در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
از ویژگیهای مهم دوره کودکی، تحرک زیاد (بازی)، پیوندهای عاطفی، ارتباطات کلامی، کنجکاوی، تخیل و تقلید از الگوها (همانندسازی) است.
مولانا در کتاب گرانسنگ «مثنوی» به برخی از ویژگیهای کودک و دوران کودکی در لابهلای حکایتها، اشاره کرده است.
ناگفته پیداست که مفهوم کودک و کودکی در ذهن مولانا، متاثر از شرایط متغیر و تجربیات مردم در قرن هفتم و ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن زمانه است.
1 - ذهن کودک، ساده و بسیط است
اطلاعات کودک، محدود است و دانستنیهایش با رشد تدریجی، زیاد میشود و توسعه مییابد. آگاهیهای او از محیطی که در آن زندگی میکند، ابتدا از طریق دیدن، شنیدن، لمس کردن، چشیدن و بوییدن حاصل میشود.
کودک در یادگیری به سرعت پیش میرود، زیرا انگیزه او، نیرومندترین محرک، یعنی میل به کشف جهان پیرامون اوست. مولانا میگوید:
هر که او ارزان خرد، ارزان دهد
گوهری، طفلی به قرصی نان دهد
(دفتر اول، 1756)
کودک به دلیل ضعف شناخت و درک (ساده و بسیط بودن ذهنش)، گوهر و جواهر گرانقیمتی را با قرص نان عوض میکند.
چون نباشد طفل را دانش، دثار(1)
گریه و خندهاش ندارد اعتبار
کودک در دوره طفولیت و نوزادی که از جامه علم بیبهره است، گریه و خندهاش (به دلیل فقدان تشخیص) ارزشی ندارد.
2 - کودک، تکلیف ندارد
کودک باید به مرور، روابط اجتماعی و اصول رفتار در جامعه را بشناسد و طبق آن عمل کند. هیچ کودکی، اجتماعی زاده نمیشود با رفتار مطلوب یا نامطلوب به دنیا نمیآید.
او باید برای این که بتواند خود را بشناسد، در موقعیتهای خاص، به خوبی انتخاب کند و با افراد جامعه، خودسازگار شود، چیزهایی را بیاموزد. نباید بدون یادگیری از او انتظار آداب معاشرت یا پذیرفتن مسوولیت اجتماعی یا دینی داشت. مولوی میگوید:
مست و بنگی را طلاق و بیع نیست
همچو طفل است او، معاف و معتقی(2) است
(دفتر سوم، 672)
طلاق و خرید و فروش با آدم مست و بنگی (معتاد)، از نظر شرعی صحیح نیست، زیرا او مانند کودکی است که از قید و بند تکالیف شرعی رها شده است.
3- رابطه کودک با مادر
مادر، نخستین کسی است که کودک دربارهاش میآموزد. او پیش از آن که چهره مادرش را بشناسد، صدای او را تشخیص میدهد. هنگامی که در آغوش مادر میآرمد، ضربان قلب او را حس میکند، مادر، کودک را در بغل میگیرد و اینگونه، درس محبت و مهرورزی را به او میآموزد.
کودک در آغوش مادر، لذت میبرد و رابطهاش با او، رابطه عاطفی است و نه عقلی. مولانا میگوید: به طفل شیر، مادر بانگ زد؟
که بیا من مادرم، هان ای ولد؟!
طفل گوید: مادرا، حجت بیار
تا که با شیرت بگیرم من قرار؟!
(دفتر دوم، 3597 - 3596)
اگر مادری، طفل شیرخوارش را صدا بزند که: «ای فرزندم، بیا به تو شیر بدهم که من مادر توام.»
آیا ممکن است که طفل شیرخوار بگوید: «ای مادر، برای این که ثابت کنی تو مادرم هستی، دلیل بیاور تا من شیرت را بخورم و آرامش بیابم؟!»
4 - وابستگی کودک
کودک چند ماهه برای غذا و حرارت و امنیت، به مادرش وابستگی مطلق دارد و بدون مادر یا کسی که نقش مادر را داشته باشد، زنده و سالم نمیماند.
اگر نوزاد را قبل از 3 ماهگی از مادر جدا کنند، در وضعیت روحی او تاثیری نخواهد داشت. اما باید کسی باشد که مانند مادر به او محبت کند و از او سرپرستی و مراقبت کند. از 3 تا 6 ماهگی، جدایی از مادر تا حدودی موجب ناراحتی کودک میشود و پس از 6 ماهگی، جدایی از مادر، بسیار سخت و شکننده خواهد بود.
مولوی میگوید:
طفل را چون پا نباشد مادرش
آید و ریزد وظیفه بر سرش
(دفتر سوم، 1460)
طفل تا گیرا(3) و تا پویا(4) نبود
مرکبش جز گردن بابا نبود
(دفتر اول، 923)
5 - گریه کودک
گریه از خصوصیات آشکار نوزادان و کودکان است. گریه کردن، تنها راهی است که کودک میتواند خواستههایش را به والدین بگوید. بنابراین، باید به گریههای کودک پاسخ داد.
گریه کودک، حالتهای مختلف دارد: زار زدن، هقهق گریستن و نالیدن. این حالتها، نشانه گرسنگی و یا دیگر ناراحتیهای آنان است و از هنگام تولد، پدید میآید. اغلب صدای شدید یا تغییرات محیطی ناگهانی نیز موجب بروز گریه میشود.
برخی از محرکها مانند مادر، پستانک یا قیافه یک بزرگسال آشنا، از گریه کودک جلوگیری میکنند. در گریه گرسنگی کودک، بیش از انواع دیگر گریه، صدای درخواست و تقاضا وجود دارد. مولانا میگوید:
تا نگرید ابر، کی خندد چمن؟
تا نگرید طفل، کی جوشد لبن(5)؟
طفل یک روزه همی داند طریق
که بگریم تا رسد دایه شفیق
(دفتر پنجم، 135 - 134)
6 - حرف زدن کودک
سخنگویی و حرف زدن، یکی از مهمترین وسایل و روشهای «جامعهپذیری» کودکان است. به این وسیله، کودک، ارتباط خود را با جامعه تقویت میکند و قادر به بیان خواستهها و نیازهای خود میشود.
البته چون استعداد و سرعت رشد و نیروی روانی و تواناییهای عصبی کودکان با یکدیگر تفاوت دارند، زمان حرف زدن و کیفیت آن نیز متفاوت است.
نفوذ پدر و مادر در سخنگویی کودک موثر است. تاثیر طبقات اجتماعی و سطح سواد را نیز نمیتوان در پیشرفت آن نادیده انگاشت.
اگر کودکان بین 12 تا 18 ماهگی، صدا و الفاظ معناداری را نشنوند، ممکن است بعدها دچار مشکل تکلم شوند، زیرا در این دوره، قدرت تقلید و ایجاد صدا در کودکان بسیار زیاد است.
عوامل موثر در رشد گویایی و حرف زدن کودکان عبارتند از: سلامت و بهداشت بدن، جنسیت (معمولا دختران زودتر از پسران حرف میزنند)، ردیف تولد (فرزند اول معمولا به دلیل توجه بیشتر والدین، زودتر زبان باز میکند)، میزان هوش، حالات عاطفی، رسانههای گروهی و محیط فرهنگی خانواده و وضع اقتصادی اجتماعی والدین. بدیهی است رعایت شرایط روحی روانی کودکان و بویژه ظرفیت گنجینه واژگان و جنبههای انگیزش و رغبتانگیز در آنان هنگام ارتباطات گفتاری و شفاهی، از اصول ضروری در رشد و تقویت و پرورش گویایی کودکان است.
مولانا میگوید:
چونکه با کودک سر و کارت فتاد
هم زبان کودکان باید گشاد
که برو کتاب(6) تا مرغت خرم
یا مویز و جور و فستق(7) آورم
(دفتر چهارم ، 2578 - 2577)
7 - بازی و کودک
بازی در زندگی کودک، به اندازه کار و فعالیت در زندگی بزرگسالان اهمیت دارد؛ زیرا نقش بازی در تربیت و شکلگیری شخصیت آینده کودک، بسیار مهم است.
بازی میتواند زمینههای مهم برای اصلاح رفتار کودک و وسیلهای برای سازندگی شخصیت او باشد.
بازی برای کودک، هم تفریح است، هم هنر و هم کار.
بازی، وسیله مهمی برای پرورش و تربیت جسمی و روحی کودک است.
بازی کودک، زمینهای برای کشف مهربانی، علایق، خشم و کینه اوست و در گسترش شخصیت و ایجاد زمینه برای پذیرش مسوولیت، بسیار موثر است.
والدین میتوانند از طریق بازی، حقایق اسرارآمیز زندگی را به او بیاموزند. براستی که کودکان از بازی سیرنمیشوند، زیرا بازی باعث نشاط روح و سلامت جسم آنها میشود و دنیای تخیل آنان را گسترش میدهد.
مولوی میگوید:
کودکان چون نام بازی بشنوند
جمله با خر گور هم تک میدوند
(دفتر سوم، 511)
وقت بازی کودکان را از اختلال
مینماید آن خزف(8)ها زر و مال
(دفتر چهارم، 676)
کودکان گرچه که در بازی خوشاند
شب، کشان شانسوی خانه میکشند
(دفتر ششم ، 453)
شد برهنه وقت بازی طفل خرد
دزد از ناگه قبا و کفش برد
آن چنان گرم او به بازی درفتاد
کآن کلاه و پیرهن رفتش ز یاد
شد شب و بازی او شد بیمدد
رو ندارد کو سوی خانه رود
(دفتر ششم، 456 - 454)
کودکان سازند در بازی، دکان
سود نبود جز که تعبیر زمان
شب شود، در خانه آید گرسنه
کودکان رفته، بمانده یک تنه
(دفتر دوم، 2599 - 2598)
کودکان در بازی خود، دکانی میسازند، اما از آن دکان سودی جز وقتگذرانی و سرگرمی نمیبرند.
شبهنگام، همان کودک که نقش صاحب دکان را داشته است با شکم گرسنه به خانه بازمیگردد .
عقل از آن بازی همی یابد صبی(9)
گرچه با عقل است در ظاهر ابی(10)
کودک دیوانه بازی کی کند؟
جزو باید تا که کل را فی(11) کند
(دفتر ششم ، 2556 - 2200)
مگر ممکن است که کودک دیوانه (عقبافتاده) بازی کند؟ زیرا جزء باید باشد که به کل بازگردد. یعنی برای بازی کردن باید قدرت درک و هوش نسبی در کودک وجود داشته باشد تا او به مرور به عقل و شخصیت کامل دست یابد، وگرنه کودکی که فاقد ضریب هوشی و قدرت نسبی ادراک است، اصلا بازی نمیکند. در حقیقت، بازی کردن نشانه سلامتی کودک است. البته برای بازی، اسباب بازی هم لازم است. مولوی میگوید:
بازگرد از بحر و رو در خشک نه
هم ز لعبت (12) گو که کودک راست به
تا ز لعبت اندکاندک در صبا (13)
جانش گردد با بم عقل، آشنا
(دفتر ششم ، 2254 - 2253)
پانوشتها:
1 - دثار: جامه رویی
2 - معتق: بنده آزاد شده، رها شده از قید و بند تکالیف شرعی
3 - گیرا: گیرنده
4 - پویا: راه رونده
5 - لبن: شیر
6 - کتاب : مکتبخانه
7 - فستق: معرب پسته
8 - خزف: ظرف سفالی
9 - صبی: کودک
10- ابی: اباکننده، سرباززننده
11 - فی: مخفف فیء به معنی رجوع و بازگشت
12- لعبت: بازیچه، عروسک، اسباببازی
13- صبا: کودکی، صبادت
ناصر نادری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد