپاچگی در مقابل نظر دیگران یا عکس‌العمل آنها دارد. نقد درونی ما سعی در کامل کردن ما و محافظت از ما دارد، اما می‌تواند یک اثر تخریبی پیش‌بینی نشده داشته باشد.

اگر قضاوت‌های درونی ما اکثرا منفی باشد، قدرت خلاقیت ما دچار آسیب می‌شود. در این‌صورت به جای این‌که به ما کمک کند تا با ایده‌های بهتری روبه‌رو شویم، در واقع این نظرات پی در پی منفی درونی به توانمندی ما در ایجاد ایده‌های جدید صدمه می‌زند.

شما نمی‌توانید در آن واحد هم‌خلاق باشید و هم منتقد. این دو فرآیند به او راه مختلف تفکر نیاز دارند. نقد، قضاوت و عملکرد تحلیلی مغز بخشی نیست که منجر به تولید ایده‌های خلاقانه شود.

حتی انواع امواج مغزی که شما وقتی منطقی و تجزیه‌گر هستید در ذهن شما تولید می‌شود متفاوت از امواج مغزی است که هنگام خلاقیت ساطع می‌شود.

وقتی زمان، زمان خلاقیت است باید بخش نقد درونی خود را به هواخوری بفرستید. خلاقیت لازمه هر کاری است. پس چندان به صداهای منتقد درونی خود توجه نکنید و فکر خود را به سمت افکار خلاقانه پرواز دهید. حالا و در همین لحظه چه فکر خلاقانه‌ای دارید؟

مترجم: الهه عیوض‌زاده
منبع: goal setting-guide.com

روش‌های بهبود خلاقیت

خلاقیت لازمه هر کاری است. اما چگونه می‌توان خلاقیت را در خود بهبود بخشید. برایتان بعضی روش‌های موجود برای بهبود خلاقیت را نام می‌بریم، اما این روش‌ها را نباید فقط حفظ کرده بلکه باید بکار گرفت.

ارزیابی: در این روش یک ایده اولیه در نظر گرفته می‌شود و با بهبود و ترقی آن، به صورت گام به گام سعی می‌شود تا ایده کامل شود.

‌ اختلاط: در این روش دو یا چند ایده موجود با هم ترکیب می‌شوند و یک ایده جدید تولید می‌شود.

حرکت انقلابی: گاهی بهترین ایده جدید، ایده‌ای است که کاملا با نظریه قبلی متفاوت باشد. در واقع ایجاد یک انقلاب در نظریات قبلی می‌تواند کازساز باشد.

دوباره کاری: گاهی نگاه جدید به چیزهای قدیمی می‌تواند راهگشا باشد.

تغییر مسیر: بسیاری از افکار خلاقانه وقتی اتفاق می‌افتد که توجه فرد از یک زاویه مساله به قسمت دیگر آن معطوف شود.

‌افکار ناگهانی: در این روش، قبل از هرگونه قضاوتی، تمام نظراتی که به ذهن افراد می‌آید روی کاغذ نوشته شده و ارزیابی آنها به بعد موکول می‌شود. افراد در این روش سعی می‌کنند دور از قوانین رایج و تجزیه و تحلیل‌های مرسوم، تنها تمامی افکار خود را آزادانه روی کاغذ بیاورند. سپس همه گروه با هم روی ایده‌ها به بحث و بررسی پرداخته و سعی می‌کنند آنها را اصلاح کنند یا بهبود بخشند. در این روش کمیت نظریات مهم است و هر چه تعداد ایده‌ها بیشتر باشد نتیجه به دست آمده بهتر خواهد بود.

نقشه ذهنی: این روش شامل دیاگرامی است که در آن از تمامی ایده‌هایی که به یک ایده یا کلمه اصلی ربط دارد استفاده می‌شود. در این روش عناصر موجود در دیاگرام براساس اهمیت تنظیم می‌شوند.

البته در این راستا نرم‌افزارهای گوناگونی نیز وجود دارد که می‌تواند در بهبود خلاقیت موثر باشد.

منابع :www.articlesnatch.com وwikipedia

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها