سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
تهران قدیم با آب و هوای خوش و دلپذیر با باغهای وسیع و درختان چنار مشهور بود. به علت درختان سر به فلک کشیده در شمال، تهران را چنارستان هم میگفتند و از مسیلها و انهار آب فراوان جاری بود. آب شرب تهران را خوشگواراترین آب شرب ایران میدانستند.
ناحیه جنوب تهران با دشت وسیع نسبت به منطقه شمال آن، منطقهای خشک و کمآب و به علت نزدیکی به کویر نمک دارای آب و هوای خشک کویری در زمستان سرد و در تابستان گرم بود؛ ولی در مجموع آب و هوای تهران در 4فصل مورد تایید همگان بوده و آب شرب آن هم نظیر نداشته است.
در این ارتباط بیدلیل نبود میرزا آغاسی، صدراعظم محمد شاه قاجار بیشتر طول عمر صدارت خود را در تهران در حفر و ایجاد کاریز و قنات گذرانده و بیشتر قناتهای تهران به زمان صدارت او حفر و ایجاد شده است.
قصهها و داستان حفر قنوات او معروف است. وقتی مقنیهای قنات در بعضی قنوات که به آب نمیرسیدند و گزارش کار خود را به دفتر صدراعظم اعلام میکردند که زحمات حفر قنات بینتیجه بوده است، صدراعظم به تندی و با پرخاش به آنان میگفت: «اگر قنات حفر شده برای مردم پایتخت آب ندارد، برای شما که نان دارد.»
پس از آغامحمد خان قاجار، شش پشت از پادشاهان دیگر قاجار و بعد از قاجار سلسله پهلوی پایتخت خود را در تهران قرار دادند. کاخها و ابنیه تاریخی زیادی ساخته و دروازههایی هم اطراف تهران احداث شد. تا 100 سال پیش، این دروازهها و آثار باستانی آن موجود بود.
بعدها به علت توسعه شهری و وسعت پایتخت بیشتر دروازهها تخریب شد. فقط یک دروازه آن به جا مانده و دروازههای قدیم که نام آنها مشهور بوده هنوز هم محلههای تهران با همان دروازهها (مانند دروازه دولت و دروازه قزوین) معروف است و کاخها و ابنیه تاریخی (کاخ گلستان، کاخ شمسالعماره و کاخ صاحبقرانیه) و آثار دیگری در شمال و جنوب تهران و شرق تهران مانند قصر فیروزه وجود دارد.
تهران امروز به اصطلاح خارجیان مترو پولیتن (پایتخت) ایران یا امالقرای کشور است سابقه دویست و چندساله دارد و برابر نقشه قبلی تهران، وسعت آن از شرق به غرب و از شمال به جنوب 40 و 30کیلومتر و مساحت آن 1200 کیلومترمربع است.
جمعیت تهران بزرگ حدود 11 تا 12 میلیون نفر است و با ساختوساز جدید و توسعه آن از شرق به غرب از نزدیکی جاجرود تا نزدیکی کرج در حال توسعه و پیشرفت است و از شمال به جنوب هم از دامنه کوههای البرز (شمیران) در شمال تهران و به طرف جاده قم و کهریزک و جنوب غربی تا شهریار توسعه مییابد.
این گسترش و توسعه بیرویه چنانچه تا سالهای آینده ادامه پیدا کند، جمعیت تهران تا 30سال دیگر ممکن است به 18 تا 20 میلیون نفر برسد و مشکلات تهران با در نظر گرفتن همه جوانب موجود چند برابر مشکلات فعلی شود.
کنترل نکردن جمعیت شهری و عدم جلوگیری از مهاجرت بیرویه روستاییان و مردم شهرستانهای کشور و هجوم آنان به اطراف تهران به انگیزه جذب در پایتخت و جستجوی کار در 30سال گذشته تا به حال بیسابقه بوده است؛ بخصوص در زمان جنگ تحمیلی مهاجران زیادی، شهرها و روستاهای خود را رها کردند و بیشتر آنان برای جستجوی کار به تهران هجوم آوردند.
ناگفته نماند که دولتها هم در این راستا برای جلوگیری از مهاجرت بیرویه مردم دیگر شهرستانها، اقدام جدی به عمل نیاوردند و شهرستانیها که تهران را پایتخت کشور خود میدانستند، به علت استقرار کارخانههای عظیم صنایع مانند صنایع خودروسازی، پالایشگاه و صنایع دیگر با یافتن کار بهتر با درآمد اقتصادی بیشتر و توسعه اقتصادی، تجاری، فرهنگی، توسعه دانشگاهی، مراکز علمی و تحقیقی در ضمن برای رفع نیازمندی خود در طیفهای مختلف و زندگی بهتر به تهران هجوم آوردند.
این جمعیت انبوه و جویای کار، بیشتر جذب نواحی و حاشیه تهران شدند و شهرکهایی هم اطراف تهران به تابعیت سکونت آنان ایجاد شد. در مدت 30 سال، شرق و غرب و جنوب تهران به صورت غیراصولی و بیقواره توسعه پیدا کرده و بدون برنامهریزی صحیح و اصولی شهرسازی ساختوسازهایی هم صورت گرفته که بافت شهری تهران با هیچ یک از معیارهای پایتختهای بزرگ دنیا همخوانی و هماهنگی ندارد.
در 3 دهه (سالهای 40، 50 و 60) کارخانههای عظیم صنعتی در غرب تهران تا کرج و از کرج تا قزوین احداث شده و در شرق تهران هم تا نزدیکی جاجرود و در جنوب تا کهریزک جاده قم، مجوز ساخت کارخانهها به صاحبان صنایع داده شد؛ چنانچه امروز پالایشگاه بزرگ تهران در داخل شهر قرار گرفته است.
روزانه دهها هزار نفر در تردد و عبور و مرور از شرق به غرب و بعکس از شمال به جنوب هستند و ساعتها اوقات ساکنان، کارگران و کارمندان، صرف عبور و مرور در حاشیه تهران میشود و برای سکونت آنان شهرکهایی هم در حاشیه تهران ساخته شده که کافی نیست.
اولین مشکل مردم تهران، سفرهای درونشهری و برونشهری حاشیهای تهران است و دومین مشکل رفتوآمد با خودروهای شخصی و مشکل دیگر دودکش کارخانجات احداثی در غرب تهران است که دود و آلودگی حاصل از آن همجهت با وزش باد از غرب به طرف شرق حرکت میکند و در دامنه کوههای ضلع شرقی تهران متوقف میشود.
مشکلات ناشی از مهاجرت
کمبود مسکن، سرانه آب، فاضلاب، برق، گاز، خدمات حملونقل عمومی و مترو، خدمات بهداشتی، فرهنگی، آموزشی، کمبود سرانه فضای سبز، کمبود خدمات راهآهن، کمبود گورستان و مشکلات جمعآوری زباله و نخاله خصوصا در مراکز شهر و اطراف از جمله معضلات ناشی از مهاجرت است.
از بزرگترین معضلات فعلی تهران کارخانجات صنایع خودروسازی است. 5 تا 6 کارخانه بزرگ صنایع تولید خودرو و مونتاژ در فاصله 10 تا 20کیلومتری غرب و جنوبغربی تهران واقع شده است که برابر آمار راهنمایی و رانندگی ناجا، روزانه حدود 2500 دستگاه خودرو تولید و مونتاژ میکند که پس از شمارهگذاری نصف آن در تهران و نصف دیگر در شهرستانها در تردد هستند.
برابر آمار اعلام شده، حدود 4 میلیون انواع خودرو در تهران در تردد شبانهروزی هستند. 70 درصد آلودگیهای هوای پایتخت در نتیجه خروج مواد آلاینده سمی از اگزوز خودروهاست و 30 درصد آن هم در نتیجه سوخت کارخانجات و منازل است.
به علت تراکم خودرو در خیابانها و بزرگراهها و کندی حرکت و روشن بودن موتور در حال توقف، تمام هوای مجاور و محیط آلوده میشود و منواکسید کربن و دیگر آلایندههای مضر در فضا پخش میشود. چنانچه روند توسعه و تولید خودرو ادامه پیدا کند و دولت به فکر چاره نباشد، تا چند سال دیگر تهران بزرگترین پارکینگ خودروی دنیا خواهد بود.
هرکس با خودروی خود وارد خیابانهای پایتخت شود تا ساعتهای طولانی باید متوقف بماند. اگر قطر هر لوله و دهانه اگزوز را 3 تا 4 سانتیمتر در نظر بگیریم و این عدد را در 5/4 میلیون ضرب کنیم، حجم بزرگ آلودگی هوای شهر تهران به دست میآید، آلودگیای که رنگ خاکستری آن از بالای کوههای شمیرانات دیده میشود.
این حجم منواکسید کربن و دیگر آلایندهها هر ثانیه به جای هوای پاک وارد ریه شهروندان تهرانی میشود. هر چند در سالهای اخیر تعداد زیادی از خودروهای سواری و اتوبوسهای حملونقل عمومی گازسوز شده و بزرگراههای جدیدی نیز احداث گردیده ولی باز هم شاهد خودروهای متوقف یا حرکت بسیار کند در همین بزرگراهها هستیم.
هر گاه ظرف گنجایش و حجم مظروف را نداشته باشد، مشکل به وجود خواهد آمد. بستر ترافیک یعنی خیابان، جاده، بزرگراه و آزادراه ظرف و خودروهای موجود مظروف هستند. برای نمونه اگر هر خودروی سواری 6 مترمربع فضا اشغال کند و تعداد خودروهای سواری در تردد 4 میلیون باشد، 24 میلیون مترمربع از سطح خیابان و بزرگراه در اشغال همین خودروهاست و اگر هر روز تعداد هزار تا 1200 دستگاه خودروی سواری دیگر وارد همین بستر ترافیک شود ، هر سال 430 هزار دستگاه خودرو به خودروهای موجود در سطح خیابان و بزرگراه اضافه میشود و تهران باید هر سال 2 میلیون و 580 هزار مترمربع خیابان یا بزرگراه جدید احداث شود.
با توجه به این که هر روز حداقل 1200 دستگاه خودروی جدید وارد خیابان یا بزرگراه میشود، اگر سطح اشغال هر خودروی سواری را 6 مترمربع در نظر بگیریم، آیا شهرداری تهران میتواند روزانه 7200 مترمربع و در سال حداقل 2600 کیلومترمربع خیابان جدید احداث کند؟ خیر، یقینا غیرممکن است.
اجرای طرح تردد زوج و فرد خودرو در سال 78 در مقالهای در روزنامه کیهان ارائه شد و هفته بعد نمایندگان محترم مجلس در نامهای از رئیسجمهور محترم وقت تردد زوج و فرد خودرو را خواستار شدند. با توجه به تردد و تولید روزانه خودرو به صورت انبوه در سطح شهر، طرح تردد زوج و فرد پاسخگوی آینده نخواهد بود و درمان درد و علاج واقعی نیست، بلکه مسکن است. چاره کار برای مدت طولانی 10 تا 20 سال ایجاد و توسعه مترو در پایتخت یا گزینه انتقال و ساخت پایتخت جدید در آینده به مکان و جای دیگر خواهد بود.
مهمترین مساله پایتخت که هر آن ممکن است اتفاق بیفتد، زلزله است. طبق نظر متخصصان زمینشناسی و زلزله تهران روی گسل عظیمی قرار گرفته است که از مشرق دماوند تا کرج و از شمال به جنوب از دامنه سلسله جبال البرز تا شهرری و دشت ورامین امتداد دارد.
چنانچه خداینکرده روزی زلزلهای به قدرت 6 تا 7 ریشتر در تهران بزرگ مثل کشور چین رخ دهد، بیشتر ساختمانهای عظیم و برجها و تاسیسات داخلی به داخل گسل فرو خواهند رفت و متخصصان این رشته معتقدند شاید دهها هزار نفر در لحظه اول زمینلرزه با مقیاس 6 تا 7 ریشتر کشته شوند. تهران با داشتن دکلهای فشار قوی در سطح شهر، مسیر حقانی همت و امتداد آن در مسیر غرب پونک و کرج در صورت سقوط دکلها و پاره شدن کابلهای فشار قوی و برخورد لحظهای آن با خودروهای در حال تردد و توقف و با ساختمانهای مجاور بیشتر انسانها در لحظه اول تلف خواهند شد و از احتراق لولههای گاز شهری در ساختمانها و نشت فوری گاز در پالایشگاه تهران (نفت، بنزین و گاز) شعلههای آتش تهران را میبلعد و ارتباط شهری مختل خواهد شد.
کدام امدادگر و چه سازمان یا سیستمی با کدام ماشینآلات سنگین قادر خواهند بود مسیر اصلی را برای امدادرسانی مهیا کنند تا انسانهای زیر آوار و مجروح و مصدوم و سوخته از سطح شهر جمعآوری شوند و به کدام بیمارستانها و با چه وسیلهای انتقال یابند.
با توجه به بافت قدیمی شهر و ساختمانهای موجود در جنوب و جنوب شرقی تهران، هزاران نفر در حال زندگی هستند و زلزله در لحظه اول به آنان شدیدا صدمه و آسیب وارد میکند.
طبق نوشته روزنامهها در اطراف تهران و مراکز شهر، شهرداری سولههایی با تجهیزات برای اسکان افراد در صورت وقوع زلزله احتمالی احداث کرده است. برای اسکان جمعیت میلیونی چه تصمیمی میتوان گرفت؟ پس از وقوع زلزله آیا کسانی هستند که آنها را در آنجا پناه دهند؟ وقوع زلزله با مقیاس بزرگ ارتباط مستقیم نهادها را قطع میکند و اثرات تخریبی آسفالت، ساختمان و جاده و ریزش برجها باعث انسداد مسیر عبور خواهد شد و ارتباط جادهای میسر نخواهد بود. این اتفاق در زلزله رودبار در مناطق کوهستانی محسوس و ملموس بود.
تمام امدادگران با تجهیزات از مرکز شهر و تهران تا نزدیکی شهر رودبار رسیدند، ولی قادر به امداد و نجات زلزلهزدگان کوهستان نشدند. به هر حال، این پیام و هشداری است که از زلزله دیگر شهرها و نواحی ایران خودمان دیدیم و روزانه در کشورهای دیگری هم شاهد و ناظر آن هستیم و باید در فکر و اندیشه آن باشیم که خدای نکرده اگر چنین اتفاق ناگواری برای کشور ما و هموطنان رخ داد، برای نجات جان آنان اقدامی بکنیم.
در عرض 20 سال اخیر چند زلزله مهم در ایران خودمان داشتیم؛ زلزله رودبار با 20 تا 30 هزار کشته، زلزله بم با 25هزار کشته، زلزله کرمان، بندرعباس، خرمآباد، دورود و... دولت محترم تا چندین سال تلاش میکند شهر و ده و روستای زلزلهزده را آباد نماید اما هنوز تمام نشده، زلزله دیگری به وقوع میپیوندد. کار بم هنوز تمام نشده، زلزله خوزستان و بعد زلزله هرمزگان و لرستان به وقوع میپیوندد.
ما باید علاوه بر ساختن ساختمانهای مقاوم در مقابل زلزله برنامهریزی کنیم و تهران را با آن همه عظمت و با برجهای عظیم و ساختمانهای بزرگ و اماکن موجود و وجود پالایشگاههای بزرگ و ایستگاههای گاز و دکلهای عظیم برق فشار قوی در نظر داشته باشیم و برای جلوگیری از اتفاقات ناگوار پیشبینی لازم را کرده باشیم.
ایرانی اندیشمند، متفکر، باهوش و با ذکاوت همیشه باید پیشبینی لازم را بکند و از بیتوجهی دیگران و سایر ملل عبرت بگیرد.
ایرانی هیچ وقت به وقایع مهم دور و اطراف خود بیتوجه نیست و همیشه ضربالمثلهای معروف و حکایتهای آنان را فراموش نمیکند و به حقایق و اصول صحیح زندگی توجه خاص دارد و روزی خود را برای احتمال وقوع چنین اتفاق ناگواری آماده میکند یا درصدد پیشگیری آن میشود.
زلزله رودبار، بم، دورود، بندرعباس، لار و... را دیدیم و بتازگی فاجعه زلزله و کشتار چین را هم دیدیم و باز هم خیال میکنیم در تهران هیچ وقت زلزلهای با آن بزرگی و قدرت تخریب نخواهیم داشت.
اگر خدای نکرده چنین اتفاق ناگواری در تهران رخ دهد، چه کسی مسئول است؟ دولت، شهرداری یا شورای شهر؟ تهران روی گسل و حفرهای عظیم قرار گرفته که حداقل هزار برج، دهها هزار ساختمان و هزاران مجتمع مسکونی، اداری و تجاری روی آن بنا شده و هزاران ساختمان کوچک هم در اطراف آن ساخته شده است و مردم بسیاری داخل آنها سکونت دارند. اگر چنین زلزلهای با قدرت 6 ریشتر یا بیشتر در تهران بیاید، چه کسی به ما کمک خواهد کرد؟ چرا امروز به فکر فردای خود نباشیم؟
چرا به فکر پایتخت نیستیم
به منظور پیشبینی زلزله احتمالی در تهران و انجام تمهیدات لازم برای پیشگیری از عواقب وخیم آن و بالاخره احداث یک پایتخت جدید با تجهیزات مهم شهرسازی و امکانات خوب یک بافت شهری و با در نظر گرفتن امکانات موجود در پایتخت و برای رفاه شهروندان حدود 7 سال پیش چنین مقالهای به دفتر شورای شهر تهران تقدیم کردم و چند روز با مسوولان محترم دفتر شورای شهر با مهندسان شهرسازی صحبت کردم و مقرر شد گزارش به عرض اعضای محترم شورا برسد اما موضوع و متن مقاله به فراموشی سپرده شد.
مفاد مقاله حاکی از آن است که تهران پایتخت آغامحمدخان را ترک کنیم.
آیا با این اوصاف، تهران از لحاظ سوقالجیشی و احتمال وقوع زلزله شدید، آلودگی هوا، اشباع ترافیک، کمبود آب، کمبود گورستان و سایر نیازهای شهروندی که مسوولان محترم پایتخت را مانند کلاف سردرگم و کلافه کرده در آینده چه سرنوشتی خواهد داشت؟ باید از مسوولان محترم سوال کرد آیا فقط پایتخت کشور ما باید تهران باشد؟ مگر پایتخت کشورهای دیگر بر حسب موقعیت عوض و جابهجا نشده مثل آمریکا، چین، پاکستان یا کشورهای دیگر؟
چرا ما در فکر تغییر پایتخت کشور خود نیستیم، من بر حسب دیدگاه خود میگویم این ساختمان ریزش دارد و ما در زیر چنین ساختمانی نباید زندگی کنیم. تهران روی گسل عظیم و حفرهای قرار گرفته که هر آن ممکن است با وقوع زلزله شدید ویران شود و دهها هزار کشته داشته باشیم.
دولت و دولتمردان، شورای شهر و شهرداری و مجلس باید دوراندیشی داشته باشند. چرا در فکر تغییر پایتخت نباشیم؟ مگر شهر ری که در بغل گوش تهران قرار گرفته با آن جمعیت انبوه ویران نشد؟ مردم آن وقت شهر ری از گسل زیر شهر خود آگاه نبودند، ولی علم زمینشناسی و سیستم فناوری ماهوارهای به ما میگوید زیر تهران بزرگ و شهر ری تا کرج و دماوند حفره و گسل است. اگر توجه نکنیم؛ بیمسوولیتی کردهایم.
تهران بزرگ آن روز که آغا محمدخان قاجار آن را به پایتختی خود انتخاب کرده بود، جمعیت اندک داشت؛ درختان چنار، آب فراوان، دشت وسیع و چهارفصل مناسب. امروز هوای تهران آلوده، آب زیرزمینی آلوده، باغهای سرسبز به برجهای بتونی و آهنی تبدیل شده و درختان چنار سر به فلک کشیده از سوی برجسازان از بین رفته، ترافیک اشباع شده و قبرستانها پر شده است.
آغا محمدخان از سرداران و پادشاهان باهوش و باتدبیر قاجار بود و انتخاب آن روز پایتخت تهران بعد از اصفهان بهترین مکان به شمار میرفت و یقینا اگر علم و آگاهی امروز را داشت، او هم به علت وجود گسل و حفره تهران هیچ وقت این شهر را به پایتختی خود انتخاب نمیکرد و به دشت گرگان و گنبد مراجعت مینمود.
آن روز در تهران گاز نبود، دکلهای فشار قوی برق نبود، ترافیک نبود، آلودگی هوا نبود، و اگر رعد و برق و صاعقه یا زلزله میآمد، این بلاهای آسمانی را قهر طبیعت مینامیدند؛ ولی امروز علم و فناوری و سیستم ماهوارهای به ما آگاهی میدهد در مکانی زندگی میکنیم که زیر آن حفره و چاه بزرگ قرار گرفته و امکان دارد هر لحظه دهان باز کرده و انسانها را ببلعد.
امروز تهران با جمعیت 12 میلیون نفر، با تهران 200 سال پیش متفاوت است.
خوشبختانه کشور عزیز ما ایران برخلاف کشورهای کوچک مثل ژاپن که فاقد وسعت خاک است و زلزله هم هر ماه در آن به وقوع میپیوندد، تفاوت دارد. کشور ما از نعمتهای بسیاری بهرهمند است از جمله وسعت خاک، آب و هوای متنوع، حاصلخیزی خاک، آفتاب زیاد، ثروت خدادادی گاز، نفت و سایر معادن، فصول مختلف سال، تنوع انواع گل و گیاه و دشت و تپه زیاد و منابع آب زیرزمینی از کرج تا قزوین و دشت همدان؛ پس دولتمردان ارجمند میتوانند با در نظر گرفتن وسعت خاک و آب و هوای معتدل و مناسب و با کار کارشناسی دقیق، پایتختی با همه امکانات در وسعت 50 کیلومتر در 50 کیلومتر برای زیست و زندگی مردم انتخاب کنند که امکانات ساخت فرودگاه، مترو، راهآهن، ایستگاههای ورزشی، استادیومها، مراکز دانشگاهی، پارکها، تفرجگاهها، شهرکهای صنعتی، تجاری، مراکز اقتصادی، موزهها و غیره را داشته باشد.
آرزوی دست نیافتنیای نیست که تا 20 سال آینده پایتختی جدید در کنار تهران داشته باشیم و تهران را با آثار باستانی خود حفظ کنیم و به عنوان موزه ایران و یک شهر قدیمی 200 ساله با آثار و ابنیه زیبا به نسل آینده خود تحویل دهیم. یقینا چنین شهری، موزه توریستهای جهان و گردشگران خارجی خواهد بود.
... و اما آب آلوده
از معضل ترافیک و آلودگی هوا و آلودگی محیط زیست هم بگذریم. موضوع بعد مشکلات آب شرب تهران است.
آب شرب تهران فعلا از پشت سدهای امیرکبیر، رود کرج، جاجرود و لار تامین میشود و مقداری هم از منابع آبهای زیرزمینی از چاههای حفر شده استخراج و استحصال و تامین میشود.
به نظر کارشناسان آلودگیهای آب سفره زیرزمینی به علت نفوذ فاضلابهای سرگردان است که پس از تصفیه شیمیایی و فیزیکی هزینه بالایی برای دولت ایجاد میکند. چنانچه چند سال خشکسالی شود، پشت سدها آب نخواهیم داشت و الزاما در سفره زیرزمینی هم با کمبود آب مواجه خواهیم شد و آب جمعیت انبوه تهران باید جیرهبندی و درخت و گیاه هم از آبیاری محروم شوند.
ایرج لایقی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد