گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

چهل سپیده سوگ

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «الگوى قیام»،«سیاست در دایره معقول»،«چهل سپیده سوگ»،«تاکتیک انتخاباتی، استبداد نوین یا...؟»،«ایکاش آقای رئیس جمهور...»،«رقابت های سیاسی و آسیب های فرهنگی»،«تاملی بر فرهنگ عاشورا» و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۳۶۲۵۶

کیهان

«الگوى قیام» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حمید امیدی است که در آن می خوانید؛
1- سال 61 هجری قمری بود. چهل روز از واقعه جانگداز می گذشت. هنوز از خاک کربلا عطر خون خدا به مشام می رسید و صدای محزون «هل من ناصر» فرزند رسول الله(ص) در میان دشت طنین انداز بود. کربلا تا پیش از حادثه بزرگ، کربلا بود و اکنون سرزمین بهشت است. اگر به این دشت خاموش گوش بسپاری در پس این سکوت هول انگیز، غریو رجز دلاوران سپاه خدا را آمیخته با چکاچک شمشیرها می شنوی و چون روی به خیمه ها کنی زنان و کودکانی را می بینی که تشنگی در آن صحرای سوزان را با وقار تحمل می کنند و اگر صدای کودکی به «العطش» برمی خیزد، کمترین التماسی از دشمن در آن نیست.

این شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها و خیمه های سوخته همه نشانه اند. نشانه همان واقعه ای که از جبراییل به حضرت آدم(ع) و همین طور سینه به سینه گشت تا به روز واقعه رسید و تا قیامت هم ادامه خواهد یافت.

2- عطیه عوفی می گوید: 40 روز بعد از شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) من همراه جابربن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین(ع) رفتیم. وقتی به کربلا رسیدیم، جابر کنار آب فرات غسل کرد، و خود را معطر ساخت. جابر پیر و نابینا بود. دست او راگرفتم و در حالی که به ذکر خدا مشغول بود بسوی قبور مطهر شهدای کربلا قدم برداشتیم. جابر هنگامی که دستش به قبر اباعبدالله (ع) رسید از شدت اندوه بیهوش شد و به روی قبر افتاد.

او را به هوش آوردم... جابر چند بار مولایش را صدا زد... یا حسین یا حسین یا حسین(ع)... ندا  داد: آیا دوست جواب دوستش را نمی دهد؟ و جواب خود را چنین داد؛ چگونه پاسخ دهی در حالی که خون از رگهای گلویت بر سینه ریخته و میان سر و بدنت جدایی افتاده است!
من گواهی می دهم که تو فرزند بهترین پیامبران و سرور مؤمنان و مقتدای پرهیزکاران، زاده هادیان و رهبران، پنجمین از اصحاب کساء، فرزند سیده زنان عالم، هستی.چرا چنین نباشی که دست سیدمرسلین (ص) تو را پرورانیده و از سینه ایمان شیرخورده ای.

جابر رو به عطیه می کند و می گوید: ای عطیه! به تو وصیتی می کنم. دوستان محمد(ص) را دوست بدار که سزاوار دوستی اند و دشمنان او را دشمن بدار که شایسته دشمنی اند. با دوستان این خاندان مهربان باش که اگر یک پای آنان به گناه بلغزد، پای دیگرشان به محبت خاندان نبوت استوار گردد. عاقبت کار دوستان بهشت و فرجام کار دشمنان آنان دوزخ است.

جابر که پانزده سال قبل از هجرت در مدینه تولد یافته و در جنگ های صدر اسلام جزء یاران پیامبر(ص) بوده و از مبلغین و محدثین راستین اسلام است، خطاب این حدیث نبوی قرار گرفته که: «ای جابر! قبر حسین(ع) را زیارت کن. چرا که پاداش زیارت وی با صد حج برابری می کند. قبر حسین(ع) گلزاری از گلشن جنت است و خاک کربلا سرزمین بهشت.»

3- اربعین امسال مصادف با ورود انقلاب اسلامی به دهه چهارم از حیات طیبه خود، شد. بدون تردید حرکت انقلابی مردم در طول سالهای مبارزه و اوج آن در بهمن 57 و به دنبال آن استقرار نظام جمهوری اسلامی، متأثر از قیام حسینی و فرهنگ عاشورا است.

بسیاری از اندیشمندان و متفکرانی که درباره چرایی و عوامل پیروزی انقلاب در ایران نظریه پردازی کرده اند، بر این باورند که «مذهب» عامل اصلی در شکل گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن بوده است.

میشل فوکو، فیلسوف شهیر فرانسوی و صاحب نظریه پست مدرنیسم، در کتاب «ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟»  معنویت گرایی سیاسی را به عنوان یکی از ریشه های اصلی انقلاب ایران برمی شمارد. به نظر او روح انقلاب اسلامی در این حقیقت خلاصه می شود که ایرانیان در انقلاب خود، ایجاد تحول و تغییر در خویش را جست وجو می کردند. هدف اصلی آنان ایجاد تحولی بنیادین در وجوه فردی و اجتماعی، حیات اجتماعی و سیاسی و در نحوه تفکر و شیوه نگرش بود. آنان راه اصلاح را در «اسلام» یافتند. اسلام برای ایرانی ها هم دوای درد فردی و هم درمان بیماری ها و نواقص اجتماعی بود.

مروری بر ادبیات سیاسی رایج در طول مبارزات، شعارها، سخنرانی ها و بیانیه ها همه بیانگر این واقعیت است که در میان عناصر مذهبی «فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین(ع)» نقش محوری داشته است؛ شعارهایی نظیر «خمینی، خمینی، تو وارث حسینی» یا «نهضت ما حسینی است رهبر ما خمینی است» و...

حضرت امام خمینی (ره) با درک عمیقی که از دین و فقه سیاسی داشت، مسایل را به صورتی متمایز نسبت به فقهای پیش از خود مورد توجه قرار داد. بنیانگذار انقلاب اسلامی با اعتقاد به اینکه «زندگی سیدالشهدا، زندگی حضرت صاحب سلام الله علیه، زندگی همه انبیاء عالم، همه انبیاء از اول، از آدم تا حالا همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می خواستند درست کنند» مبارزه با رژیم ستمشاهی و تشکیل حکومت اسلامی را سرلوحه زندگی خود قرار داد.

در اندیشه سیاسی امام (ره)، اسلام تنها به عبادات و برگزاری مناسک و آیین های مذهبی ختم نمی شود. دعوت به آگاهی و بیداری ملت ها، برقراری ارتباط فرد با اجتماع، داشتن استقلال فکری و احساس مسئولیت در قبال مسایل مهم جهان اسلام، نشان از آمیختگی اسلام با تمام وجوه زندگی انسان در قرائت دینی امام(ره) داشت.

حضرت امام راحل(ره) با اعتقاد به اینکه قیام و شهادت سیدالشهدا(ع) باید ملاک عمل و کنش اجتماعی مسلمانان قرار گیرد، نهضت حسینی را مبنای حرکت خویش در انقلاب اسلامی ایران قرارداد. ایشان می فرمایند: «کل یوم عاشورا کل ارض کربلا باید سرلوحه زندگی در هر روز  و هر سرزمین باشد. همه روز باید ملت این معنا را داشته باشد که امروز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را پیاده کنیم. انحصار به  یک زمین ندارد. منحصر به یک عده نمی شود... این دستور آموزنده هم تکلیف است و هم مژده. تکلیف از آن جهت که مستضعفان با عده ای قلیل علیه مستکبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مامورند چونان سرور شهیدان قیام کنند و مژده بدین جهت که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است.»

بدین سان درهای جدیدی در تحلیل  درست و الگوپذیری از قیام عاشورا، گشوده شد. امام(ره)خود و مردم را در جریان مبارزه علیه رژیم ستمشاهی مامور به تکلیف می دانست و معتقد بود که «سیدالشهدا(ع) به تکلیف شرعی الهی می خواست عمل بکند. غلبه بکند تکلیف شرعیش را عمل کرده، مغلوب هم بشود، تکلیف شرعیش را عمل کرده. قضیه تکلیف است.»

انقلاب اسلامی وامدار نهضت حسینی است. مفاهیم عاشورایی و عبرت های این واقعه عظیم با اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب از سوی امام خمینی(ره) درهم آمیخت و مردمی ترین انقلاب قرن بیستم رقم خورد.

اکنون نیز که انقلاب و نظام سرافراز جمهوری اسلامی وارد دهه چهارم شده، موج فزاینده ای از پیشرفت های علمی، تحقیقاتی، صنعتی، پزشکی و... کشور را فرا گرفته است. بدون تردید با تکیه بر توانمندی های جوانان مسلمان و مردمی که در مکتب حسینی رشد یافته و صلابت و استقلال را آموخته اند، آینده ای روشن و افقی درخشان فراروی ایران اسلامی خواهد بود.

اعتماد ملی

«سیاست در دایره معقول» سرمقاله اعتماد ملی است که در آن می‌خوانید؛با اعلا‌م احتمال کاندیداتوری مهندس میرحسین موسوی نخست‌وزیر سال‌های دفاع مقدس آرایش انتخاباتی اصلا‌ح‌طلبان وارد مرحله نوینی می‌شود. این موجب خرسندی است که میرحسین موسوی سرانجام پس از سال‌ها سکوت سیاسی تصمیم به ورود به عرصه سیاست و کنش سیاسی گرفته است. در سال‌های گذشته به دفعات از ایشان خواسته شده بود تا روزه سکوت را بشکنند و قدم به میدان گذارند، حال به نظر می‌رسد مجموع شرایط ملی و اوضاعی که بر اردوگاه اصلا‌ح‌طلبان سایه افکنده ضرورت این حضور احتمالی را تثبیت نموده است.

اینک در حالی که فعالیت و تحرک اردوگاه اصولگرایان چندان روشن نیست، اصلا‌ح‌طلبان تمام سرمایه‌های خود را به میدان آورده‌اند. حضور همزمان کروبی، خاتمی و میرحسین موسوی هرچند از یک جبهه واحد و مشترک اما با ادبیات، مانیفست، اصول و برنامه‌های متفاوت می‌تواند چشم‌انداز امیدبخشی را به روی آحاد نیروهای اجتماعی و سیاسی ایران بگشاید. در منشور و سپهر اصلا‌ح‌طلبان سه نمونه و الگوی تشکیل دولت و استقرار ماشین سیاسی اصلا‌ح‌طلبی با طعم و مزه‌های متفاوت این امکان را برای بخش‌های مختلف جامعه و نیروهای سیاسی فراهم می‌آورد که به مرحله بالا‌تری از عمل در جبهه مشترک سیاسی دست یازند. این مرحله بالا‌تر به معنای شفاف شدن اصول و برنامه‌های تشکیل دولت و عمل سیاسی است. نامزدها از آسمان به زمین، از آرمان به واقعیت، از کلی‌گویی به جزئی‌نگری و از عوام‌گرایی به خواص‌نگری تنزل می‌کنند. اصول و برنامه‌های روشنی مبتنی بر کیفیتی قابل اندازه‌گیری و کمیتی قابل محاسبه تدوین و به مخاطبان و علا‌قه‌مندان خود ارائه می‌دهند. در جبهه اصلا‌حات و در شرایط فعلی که عده و عُده در دست مخالفان اصلا‌حات و رسانه‌ها محدود و امکانات نامیسور است، ورود سه چهره اصلی اصلا‌ح‌طلب و طرح نظرات و دیدگاه‌ها و ارائه برنامه‌های آنها در میان مخاطبان حوزه فراگیری اردوگاه اصلا‌ح‌طلبان را گسترش و دامنه آن را ارتقا می‌دهد. کاندیداها می‌توانند با گروه‌ها و لا‌یه‌های مختلف اجتماعی رابطه برقرار کرده و حوزه تعامل و اثرگذاری خویش را بالا‌ ببرند. با زبان‌های مختلف سخن بگویند و از ایده‌های متفاوتی حرف بزنند. تحرک اجتماعی و بسیج سیاسی سازماندهی‌شده را چه در قالب احزاب و چه محافل سیاسی وابسته به خود فعال نمایند.

آنگاه می‌توان امیدوار بود که در دوران پیش از انتخابات با تعامل و خرسندی و البته مبتنی بر واقعیت‌های عرصه سیاسی کشور، به یک مدل واحد و انتخاب هماهنگ در جبهه اصلا‌ح‌طلبان دست یابند.

این رفتار هدفمند و عمل به قواعد سیاسی مدرن امکان پیروزی و نتیجه‌‌بخشی را نیز ارتقا می‌دهد. طرفداران اصلا‌حات را با انگیزه می‌سازد، هزینه‌های سیاسی را کاهش و شانس پیروزی را افزایش می‌دهد؛ مدلی که می‌توان از آن استقبال کرد.

رسالت

«چهل سپیده سوگ» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم سید مسعود علوی است که در آن می خوانید؛ در اندوه اربعین عاشورائیان، اسپند روی آتشیم و در بی قراری مان «حسین» را زمزمه می کنیم. اقیانوس عشق، شرمنده یک قطره خون حسین است. دردا و دریغا که معمای عشق شیعه را شرح و بیان نتوان کرد و این راز سر به مهر بر دل های دلدادگان، بسیار سنگین و فرساینده است. هر شبنم اشکی که بر دیدگان ما می نشیند، نماینده امواج خروشان غم در وجود بی تاب مان است. در بارگاه غم حسین است که عزت یافته و شیعه گشته ایم. اشک دیدگان در عزای اربعین امیر حماسه، التهاب زلال دل است و گلاب گل های نینوا.اینک اربعین آلاله ها در منشور اشک پاک دیدگان بارانی ما تکثیر شد. در نگاه آسمانی شیعه، تصویر ایثار اصحاب عشق را نظاره گریم. یاس های سرشک غمگنانه ما، شمیم دلجوی کربلا دارد. ای ابرهای اندوه! همپای دیده آسمانیان، در اربعین هجران حسین با حسرت و حیرت ببارید. امروز بر کدام غم بگرییم و در فرقت کدامین یار، مویه کنیم؟ الهی! شکایت به درگاه تو آوریم از سنگینی مصیبت فقدان سبط حبیبت.

 امروز آبشار اشک پاک ملائک از ملکوت بر خاک عطرآگین کربلا، ریزان است. امروز نینوا، غوغای کائنات است و مصلای قدسیان و غمزدگان. امروز مرغ دل از اندوه فرقت حسین در آشیانه سینه، چاووش زیارت می‌ خواند. کبوتر بی تاب دل، همپای جان بی تاب مان امروز عزم سفر به زیارت عاشورائیان دارد. مقتل سومین یاس خونین بهار ولایت، برترین بهشت آرزومندان اهل نیاز است. ای مزار مولای قائمین! تو رواق عرش و صحن مصفای ملکوت در گستره  خاکی مایی؛ درد عاشقان و دوای دلخستگانی؛ مطاف ملائک و مزار زائران بارانی؛ هر روز وعده‌ ای و امروز به دل هزاران وعده دیدار تو دادیم. یا سید الشهدا! شفیع و شافی تویی و شفا و شفاعت از تو می ‌جوییم. عطوف و رئوف، تویی و عطوفت و رافت از تو می ‌خواهیم. کریم و سخی تویی و سخا و کرامت از تو می ‌بینیم. تو حسینی و لطیفی و باران لطیف احسانت هماره روشنا بخش لحظه لحظه‌ هاست. نیاز و عهد و نذر و آرزوی ما، یک لحظه دیدن ضریح زیبای توست.

ای نور مبین آفرینش! هلال ابروی تو بارز ترین بینه شیعه است.
چهل سپیده است که سپیدار غم در دل شیدائیان ریشه کرده و فراق یاران عاشورا، اشک شیعه در فرات ارادت روان کرده است یا حسین!
«و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات اربعین لیله.»

با عشق لقای یار، ماه محرم را سپری کردیم و در عاشورا دیده در خون نشاندیم و اینک اربعین آمد و وعده دیدار حاصل شد.
امروز جابر دل با عطیه شوق به سوی کربلا راهی است و در اربعین، مزار شهیدان نینوا بوسه گاه خاکساران و دل نثاران امیر حماسه و نور است. امروز هستی، حسین را زمزمه می کند و عطشناکان ولایت، عباس بن علی را می خوانند. اربعین، بیعت دوباره با عاشوراست. بعثت جان های ملتهب است و تکرار پیمان پایدار شیعه در غدیر. اربعین، روز برائت از سلطه ستم و هنگامه عهد عاشقان شهادت است. یادمان روزهایی است که خورشید را فراز نیزه های جهل دیدیم و بر مظلومیت فضایل، گریستیم. اربعین، تذکار آنانی است که حق نمایان، سلاح باطل گرفتند و بر روشنای حقیقت شوریدند. اینک ما عاشقان هدایت حسینی با تاسی به شاهدان عاشورا که رقص شمشیر بلا را به هیچ انگاشتند، شمشیر غم به جان خریده و «بلی» گویان اهل ولا گشته ایم و سرانجام سرخ سیدالشهدا می جوییم؛

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
زان که شد کشته او، نیک سرانجام افتاد

اربعین، فرصت مجدد فریاد رسای ستم سوزی است، فرصت هم آوا شدن با سید الساجدین (ع) و زینب کبری (س) که احیاگر امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح ناب حسینی بودند و حراست از ارزش های علوی، آموزه شکر و شکیبایی و رشادت شان است. ما درس استمرار ایثار ناب حسینی و عدل بی بدیل علی از خروش زهرایی زینب آموخته ایم و بسان آن اسوه استقامت سرخ، تمامت هستی مان را فدای ساحت ولایت کنیم. زینب، صحیفه مصائب اولیاء خدا، وارث فضایل صدیقین، ثمره رنج انبیاء، عصیر خصایل صالحین و عصاره بذل مهجه قلب شهیدان است. زینب، آیینه تمام نمای درد جراحت سینه ام ابیها و انشقاق تارک مولا و شرنگ تنهایی مجتبی و حماسه سرخ عاشوراست. زینب، یادگار لحظه های نینوا و ملجا سالار شهیدان در هجوم بی نهایت شمشیر بلیه است.

خدایا! آفتاب پگاه اربعین، نمکپاش دل چاک چاک ماست. اینک در چهلمین سپیده شهادت غمگنانه و مظلومانه حسین، همصدا با سلاله امیر عاشورا و مولای نینوا خواهان، خامنه ای عزیز، با دلی سرشار از غم می گرییم و اشک خویش را با تاسی به سیره آسمانی مهدی آل هدایت، به خون عاشقان عاشورایی پیوند می دهیم؛ «فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی بک ان یرزقنی طلب ثارک مع امام  (مهدی علیه السلام) منصور  من اهل بیت محمد  صلی الله علیه و آله. اللهم اجعلنی عندک وجیها  بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الآخره.»

آفتاب یزد

«تاکتیک انتخاباتی، استبداد نوین یا...؟» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفتاب یزد است که در آن می‌خوانید؛انتخابات دهم ریاست جمهوری، شرایط آزار دهنده‌ای را بر اردوگاه اصولگرایان - و یا حداقل بخش‌هایی از آن - تحمیل کرده است. آنها از یک سو ناچارند برای حفظ روحیه طرفداران و نیز برای قدرت نمایی در برابر تماشاگران بیرونی، از موفقیت‌های مشعشع و بی نظیری سخن بگویند که در دوره حاکمیت بلامنازع این جناح حاصل شده است. از سوی دیگر بسیاری از آنها می‌دانند که نارضایتی عمومی در عرصه‌های گوناگون، موضوعی نیست که بتوان آن را انکار و یا مخفی نمود. این نارضایتی‌ها به خصوص در آستانه یک انتخابات سرنوشت‌ساز می‌تواند سرنوشت سیاسی کشور را در مسیری قرار دهد که دقیقاً برخلاف آرزوهای جناح حاکم است. نگرانی از این امر، اصولگرایان را بر آن داشت تا برای جلوگیری از نمایش نارضایتی مردم در صندوق‌های رای و بازگشت رقیب به قدرت، روش‌های گوناگون را تجربه کنند. وعده‌های رنگارنگ برای فردای بهتر، القای ناکارآمدی رقیب از طریق بازسازی برخی صحنه‌های کارشکنی، تلاش برای بدنام کردن و وابسته نشان دادن رقیب، ناامید ساختن طرفداران کاندیدای رقیب و کاهش انگیزه آنها برای شرکت در انتخابات و نهایتاً تعقیب پروژه انصراف رقبای اصلی از طریق بزرگنمایی احتمال رد صلاحیتیا برخوردهای پیش‌بینی نشده با آنها، روش‌هایی بود که در فاز اول یعنی فاز حذف زودهنگام رقیب به کارگرفته شد اما نتیجه‌ای در بر نداشت.

اما تلاش برای حذف زودهنگام رقیب، تنها تاکتیک اصولگرایان برای تداوم حضور در قدرت نبود. بلکه آنها از اوایل سال گذشته و در تمهید مقدمات انتخابات مجلس هشتم، تلاش کردند نوعی رقابت درون جناحی را - البته به صورت نسبتاً کنترل شده - ساماندهی و سازماندهی کنند. این راهکارِ ظاهراً خردمندانه با ‌آگاهی از یک واقعیت غیرقابل انکار طراحی شده بود. اصولگرایان می‌دانستند که پیامد تمام کاستی‌های سالیان اخیر دامنگیر جناح آنها خواهد شد و نمی‌توانند حتی مسئولیت بخش کوچکی از ناکامی‌ها را به عهده اصلاح‌طلبان بگذارند. پس در یک برنامه‌ریزی دقیق، بعضی از انتقادات - که حق طبیعی اصلاح‌طلبان بود - از زبان حامیان دولت و برنامه‌ریزان اصلی اصولگرایان - که مسئول مستقیم حوادث و ناکامی‌های دوره فعلی هستند- مطرح شد. با این کار، اصولگرایان به دنبال آن بودند که حداقل بخش‌هایی از جناح خود را در خصوص نابسامانی‌ها و خلق مشکلات برای مردم بی‌تقصیر بدانند. نتیجه دیگر این اقدام، مبهم شدن فضا و تردید مردم نسبت به مبانی نقادی بود که در دوره فعلی تحت حاکمیت اصلاح‌طلبان قرار دارد. البته این دوره، چندان دوام نیافت، زیرا بسیاری از اصولگرایان مطمئن شدند که نمی‌توانند مطالبه خود از احمدی‌نژاد برای کناره‌گیری به نفع کاندیدای دیگر- که انتقادات کمتری متوجه او می‌باشد - را به کرسی بنشانند. از سوی دیگر آنها می‌دانستند علنی شدن اعتراضات موجود و فراگیر شدن آنها، در واقع مهر تاییدی بر سخنانی است که در سه سال گذشته توسط اصلاح طلبان مطرح شد و هر بار به جای دریافت پاسخ، با اتهام افکنی‌های همراه با هتاکی مواجه شد. لذا علیرغم اعتراضات روز افزون و همه جانبه نسبت به عملکردهای داخلی و خارجی دولت، ناگهان انتقادات فروکش کرد و بعضی از منتقدان دیروز به ثناگویان دولت تبدیل شدند.

قاعدتاً می‌توان حدس زد که روند جدید نیز چندان قابل تداوم نیست. زیرا تعداد سوژه‌هایی که هم‌اکنون برای انتقاد از دولت وجود دارد در حدی نیست که مجموعه اصولگرایان حاضر باشند امتیاز بهره‌برداری تبلیغاتی از آن را به صورت انحصاری در اختیار اصلاح‌طلبان قرار دهند.

برخی اظهارنظرهای انتقادی جدید در میان اصولگرایان را تنها می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد. این انتقادات نسبت به بعضی نقادی‌های درون جناحی قبلی، از گزندگی کمتری برخوردار است ولذا به نظر می‌رسد با کنترل بیشتر، مطرح و سپس رسانه‌‌ای می‌شود. البته هنوز مشخص نیست که آیا در این موضوع نیز روال سابق بر اکثریت اصولگرایان حاکم است و تصمیم‌گیری نهایی بخشی خاص، به دستورالعمل قطعی برای همه آنها تبدیل می‌شود یا آنکه رفتار ویژه رئیس دولت نهم و افزایش دلخوری‌های درون جناحی، اعمال سیاست پیشین را مشکل کرده است؟ اما هر چه باشد به نظر می‌رسد خـط قــرمــز هـمــه اصـولـگـرایـان عـدم پـیـروزی اصـلاح طلـبـان - اعم از تندرو، معتدل، خط امامی یا... - می‌باشد.

البته این سیاست‌ورزی، موضوعی رایج در عرصه سیاسی جهان است و بسیاری از سیاستمداران ایرانی نیز به آن تن داده‌اند لذا نمی‌توان اصولگرایان را به خاطر این تلاش و ایستادگی در برابر خط قرمز ترسیم شده توسط ستاد فرماندهی و برنامه‌ریزی، مورد انتقاد قرار داد. اما آنچه می‌تواند موجب تعجب، اعتراض و انتقاد باشدسخن دیروز مصطفی پورمحمدی و سخنانی از این قبیل است. او که یکی از کاندیداهای احتمالی در جبهه اصولگرایان است دیروز به همفکران خود اطمینان داده است که حضور او در انتخابات، از مجموعه آرای اصلاح‌طلبان می‌کاهد! راستی چگونه ممکن است این اتفاق بیفتد؟ آیا پورمحمدی در حوزه گفتمان و اندیشه، مشابهتی با هیچ یک از کاندیداهای جبهه اصلاحات دارد که با حضور او، بخشی از آرا از اردوگاه اصلاح‌طلبان خارج و به سبد رای پورمحمدی ریخته شود؟ قاعدتاً پاسخ به این پرسش منفی است. پس لابد پـورمحمـدی قـرار اسـت مـاننـد اصلاح‌طلبـان به انتقاد از دولت بپردازد - همانطور که در ماههای اخیر پرداخته است - تا بخشی از آرای مردم ناراضی را جذب کند. استقرار او در یک جایگاه مهم، این شانس را برای او ایجاد کرده است که با صدای بلند‌تر و امنیت بیشتر انتقادات خود را مطرح نماید و از انعکاس نسبتاً فراگیر سخنان خود نیز مطمئن باشد. اگر این فرضیه درست باشد اصولگرایان در مقیاسی ظاهراً محدودتر، به روال چند ماه قبل خود بازگشته‌اند تا در جذب بخشی از آرای مردم ناراضی با اصلاح‌طلبان شریک شوند. البته پورمحمدی نمی‌تواند تنها به انتقاد بپردازد.

اگر انتقادات پورمحمدی، تنها جنبه تبلیغاتی نداشته باشد و هدف انحصاری او، جذب بخشی از آرای اصلاح طلبان نباشد او بایستی از اختیارات قانونی خود نیز برای پیگیری قانونی و رسمی بعضی موضوعات استفاده کـنــد کــه در آن صــورت، اقــدام او فـقـط یــک تـاکتیـک انتخـابـاتـی بـا هماهنگی سران جبهه اصولگرایی تلقی نخواهد شد. اظهارات اخیر پورمحمدی از زاویه دیگری نیز قابل بررسی است. در ماه‌های گذشته هرگاه که چهره‌های شاخص در جریان اصولگرایایی، سخنی گفته‌اند یا اقدامی انجام داده‌اند که مفهوم آن، عبور از احمدی‌نژاد و یا کاهش سهم او در جریان اصولگرایی بوده است بلافاصله حملات شدید علیه پیشنهاد دهنده به راه افتاده است. واضح‌ترین نمونه در این خصوص، پس از پیشنهادهای ناطق نوری و محسن رضایی مشاهده گردید. این استبداد نوین که فراکسیون کوچکی از اصولگرایان به آن دامن می‌زند شرایطی فراهم نموده است که کمتر کسی از درون جبهه اصولگرایی، می‌تواند با آسودگی در فکر ورود به رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری باشد.

اگر از این زاویه به سخنان پورمحمدی نگاه شود احتمالاً می‌توان سخنان اخیر او را برای ایجاد اطمینان در بعضی اصولگرایان دانست که سناریوی انتخاباتی آنها با عبارت »فقط احمدی نژاد« تعریف می‌شود. به عبارت واضح‌تر، پورمحمدی با اعلام اینکه حضور او در انتخابات، باعث کاهش آرای اصلاح‌‌طلبان خواهد شد به دنبال ایجاد حاشیه امن برای فعالیت انتخاباتی خود و مصون ماندن از گزند کسانی است که رفتار آنها به صورت خواسته یا ناخواسته نوعی فضای استبدادزده در میان بخش‌هایی از اصولگرایان ایجادکرده است. اظهارات پورمحمدی‌چه تاکتیک انتخاباتی باشد، چه فرار از »استبداد نوین« باید نسبت به آ‌ن اندیشه کرد و تا دیر نشده، برای سالم‌سازی فضای انتخاباتی تمهیدی اندیشید. اگر هم فرض سومی وجود دارد بهتر است پورمحمدی خود توضیح دهد تا ورود احتمالی او به عرصه انتخابات، پیشاپیش با شائبه‌های ناخوشایند مواجه نشود.

جمهوری اسلامی

«ایکاش آقای رئیس جمهور...» عنوان سرمقاله ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛حضور مردم سراسر ایران در راه پیمائی یوم الله 22 بهمن امسال که جشن سی امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و ورود به چهارمین دهه عمر پربرکت این انقلاب بود واقعا شگفتی آفرید. همانطور که دیدیم و شنیدیم رسانه های جهانی به عظمت این راه پیمائی اعتراف کردند و حتی تعدادی از آنها به این واقعیت تصریح نمودند که نسل جوان ایران هم انقلابی است .

این حماسه آفرینی مردم که 30 سال است ادامه دارد و همواره قوی تر می شود مسئولیت دولتمردان را سنگین تر می کند و این نکته بسیار مهم را به آنها یادآوری می نماید که مردم ایران با اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی پیوندی مستحکم دارند و حضور آنها در صحنه های گوناگون به اشخاص مربوط نمی شود کما اینکه دستاوردهای این انقلاب نیز نباید به نام اشخاص و گروه ها ثبت شود بلکه متعلق به ملت است و همه کسانی که در طول 30 سال گذشته در صحنه های مختلف و در مسئولیت ها و مدیریت های مختلف حضور داشتند در شکل گرفتن این دستاوردها نقش داشتند.

خوشبختانه این نکته در اظهارات سخنران راه پیمائی 22 بهمن تهران که آقای رئیس جمهور بود به روشنی مورد توجه قرار گرفت و به آن تصریح شد. آقای احمدی نژاد در سخنان خود گفت : « در تاریخ ثبت بشود که هیچکس نمی تواند دستاوردهای ملت را به حساب شخصی یا گروهی واریز بکند » .

این سخنرانی نقاط قوت دیگری هم داشت که عبارت بودند از اینکه سرنوشت بوش رئیس جمهور سابق آمریکا آئینه عبرت برای همه است برای ریشه کنی جنایت و ناامنی در جهان سران جنایتکار رژیم صهیونیستی و دولت بوش باید محاکمه و مجازات شوند و اینکه پیروزی های ملت ایران و عشق و محبت ملت ها به این ملت از الطاف خداست . تاکید بر این نکته که دانشمندان ایران حصار تحقیر و انحصار علمی استکبار را شکسته اند و راه رسیدن به همه قله ها را فتح کرده اند و اینکه برخلاف مستکبران ملت ایران علم را برای صلح و عدالت میخواهد نیز از نقاط قوت این سخنرانی بود.

اما سخنرانی آقای رئیس جمهور دارای نقاط ضعف هم بود. قطعا در شرایط طبیعی لزومی ندارد افراد بگردند و نقاط ضعف ها را از یک سخنرانی استخراج کنند و به رخ بکشند اما این قاعده تا جائی جاری است که نقاط ضعف کم اهمیت باشند و تاثیر منفی چندانی در جامعه نداشته باشند. در غیراینصورت تذکر نقاط ضعف نه تنها اشکالی ندارد بلکه لازم است و حتی نادیده گرفتن آن قابل توجیه نیست .

در میان نقطه ضعف های سخنان آقای رئیس جمهور در سخنرانی 22 بهمن تهران تکیه ایشان برمقطع 1383 و ارائه آمارها برپایه تقسیم تاریخ ایران بر دو مقطع تا 1357 (سال انقلاب ) و تا 1383 (سال رئیس جمهور شدن آقای احمدی نژاد) و گاهی تقسیم سالهای بعد از پیروزی انقلاب به دو مقطع قبل از 83 و بعد از 83 بسیار عجیب و قابل تامل است . این تقسیم بندی حداقل در 12 مورد و در اموری از قبیل افزایش دانشگاه ها و دانشجویان مقالات علمی اختراعات صنعت بودجه های مربوط به طرح های صنعتی تولیدات کشاورزی نفت گاز میراث فرهنگی ثبت آثار ملی کارهای عمرانی صادرات غیرنفتی و ... صورت گرفته و به ویژه تاکید اصلی بر این بوده است که از سال 1383 تاکنون در این زمینه ها پیشرفت ها بسیار بیشتر از سالهای قبل از آن بوده است . عجیب تر اینکه در همین سخنرانی از تعبیر « در این سه چهار سال اخیر » یعنی دوران دولت نهم استفاده شده تا چنین وانمود گردد که کار اصلی را این دولت انجام داده است !

علاوه بر اینکه چنین روشی با گفته خود سخنران که در همین سخنرانی بر این نکته تاکید کرده است که « هیچکس نمی تواند دستاوردهای ملت را به حساب شخصی یا گروهی واریز بکند » در تضاد است اصولا این تقسیم بندی دارای سه اشکال اساسی است . اول آنکه بسیاری از آمارها مخدوش هستند دوم آنکه بر فرض صحت آمارها همه ی آنها نتایج تلاش های دولت های گذشته هستند که در شرایط سخت اقدام به پایه ریزی های اساسی و قوام بخشیدن به زیرساخت ها کردند و زمینه را برای این بهره برداری ها فراهم ساختند و سوم آنکه راه پیمائی 22 بهمن اصولا محل سبک و سنگین کردن دولت ها نیست بلکه جای به رخ کشیدن اقتدار ملت ونظام جمهوری اسلامی در برابر قدرت های استکباری و ظالم و فاسد جهان است . این نکته هنگامی اهمیت بیشتری پیدا می کند که توجه شود سخنران شخص رئیس جمهور است که باید در مقاطع مهمی همچون یوم الله 22 بهمن نماد عموم ملت باشد نه یک جمع خاص یا حتی یک دولت خاص . دولت ها میآیند و می روند و آنچه میماند حاصل جمع کارهای همه دولت ها با پشتیبانی ملت است .

ایکاش آقای رئیس جمهور به این نکته ی مهم توجه می کرد که در سی امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برای مردمی سخنرانی می کند که به خاطر اشخاص در راه پیمائی شرکت نکرده اند و نیامده اند درباره عملکرد یک دولت بشنوند بلکه برای حمایت از انقلاب و نظامی آمده اند که متعلق به همه است و همه برای پیروزی و استمرار و اقتدار آن فداکاری کرده اند . مراسم ملی یوم الله 22 بهمن و جشن ورود به چهارمین دهه انقلاب را به بلندگوی تبلیغات انتخاباتی تبدیل کردن اقدام پسندیده ای برای یک رئیس جمهور نیست .

نقطه ضعف دیگر نادیده گرفتن دولت ها و مدیرانی است که در طول نزدیک به سه دهه برای به ثمر رسیدن طرح های علمی مهمی از قبیل ساختن و به فضا فرستادن ماهواره ها تلاش کردند . شروع این کار بزرگ مربوط به اواسط دهه 60 است و همه خوشحالیم که اکنون بخشی از آن به ثمر رسیده لکن ایکاش در مراسم به فضافرستادن ماهواره امید و در سخنرانی 22 بهمن که به تفصیل درباره جزئیات آن سخن گفته شد اشاره ای هم به دولت هائی که در این کار بزرگ سهم داشتند می شد. یکی از بزرگترین وظایف دولت اسلامی فرهنگ سازی است وقدرشناسی یکی از مهمترین عوامل فرهنگ سازی است که متاسفانه فراموش شده است .

اعلام آمادگی ملت ایران برای مذاکره با آمریکا نقطه ضعف دیگر این سخنرانی بود. اعلام موضع در این زمینه به رهبری اختصاص دارد و دیگران جز برای اجرای سیاست رهبری نباید وارد این مقوله شوند. رهبر معظم انقلاب سال گذشته در سخنرانی یزد ضمن برشمردن دلایل مخالفت با رابطه با آمریکا تصریح فرمودند که « رابطه با آمریکا در حال حاضر برای ملت ایران نفعی ندارد و مطمئنا آن روزی که رابطه با آمریکا برای ملت مفید باشد بنده اولین کسی خواهم بود که آنرا تایید می کنم » (روزنامه جمهوری اسلامی 15 دیماه 1386 ) .

با توجه به این تصریح دیگران نباید در این موضوع حساس جلوتر از رهبری حرکت کنند به ویژه آنکه انتظار این بود که پاسخ دولتمردان آمریکائی که از مسئولان جمهوری اسلامی ایران خواسته اند مشت گره کرده خود را باز کنند در سخنرانی 22 بهمن به نحو شایسته ای داده میشد . اعلام آمادگی برای مذاکره حتی مشروط با آمریکا قطعا پاسخ شایسته ای به این شرط گستاخانه دولتمردان آمریکائی نبود.

ابتکار

«رقابت های سیاسی و آسیب های فرهنگی» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم احمدبن واضح یعقویی است که در آن می‌خوانید؛ که جغرافیدان و کاتب است، کتابی دارد به نام «مشاکله الناس لزمانهم و ما یغلب علیهم فی کل عصر» به معنای «هم شکلی مردم با روزگار خود و با آنچه در هر دوره ای بر ایشان چیره شود.» در این کتاب، تلاش نویسنده بر آن است که نظریه خود را مبنی بر این که در هر دوره، مردم بر پایه آداب، رفتار و گفتار حاکمان، تربیت یافته و با آنان هم شکلی می نمایند، به اثبات برساند.او در این کتاب، نمونه های تاریخی فراوانی را برای اثبات مدعای خود می آورد که مردم چگونه در زمان های گوناگون تلاش می کرده اند تا در نحوه سلوک و زندگی، شباهت و هم شکلی بیشتری به حاکمان پیدا کنند.البته از او که متعلق به پیش از قرن پنجم هجری است، نباید انتظار داشت که نظریه اش با یافته های جامعه شناسانه جدید انطباق کامل داشته باشد. مهم این است که ایشان کوشیده است تا با آوردن نمونه های گوناگون تاثیرگذاری سیاسیون و حاکمان جامعه را بر فرهنگ و رفتار مردم جامعه به اثبات برساند.وادی سیاست، اغلب وادی تامین منافع است و گاه برای دستیابی به منافع از خطوط ترسیم شده اخلاقی می  گذرد.

وادی فرهنگ اما اخلاق محور است و اساسا عصاره اخلاق جامعه در فرهنگ تبلور می یابد. پیروی فرهنگ از سیاست، هرچند در جهان و در سال های اخیر همواره رو به فزونی نهاده است، ولی هرگز با آن در منفعت محوری رقابت نکرده است، چرا که تاثیرات آموزه های فرهنگی، دیر نمایان می شوند، اما ماندگارتر از آموزه های سیاسی هستند، برای همین، دولت ها کوشیده اند حتی از فرهنگ برای تسهیل روابط سیاسی بهره جسته و مطالبات سیاسی دلخواه خود را از راه نفوذ فرهنگی بر جوامع دیگر به خواست ثابت مردم و باور عادی شده آنان، تبدیل کرده و راهی را در پیش گیرند که خواسته هایشان از زبان مردم آن جامعه بیان شود و به آرامی از خود چهره ای محبوب برای مردمی که در آینده از میانشان سیاستمداران تاثیرگذار برخواهند خاست، ترسیم کنند.از همین رو هزینه های این هدف را هرگز به عنوان هزینه های فوت شده ارزیابی نکرده، بلکه آن را سرمایه برگشت پذیری می دانند که نسل های آینده می توانند بهره های آن را استحصال کنند.اما بهره ای که فرهنگ از فن آوری های نوین برده، این است که سرعت انتقال آموزه هایش را از سال به لحظه تبدیل کرده است.

در سال های نه چندان دور گذشته، برای آنکه از شیوه زندگی، آموزش، آداب و رسوم و باورهای مردم دیگر ملل آگاهی یابیم، نیازمند مراجعه به سفرنامه هایی بودیم که پدید آورندگانش رنج سال ها سفر را تحمل کرده بودند تا گوشه ای از فرهنگ محصور در برهه ایی از زمان را برایمان ترسیم کنند، ولی اکنون لحظه های تغییر باورهای فرهنگی جوامع را می توان رصد کرد و از سیر تدریجی تحولات فرهنگی آگاه شد.در سال های اخیر، دولت ها همواره مغلوب مطالبات شهروندان برای ایجاد ارتباط با جهان بوده و برای این منظور، با بهره گیری از آرای نخبگان، طرح های کوتاه و بلندمدتی را به کار بسته اند تا در تعامل با فرهنگ جهانی به یکباره مغلوب باورهای وارداتی نشوند تا مجبور شوند سیاست های خود را بر پایه آن باورها تغییر داده و نظام پیوسته جامعه را به لجام گسیختگی وارداتی پیوند دهند.هشدار نخبگان همواره بر این محور بوده که تمرکز بر رقابت های سیاسی می تواند سیاستمداران را از توجه به فرهنگ جامعه بازداشته و راه را برای پیدایش شهروندانی که از تعادل رفتاری بیرون می روند، هموار کند که این نیز خود در آینده می تواند تهدیدی برای جامعه و نسل های آتی باشد.

برخی از کشورهای فروپاشیده شده شوروی، نمونه گویایی از این دست هستند که تنها در برهه کوتاهی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که هنوز نظام های مقتدر تسلط خود را بر جامعه تثبیت نکرده بودند، شاهد خروج شهروندان از تعادل های رفتاری بودند و هنوز از یاد نرفته است که در سال 1991 در روسیه و کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق، جنایت ها به یکباره رو به فزونی نهاد و تا هنگامی که دولت ها نتوانستند تسلط و اقتدار خود را بر کشورهایشان تثبیت کنند، این شیوه ادمه داشت. توجه به فرهنگ عمومی و ایجاد اعتماد در مردم، نه تنها یک ضرورت که یک نیاز است و نمی توان بی آنکه فرهنگ جامعه را به استانداردهای مورد قبول ارتقا داد، انتظار تعادل رفتاری در میان مردم را داشت.

متاسفانه، در کشمکش های سیاسی زودگذر مقوله فرهنگ، از آنجا که در مقایسه با برون دادهای اقتصادی از خاصیت دیده شدن کمتری برخوردار است، مورد غفلت قرار گرفته و از آنجا که شاخص های تعیین میزان اعتماد، میزان خودباوری، میزان پایبندی به مقررات، میزان راستگویی، میزان حفظ شئونات و... شاخص های ساده ای نیستند، نمی توان نظر قطعی در افت و خیزش این شاخص ها در جامعه داد.گمان می رود، نوعی عدم تناسب و کاریکاتوریزه شدن بخش هایی از جامعه در حال شکل گیری است که به یقین اثرات آن در سال های بعد نمایان خواهد شد; بنابراین، دستگاه های متصدی بررسی میزان تعیین شاخص های نامبرده اگر وجود داشته باشند باید به فکر حفظ و ارتقای آموزه های فرهنگی در جامعه بوده و از رهگذر راهکارهای متعادل سازی جامعه و بالا بردن سلامت فرهنگی جامعه از گسترش رفتارهای نامتعادل جلوگیری کنند.رقابت های سیاسی در هر جامعه ای ناخواسته مستعد ایجاد غفلت از فرهنگ است و اگر راهکارهای جلوگیری از سایه پراکنی رقابت های سیاسی بر فرهنگ جامعه زودتر فراهم آید، معلوم نیست فردا دیر نباشد!

مردم سالاری

«تاملی بر فرهنگ عاشورا» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم ابوالقاسم غلامی مایانی است که در آن می‌خوانید؛ابتدا، اگر فرهنگ را پدیده‌ای نرم افزاری، محسوس، غیر ملموس و ورای هر چیز بدانیم، که عطر مهیج ادب، آداب، رسوم، اخلا ق و  بسیاری از کنش های شایسته و سازنده است، با توجه به آموزه های فرهنگی، ملی و مذهبی خود ضمن بزرگداشت عاشورا آن را یک فرهنگ می دانیم و انتخاب می کنیم. از آن رو، سمت و سوی ما معلوم می شود، اندیشه، گفتار و کردار ما نیز نیک و سالم، سازنده و بالنده می شود.

از آن جا که بهشت برای کسانی است که چنین تقوایی را برگزیده اند، پس اعتقاد، ایمان و همسویی با فرهنگ راستین عاشورا دو دنیای ما را کفایت می کند.

آری، تنها با آن باور مبارک است که زیر بار ظلم نمی رویم و به کسی هم ظلم نمی کنیم. از سختی و دشواری و اشخاص نمی ترسیم و کسی را هم نمی ترسانیم. حق می گوییم، ایثار می کنیم، متعادل می شویم، در می یابیم، می گوییم، بارور می شویم، خوب عمل می کنیم که در دونیا درهای بهشت به روی ما گشوده است.

«مسلمانی که داند مزد دین را نساید پیش خدا الله جبین را» «اگر گردون به کام او نگردد»  «بگرداند به علم خود زمین را»کما این که در حماسه عاشورا نیز عاشقان سینه سرخ کربلا  مصمم شدند، با ایثار جان خود، اصل دین را از تزویر، ریا و جهل و خرافه مبرا نمایند. چهره متظاهران به دین را که جز مسند ظاهری چند روزه دنیای دون نمی شناسند، بر ملا  سازند و از احدی نهراسیدند. با توجه به چنین فرهنگی، امیدواریم باور کنیم، اگر روی آن چیزی را که می خواهیم تمرکز کنیم، به آن می رسیم. مثلا : وقتی ما تصمیم می گیریم سالم باشیم، سلول های بدن ما که هر چند سال یک بار به طور کلی عوض می شوند(می میرند و متولد می شوند) و سلول های جدید سالم، جای سلول های فرسوده را پر می کنند; پس با تولد سلول های سالم، ما همه سالم می شویم و سالم می مانیم.و اگر بدانیم که ما منبع بی پایان انرژی هستیم و می توانیم خود و مملکتمان را بسازیم، با نشاط بیشتر و امیدواری فزون تر به کارمان ادامه می دهیم.

توجه: دشمن این چیزها را خوب می داند و نمی خواهد مردم جهان سوم مولد باشند و روی مطالب سازنده تمرکز کنند. چرا که، به مواد خام آنها نیاز دارد و باید آن را به قیمت هر چه ارزان تر بخرد و مصنوعات خود را نیز متقابلا  به مردم جهان سوم بفروشد، لذا با ایجاد تفرقه، خرابکاری و تزریق افکاری مخرب توسط مزدوران ظاهر الصلا ح آنها را از سازندگی باز می دارند، چرا که اگر افکارشان متمرکز و هدفمند باشد، به آن چه که می خواهند می رسند.

 البته در کنار خرابکاری های دشمن، نمی توان اشخاص عافیت طلب را از نظر دور داشت که خود را به رنگ محیط استتار می کنند، که گویی هیچ مسوولیتی ندارند. همچنین دوستان نادان که آب به آسیاب دشمن ریخته و با جهالت و حماقت خود جوانان را از مساجد و اماکن مذهبی و فرهنگی فراری می دهند، نه تنها دین گریزی را باعث می شوند، متاسفانه مشاهده می شود که گاهی کارشان به دین ستیزی جوانان می انجامد، چرا که جوانان با فطرت پاک خود گاهی تحریف ها و اکاذیب را به حساب اصل دین می گذارند.

پس باید مسوولا ن فرهنگی کسانی باشند که خود را ساخته باشند و توان ساختن داشته باشند و برای رضای خدا حق بگویند و حق بشنوند، تا شاید بتوانیم از این گرداب نامرئی جان سالم بدر بریم و این جانب به سهم خود به مسوولا ن دینی و فرهنگی یادآور می شوم...
 براساس فرموده رسول گرامی اسلا م (ص) «کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته» باید مواظب باشیم واحساس مسوولیت کنیم.  چرا که دشمن چون نمی تواند این  لو» لو» پرتلا » لو» را (یعنی فرهنگ سازنده عاشورا را) از ما برباید آن را تخریب می کند.

از طرفی مثلا : اگر شادی فکر انسان را راحت و انسان را موفق می کند و افکار آرام است که آماده دریافت های انرژی مثبت و سازنده می باشد; با حیله و خرافه، افکار ما را از سازندگی خارج می کنند، که می دانند افکار آشفته، مشوش، متفرق، مغموم و منحط نمی تواند خلا ق و سازنده باشد. با این وجود، بسیاری از مومنان و متدینین آگاه با توجه به موهبت های بی انتهای الهی با بیداری و بیدارسازی در پی نجات خود و جامعه با امیدواری به دوستی دادار داور، به تکاپو برخاسته اند. (خوشحالم که من در این صف ایستاده ام) «به ناامیدی از این در مرو امید اینجاست      زیاده از عدد قفل ها کلید اینجاست»

قرآن به ما می گوید: خداوند همیشه با شماست، پیش روی شماست، کمک به حال شماست، از شما استقبال می کند، پس چرا به استقبال او و فرامین او نمی رویم؟ آیا او امر خداوند جز اعتدال است؟ پس چرا، فکر خود را به جای شادی، ترقی، تعالی، نوآوری، اصلاح طلبی و وحدت رویه، به بیماری و جنگ و غم و اختلاف و مرگ معطوف می کنیم؟ از طرفی، مرگ پلی است بین دو عالم، یا دو زندگی، اما استعمار به توسط عمال نامرئی خود آنقدر آن را بزرگ جلوه می دهد که خانواده و فامیل و دوستان و حتی قبیله ای ساعت ها، روزها، هفته ها و شاید ماه ها با رسومات دست و پاگیر، به دل مشغولی های آن مشغولند و از سازندگی باز می مانند.

این امثال و صدها مشابه آن، به ما می گویند که استثمارگران ما را زبون و ناتوان می خواهند و هر روز برای بقای خود ریشه در اعماق جوامع می دوانند، یعنی با ریا و تزویر جای حق و حقیقت را می گیرند و ناخواسته ملت هایی از اعتدال (که خواست خداوند است) خارج می شوند و توده ها ابزار کارآمدی برای مقابله با آن ندارند.

اینجانب از خداوند خواستار عاشورا و عاشوراهای دیگری هستم، تا شاید عده ای مردانه نقاب از رخ نامردان بگشایند و جهل و خرافه از دامن ادیان بزدایند و سردمداران زر و زور را به جای خویش بنشانند (شاید از همین رو است که سایر ادیان الهی نیز هر یک منتظر ناجی  ای می باشند).

ختم کلام اینکه، امروز هم شاهد عاشورا های دیگری هستیم، عاشورای غزه، افغانستان، عراق، لبنان و هر کنار و گوشه جهان و خانه و دکان و اختلاف آرای مسلمین.  البته هر یک جلسه امتحانی است که هر کس موضع خویش را تبیین و در این معرکه سهم خود را تعیین نماید، که فرموده اند: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا».

قدس

«پروژه عبور از کرزای» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی قدس به قلم محمد ملازهی است که در آن می‌خوانید؛ ادامه سفر « ریچارد هالبروک » نماینده ویژه «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا از پاکستان به افغانستان و دیدار و گفتگو با حامد کرزای رئیس جمهور و سایر مقامهای افغان، از جهات متفاوت تری مورد توجه محافل سیاسی و خبری در جنوب آسیا قرار گرفته است.

این اولین سفر « هالبروک » به جنوب آسیاست و او بعد از کابل وارد دهلی نو می شود. نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا سفر خود را یک سفر حقیقت یاب می داند و گفته است شنونده خواهد بود، بنابراین انتظار موضعگیری خاصی از « هالبروک » در این سفر نمی رود، اما مهم گزارشی است که وی پس از بازگشت به آمریکا در اختیار اوباما قرار می دهد.

با این حال، سفر «هالبروک» در شرایطی که اختلاف نظرها بین حامد کرزای و مقامهای سیاسی و نظامی آمریکا تشدید شده، این برداشت را تقویت کرده است که بخشی از راهبرد جدید آمریکا در افغانستان می تواند پروژه عبور از حامد کرزای باشد.

گویا از نظر « باراک اوباما » و همکارانش در کاخ سفید، حامد کرزای متعلق به دوران قدرت نومحافظه کاران و جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکاست و اکنون که قدرت در واشنگتن جا به جا شده است، دستگاه حکومتی کابل از توان هماهنگی با شرایط تغییر یافته جدید برخوردار نیست و باید فردی در دستگاه اداری متناسب با شرایط جدید در کابل به قدرت برسد. انتقادهای تند متقابلی که آمریکایی ها و حامد کرزای علیه یکدیگر آشکارا مطرح می کنند، بی ارتباط با همین واقعیت نیست.

آمریکایی ها تمامی گناهان قدرت طلبی مجدد طالبان را به گردن دولت کرزای می اندازند و خیلی آشکار فساد در دستگاه های دولتی افغانستان و ناکارآمدی دولت کرزای را تبلیغ می کنند. در مقابل، حامد کرزای ناتوانی نیروهای آمریکایی و ناتو در مقابله جدی با طالبان و کشتار غیرنظامیان را عامل قدرت طلبی دوباره طالبان می داند و شیوه رفتار و عملکرد نیروهای خارجی در کشورش را به چالش کشیده است.

در چنین فضای تردید آمیزی، بی اعتمادی میان دولت کرزای و آمریکایی ها در سطح بالایی قرار دارد. سفر « هالبروک » و گزارش وی به « اوباما » می تواند تکلیف ساختار قدرت را در کابل مشخص کند. درک همین معناست که حامد کرزای را مجبور کرده است مواضع تندی علیه سیاستهای آمریکا اتخاذ کند، اما بحثی که جدا از موقعیت دولت کنونی افغانستان وجود دارد، موضوع فرستادن نیروهای بیشتر به افغانستان است که می تواند اختلافها را ابعاد جدیدی بدهد و حتی ممکن است به تشدید جنگ در افغانستان و گسترش آن منتهی شود؛ موضوعی که حتی بعضی از فرماندهان نظامی آمریکایی و ناتو مستقر در افغانستان درباره آن ابراز نگرانی کرده اند.

صدای عدالت

«تلطیف طرح امنیت اجتماعی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی صدای عدالت است که در آن می‌خوانید؛ درست در روزی که احمدی‌نژاد در نامه‌ای به وزیر کشور خواستار بازنگری در اجرای طرح امنیت اجتماعی شد و صریحا به او ابلاغ کرد در اجرای این طرح " از اقدامات سلیقه‌ای، مقطعی، غیر منطبق بر اخلاق کریمه اسلامی و بعضا خشن و تخریب‌کننده شخصیت شهروندان به طور اکید جلوگیری شود و گزارش کار را به صورت مستمر ارائه نمائید" ریس پلیس کشور و مجری طرح گفته است طرح ارتقای امنیت اجتماعی با اقبال خوب مردم و مسئولان روبرو شده است. عقب‌نشینی دولت در اجرای طرح امنیت اجتماعی از هفته‌های پیش آغاز شده سه هفته قبل با اظهارنظر وزیر کشور که بر رعایت حقوق شهروندی مردم تاکید می‌کرد به نقطه عطف خود رسید. اما این چرخش روز جمعه با ارسال نامه رییس‌جمهور خطاب به محصولی نقطه اوج را تجربه کرد. احمدی‌نژاد در این نامه با انتقاد از برخوردهای سلیقه‌ای از وزارت کشور به عنوان متولی این طرح خواسته است " کسانی برای این امر مهم گمارده شوند که خود عامل و متخلق و حقیقتاً پاک و دوستدار خلق خدا بوده و به مردم اعتماد داشته باشند." این دستور در حالی ابلاغ شده است که شکایتهای زیادی از سوی مردم در بازه زمانی اجرای طرح به واحد شکایت‌های مردمی ناجا رسیده است. آنچه از مفاد این نامه به دست می‌‌آید متضمن این نکته است که دولت قصد دارد خود را مبرا کند.

اما احمدی‌مقدم فرمانده نیروی انتظامی که طبق قانون از وزارت کشور برای اجرای طرح امنیت اجتماعی ماموریت دارد در گفتگو با فارس تاکید کرده است:" تلاش پلیس برای اجرای طرح امنیت اجتماعی در چارچوب قانون است. رعایت ادب و احترام در عین قاطعیت نیز از اصول رفتاری پلیس به شمار می‌رود. " همچنین در حالی که در نامه احمدی‌نژاد بر حفظ حقوق شهروندی چنین تاکید شده است: "حفظ و حراست از حقوق و کرامت شهروندان از وظایف اصلی حکومت است. در هر اقدام باید احترام و کرامت آحاد جامعه در حد کامل و اجرای دقیق قانون به صورت اکید مورد توجه قرار گرفته و رعایت گردد. احدی حق ندارد بدون حکم قضایی و یا شاکی حقوقی در امور شخصی مردم دخالت و یا از رابطه آنان با یکدیگر استفسار نماید که در غیر اینصورت خود امری خلاف و نوعی اشاعه فحشا خواهد بود. " احمدی‌مقدم عدم رعایت حقوق شهروندی در اجرای این طرح را شانتاژ خبری رسانه‌های خارجی خوانده و گفته است: " موضوع شانتاژ رسانه‌های مخالف و غربی امری عادی است و برایمان اهمیتی ندارد،‌ این رسانه‌ها کارشان شایعه‌سازی و به راه انداختن جنگ روانی است." با اینکه احمدی‌مقدم در همایشی که حدود دو هفته قبل برگزار شد صریحا از رفتار بد پلیس با مردم انتقاد کرده بود جمعه از استاندارد بودن رفتار ماموران پلیس خبر داده و گفته است:" رفتار پلیس در بخش خدمات، رضایتمندی مردم را به دنبال داشته و بهتر از دیگر بخش‌ها است، رفتار پلیس در بخش خدمات به استاندارد‌ رسیده است." وی بر این نکته تاکید کرده است که: "برای بهینه‌سازی رفتار پلیس اقدامات زیادی از قبیل تنبیه، تشویق و آموزش نحوه گفتار با مردم، رفتار با متهم و رعایت ادب و احترام درعین قاطعیت، صورت گرفته و این اقدامات ادامه دارد.

" فرمانده نیروی انتظامی با اشاره به این‌که مأموران پلیس سعی می‌کنند، تا با ارشاد و راهنمایی مسائل را حل و فصل کنند، تأکید کرده است: ‌"طرح ارتقای امنیت اجتماعی با اقبال خوب مردم و مسوولان روبرو شد و پلیس تلاش می‌کند تا سقف کارش قانون باشد و مسائل را با اقدامات ارشادی، تذکر و اخذ تعهد حتی از کسانی که کج‌رفتاری داشتند برطرف کنند. " البته اقدامات ارشادی، تذکر و ... که فرمانده نیروی انتظامی به آنها اشاره می‌کند ناظر بر مواردی نیز هست که بلوتوثهای آنها در اینترنت و موبایل‌ها دست به دست می‌چرخید.برخی گمانه‌زنی‌ها حاکی از این است که این رفتار احمدی‌نژاد نوعی تبری‌جویی از اجرای طرح امنیت اجتماعی است. در حالی که طرح حجاب و عفاف توسط دولت احمدی‌نژاد به وزارت کشور و نیروی انتظامی برای اجرا ابلاغ شد. این طرح در دولت آقای خاتمی تصویب شده بود اما خاتمی از ابلاغ آن به وزارت کشور خودداری کرد تا اینکه در زمان احمدی‌نژاد اجرا شد. اجرای این طرح بیشتر از همه معطوف دختران و پسران جوانی بود که در مرز سنی بین 16 تا 26 سال قرار داشتند.

اجرای طرح امنیت اجتماعی که از بهار 86 آغاز شد موج‌های اعتراضی زیادی را برانگیخت که اکنون به نظر می‌رسد رییس‌جمهور سعی دارد انتصاب این طرح به خود را منتفی کرده و در مرحله اجرا نیز سعی دارد دستور تلطیف بیشتر فضا را بدهد. نگاهی به یکی از بندهای نامه رییس‌جمهور به وزیر کشور که بر استفاده از روش‌های فرهنگی تکیه می‌کند، این موضع‌گیری را آشکارتر می‌کند: " در هر کار فرهنگی از جمله صیانت از حریم عمومی، روش‌های فرهنگی پایه و اساس کار است. اخلاق با اخلاق و محبت با محبت و معنویت با معنویت و اعتماد با اعتماد متقابل منتقل می‌شود و گسترش می‌یابد و کسانی باید برای این امر مهم گمارده شوند که خود عامل و متخلق و حقیقتاً پاک و دوستدار خلق خدا بوده و به مردم اعتماد داشته باشند... بنابراین در انتخاب افرادی که می‌خواهند دیگران را به اخلاق والا توصیه کنند باید نهایت دقت بعمل آید و پس از آموزش‌ها و تعلیمات درست و بر مبنای اندیشه حقیقی اسلام به کارگیری شوند. فضای جامعه اسلامی باید فضای نشاط، سرزندگی، محبت و همدلی و پاکی و اعتماد باشد و همه در تحقق و تعمیق و ترویج آن مسئولند."  

دنیای اقتصاد

«بخشنامه‌پذیری اقتصاد»عنوان سرمقاله ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم علی سرزعیم است که در آن می‌خوانید؛اخیرا در توجیه دستور کاهش قیمت‌ها استدلال شده است که: «اقتصاد بخشنامه‌پذیر نخواهد بود، ولی عوامل اقتصادی حتما بخشنامه‌پذیرند.....

نباید تصور کنیم که با ابلاغ دستور کاهش قیمت‌ها کار غیر‌علمی و عبثی شده و با بخشنامه نمی‌توان بازار را تنظیم کرد؛ چراکه در آزادترین اقتصادها هم مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها داریم که ابلاغ می‌شود...».
اشکال نخست در این استدلال، اشکالی روش‌شناسانه است. اقتصاد چیزی جز عاملین اقتصادی نیست و کل‌ها چیزی جز جمع اجزا نیستند. لذا این تعبیر که اقتصاد بخشنامه‌پذیر نیست اما عوامل اقتصادی چرا، حرف صحیحی نیست. می‌توان چنین برداشت کرد که گوینده از یک طرف متوجه فشار اجتماعی ناشی از اداره کردن بخشنامه‌ای اقتصاد بوده و پیشاپیش می‌خواهد این اتهام را نفی کند، اما از سوی دیگر قصد داشته تمایل دولت و نهادهای دولتی برای انجام برخی مداخلات را توجیه کند، لذا به ورطه چنین خطایی افتاده است.
اشکال دوم سوءاستفاده از مفهوم بخشنامه است. بخشنامه مفهومی کلی است که مصادیق مختلف و محتواهای گوناگون می‌تواند داشته باشد. همین امر می‌تواند زمینه سوءاستفاده یا استفاده نادرست از این کلمه را فراهم کند. درست است که در همه جای دنیا بخشنامه‌هایی به بنگاه‌ها اعلام می‌گردد، اما مساله این است که آیا محتوای بخشنامه‌های مذکور مشابه محتوایی است که دستورالعمل‌ کاهش قیمت‌ها دارد؟ به جای تمسک به کلمه بخشنامه، بهتر است صریح‌تر صحبت کرد و از بیراهه رفتن پرهیز نمود. مساله اساسی این است که الزام به کاهش قیمت امری قابل توجیه و متداول هست یا نه؟ گوینده چون می‌دانسته که پاسخ به این سوال منفی است، آن را در تعابیر دیگری چون بخشنامه ابلاغ‌ کردن پوشانده است.
ساده‌ترین اصلی که می‌تواند برای همه سیاست‌گذاران اقتصادی مفید فایده واقع شود، اصل اخلاقی دکارت به تعبیر غربی‌ها و اصلی است که به اعتقاد شیعیان توسط حضرت علی(ع) بیان شده است و آن این است که هر آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران نیز نپسند.
سیاست‌گذاران اقتصادی قبل از اعلام هر بخشنامه (!) و سیاستی، بهتر است با خود بیاندیشند که اگر خود آنها در بنگاه‌های اقتصادی قرار داشتند، چگونه به این بخشنامه یا سیاست واکنش نشان می‌دادند. اگر واکنش طبیعی آنها عدم کاهش باشد، حال می‌توان آن را درک نمود. اینکه انسان‌ها به دنبال نفع بیشتر باشند اتهام منفی ای نیست، بلکه رفتار طبیعی آدمها در عرصه اقتصاد است. همه بنگاه‌ها به دنبال افزایش فروش و افزایش سهم خود در بازار هستند. لذا اگر کاهش قیمت‌ها رخ نمی‌دهد، حتما دلیلی وجود دارد. کمترین دلیلی که بلافاصله به ذهن می‌رسد، این است که با توجه به افزایش تورم و لزوم اصلاح دستمزدها متناسب با تورم، دلیلی برای کاهش قیمت‌ها وجود ندارد. مسوول مذکور یا باید استدلال کند که در یک بازار انحصار وجود دارد که در این صورت به بهانه مقابله با انحصار به مقابله با انحصارکنندگان برخیزد و برای اینکه باید از ابزارهای مربوطه استفاده کند، یا باید اثبات کند که عدم کاهش قیمت‌ها نتیجه یک تبانی بوده یا باید با ابزارهای قانونی با تبانی مقابله نماید و به این شکل نفع مصرف‌کنندگان را دنبال کند.

سرمایه

«اربعین حسینی با یاد دختر گرامی علی (ع)» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سرمایه به قلم عباسعلی سرفرازی است که در آن می‌خوانید؛ با فرا رسیدن اربعین حسینی و سپری شدن 40 روز از سالگرد عاشورا دوباره اندوه و غم سراسر سرزمین های شیعه نشین را پر می کند. مراسم چهلمین روز شهادت سالار شهیدان (ع) زنده دلان را در یادآوری دلاوری و حماسه سالار شهیدان گردهم می آورد و مناسبت هایی اینچنینی به واقع برای افزایش آگاهی و معرفت ما برپا و برقرار شده است.

اگر امروزه یادآوری و گریه بر مظلومیت اهل بیت (ع) در دهه اول محرم منحصر نیست و اگر این مراسم پس از کمتر از 14 قرن همچنان باقی است به واقع تلاش ها و رشادت های وارث راستین قیام امام حسین (ع) زینب بنت علی بن ابیطالب (س) به نتیجه رسیده است و نهالی که با خون پاک شهیدان کربلا آبیاری شده بود به بار نشسته است. بسیاری از نوحه ها و ذکر مصیبت ها در ایام محرم و اربعین حسینی با یاد دختر گرامی علی (ع) همراه است. شیعیان هرگز رویارویی زینب (س) و یزید بن معاویه را فراموش نمی کنند و آنچه که در دل تاریخ بر جا مانده است میراثی گرانبها برای فرهنگ و اندیشه شیعه است. بانویی دلاور و سخنور در میان جمعیتی که تنها و تنها برای جشن پیروزی و تماشای خفت و خواری آل علی (ع) در کاخ ستم ستمگران تجمع کرده اند زبان به واگویی حقیقت می گشاید و داغ تازه ای بر دل آنان می نهد. زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) غفلت و جهالت بی پایان مردمان را به یادشان آوردند و بی آنکه ذره ای از عظمت و مقام ایشان و خاندانشان کاسته شود از حق خویش در برابر جباران دفاع کردند. حضرت زینب (س) در تعبیری زیبا و بسیار بامعنا سرگذشت مسلمانانی را که از امویان پیروی کرده و تن به خفت و خواری همراهی با آنان سپرده بودند، به پیرزن ریسنده ای تشبیه فرمودند که هر چه رشته و بافته است یکباره از هم شکافته و پنبه کرده است. گروه قابل توجهی از مسلمانان آن روزگار نیز به همین ترتیب عبادت و بندگی خود را با انحراف از راه راست، بی حاصل کرده و در کنار ظالمان ایستاده بودند.

حال که ما شیعیان مراسم اربعین حسینی را برگزار می کنیم فرصت مناسبی است تا با بهره بردن از راز گرانبهای نهفته در پس مراسمی اینچنینی حق طلبی و حق گویی را در جامعه گسترش دهیم و به این ترتیب ریشه نفاق و فریب را بخشکانیم. حیات جاودانی جامعه ایرانی - اسلامی ما در گرو پیروی از این درس بزرگ است. مباد که ما هم هر چه را که رشته ایم با غفلتی ساده اما به واقع مرگبار یکباره پنبه کنیم. بجاست که به یاد آوریم در هر دورانی این حق گویان و حق طلبانند که خود و فرهنگ و آیین شان را جاودانه می سازند و برای فریبکاران جز بدنامی چیزی باقی نمی ماند. امید است که میراث داران شایسته آیین شیعه باشیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها