گفتگو با هوشنگ عباسی، مردم شناس‌

گیلان؛ نهالی برآمده از فرهنگ تناور ایرانی‌

هوشنگ عباسی، شاعر، پژوهشگر، روزنامه‌نگار و گیلان‌شناس، 3 آبان 1333 در فخرآباد لشت نشای رشت به دنیا آمد.عباسی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و دوره متوسطه را در شهر به پایان رساند و پس از تحصیل در رشته ادبیات و علوم انسانی، به عنوان دبیر به استخدام آموزش و پرورش درآمد. وی عضو هیات موسس خانه فرهنگ گیلان، دانشنامه بزرگ گیلان و مشاور کمیسیون فرهنگی شهر رشت بوده است.
کد خبر: ۱۷۴۰۷۷
کتاب «شاعران گیلک و شعر گیلک‌ جلد اول» از تالیفات هوشنگ عباسی سال 1380 در جشنواره شعر گیلکی و کتاب «لشت نشاء، سرزمین عادلشاه» نوشته وی نیز سال 1383 در جشنواره دکتر محمد معین رتبه اول را به دست آورد.از جمله کتاب‌های هوشنگ عباسی می‌توان به بازتاب نهضت جنگل در هنر و ادبیات، یاوری (آیین‌های تعاون سنتی در گیلان)، شاعران گیلک و شعر گیلکی جلد دوم، فرهنگ بازی‌ها و سرگرمی‌های مردم گیلان و سیمای علی در فرهنگ عامه گیلان اشاره کرد.

گیلان از مناطقی است که با وجود گردآوری و انتشار کتاب‌های مختلف در زمینه فرهنگ مردم، همچنان بکر مانده است، دلیل این دست‌نخوردگی چیست؟

گیلان سرزمینی با تنوع قومی و گویشی است و با این که از نظر وسعت جغرافیایی از کوچک‌ترین استان‌های کشور است، گوناگونی و تنوع فرهنگی آن بیش از هر جای دیگر ایران دیده می‌شود. قرن‌های متمادی است که اقوام مختلف در شهر رشت و مناطق دیگر گیلان همزیستی مسالمت‌آمیزی با هم دارند و این همزیستی فرهنگ مشترکی را پدید آورده است و در عین حال، این اقوام ویژگی‌های قومی و گویشی خود را حفظ کرده‌اند. در مقابل حجم عظیم زایش فرهنگی که در طول سالیان طولانی صورت گرفته، مطالعه و پژوهش درباره این اقوام و فرهنگ آنها بسیار اندک بوده است.

اقوامی چون گیلک و گالش و تات و تالش؟

بله. گیلک‌ها، گالش‌ها، تات‌ها، تالش‌ها، کردها و ترک‌ها که در کنار اینها، اقلیت‌های مذهبی مثل ارامنه، یهودی‌ها، زرتشتی‌ها و... مجموعه جامعه گیلان را شکل می‌دهند.

که اکثریت با گیلک‌هاست.

گیلک‌ها در سرتاسر مناطق جلگه‌ای گیلان پراکنده‌اند و به کشاورزی اشتغال دارند و اولین اقوام ساکن در گیلان بوده‌اند. گالش‌ها هم که تیره‌ای از گیلک‌ها هستند، در مناطق کوهستانی و کوهپایه‌ای زندگی و با دامداری امرار معاش می‌کنند. فرهنگ این مردم بسیار بکر و دست نخورده است. بسیاری از آیین‌ها و اعیاد باستانی همراه با گاهشمار دیلمی و موسیقی فولکلور هنوز که هنوز است در میان آنها رواج دارد.

تالش‌ها و تات‌ها چطور؟

تالش‌ها در غرب گیلان زندگی می‌کنند که بازمانده نسل کادوسان هستند و موسیقی فولکلور بسیار غنی، آیین‌ها و باورداشت‌ها و گویش مختص به خود دارند.

تات‌ها نیز در مناطق جنوبی گیلان بویژه در رودبار و آبادی‌های تابعه آن زندگی می‌کنند. این قوم نیز زبان و فرهنگ و آیین‌های ویژه‌ای دارند که برخی از آنها از دوران کهن به  جا مانده است.

اقوام دیگری چون کردها، ترک‌ها، کولی‌ها و همچنین اقلیت‌های مذهبی مانند ارمنی‌ها، یهودی‌ها و زرتشتی‌ها نیز در مناطق مختلف گیلان ازجمله در شهرهای رشت و انزلی ساکن هستند.

که به نظر خیلی کم درباره این اقلیت‌ها کار شده است؟

بله. درباره زبان و فرهنگ این اقوام بسیار اندک کار صورت گرفته و در مواردی هم مطالعه‌ای انجام نگرفته است. منابع پژوهشی ما درباره تات‌ها و گالش‌ها و کردهای گیلان بسیار ناقص است و کاستی‌های فراوانی دارد. به دلیل تحولات فنی، اقتصادی و رسانه‌ای که در زندگی مردم تاثیر گذاشته، بخش عمده‌ای از فرهنگ مردم کارکردهای خود را از دست می‌دهند و از گردونه زندگی مردم خارج می‌شوند. درصد زیادی از فرهنگ این اقوام ناشناخته مانده است.

جدا از محققان بومی و ایرانی، محققان اروپایی و امریکایی نیز گیلان را محل خوبی برای گردآوری فرهنگ مردم دیده‌اند. باید کتاب‌های ارزشمندی به قلم این افراد چه به صورت ترجمه و چه به صورت نسخه اصلی چاپ شده باشد.

نخستین مطالعات گیلان‌شناسی به وسیله اروپایی‌ها صورت گرفته است. پیش از آن بررسی و تحقیق همه‌جانبه‌ای درباره گیلان تالیف نشده بود.

الکساندر خودزکو (1891  1806 میلادی) در سال‌های 1830 به بعد در عصر محمدشاه قاجار به عنوان کنسول روسیه در رشت خدمت می‌کرد. اقامت چند ساله او در گیلان و آشنایی‌اش با فرهنگ و زبان مردم گیلان وی را برانگیخت تا درباره فرهنگ مردم گیلان به مطالعه و پژوهش بپردازد. کتاب سرزمین گیلان تک‌نگاری درباره گیلان است. وی همچنین ترانه‌های فولکلور گیلان را جمع‌آوری و به چاپ رسانده است.

پس از او ه. ل. رابینو، کنسول‌یار انگلیس در گیلان که در سال‌های 1812  1806 میلادی در گیلان بوده به پژوهش درباره فرهنگ گیلان دست یازید و کتاب ولایات دارالمرز گیلان  ایران را تالیف کرد. او همچنین چند کتاب دیگر درباره فرهنگ فولکلور گیلان نوشت و به گردآوری فرهنگ اقوام ساکن در ایران علاقه نشان داد. کتاب‌های ورزش‌های باستانی گیلان، ترانه‌های گیلکی، داستان‌ها و و چند کتاب دیگر حاصل تلاش اوست.

آرتور کریستین سن (1945  1875 م) شرق‌شناس دانمارکی که در آن دوران به ایران سفر کرده بود گویش گیلکی رشت را تالیف کرد.

و متاخرانی مثل مارسل بازن و کریستیان برومبرژه.

بله. حاصل مطالعه مشترک آنها کتابی به نام گیلان و آذربایجان شرقی است. پس از آن هم مارسل بازن کتاب تالش، منطقه‌ای قومی در شمال ایران را در سال 1358 به عنوان تز دکترای خود به دانشگاه سوربن پاریس ارائه داد.

کریستیان برومبرژه هم درباره مسائلی چون معماری و مسکن در جامعه روستایی، آشپزی، باورداشت‌های مردم گیلان، زندگی و اقتصاد روستاییان به مطالعه و تحقیق پرداخت و کتاب‌ها و مقالات متعددی از او در مجلات معتبر جهان به چاپ رسیده است. بجز اینها، برخی از مردم‌شناسان ژاپنی، کره‌ای و امریکایی در جامعه گیلان به مطالعه پرداختند که باید منتظر چاپ آثارشان بود.

«لشت نشا، سرزمین عادلشاه» منوگرافی است به قلم شما. زمانی تک‌نگاری در ایران رواج خوبی داشت و نمونه‌های موفقی چون اورازان جلال آل‌احمد، یوش سیروس طاهباز، ایلخچی و مشکین‌شهر غلامحسین ساعدی و آلاشت هوشنگ پورکریم منتشر شد. چرا این روزها کمتر شاهد چاپ منوگرافی هستیم؟ دلیلش به خاطر کم‌کاری محققان است یا شرایط دیگر؟

تک‌نگاری یکی از راه‌های درست شناخت جوامع روستایی و بومی است و دیرزمانی نیست که به روش علمی در ایران آغاز شده است. در این روش جنبه‌های مختلف حیات اجتماعی، جغرافیا، ساخت‌های اقتصادی  اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، آیین‌ها و نهادها و ارزش‌ها، هنجارها و ویژگی‌ها و مسائل دیگر یک واحد اجتماعی به طور دقیق مورد پژوهش قرار خواهد گرفت.

تک‌نگاری چه در شکل بیوگرافی (شرح‌حال و توصیف زندگی یک فرد و تجربیات شخصی) و چه در شکل منوگرافی (بررسی همه‌جانبه یک واحد اجتماعی) اقدامی ثمربخش و پرفایده است. در شیوه تک‌نگاری نه‌تنها اجزا و عناصر مختلف یک واحد مورد پژوهش قرار می‌گیرند بلکه روابط میان عناصر اجتماعی و روابط میان آنها نیز مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

تک‌نگاری اولین بار در ایران چه زمانی شروع شد؟

تک‌نگاری در اوایل دهه 50 به کوشش موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با تاسیس بخش تحقیقات روستایی شکل گرفت. در آن دوران به دلیل اصلاحات ارضی و تاسیس شرکت‌های زراعی و تعاونی روستایی نیاز به آگاهی و شناخت بیشتری از جامعه روستایی و دهقانی ایران بود و به نوعی از این پژوهش‌ها حمایت می‌شد و سازمان‌ها و نهادهای دولتی این آثار را چاپ می‌کردند و نقش کاربردی داشت. امروزه آن شرایط تغییر کرده است و برای اصلاحات در جامعه روستایی سیاست برنامه ریزی شده مدونی وجود ندارد. تک‌نگاری در سال‌های اخیر نیز از طرف برخی موسسات رسمی و مراکز آموزش عالی و سازمان‌های اداری و برخی از پژوهندگان مستقل صورت می‌گیرد. متاسفانه یا در تیراژ معدود و محدود چاپ می‌شود یا در گوشه‌ای از آرشیو اداری بایگانی می‌شود و گرد و غبار فراموشی روی آن می‌نشیند و امکان دسترسی و استفاده همگان از آن وجود ندارد.

نمایش و بازی‌های بومی گیلان همچنان در مراسم ملی و مذهبی در گوشه و کنار این خطه به چشم می‌آید، چقدر از این بازی‌ها در مناطق گیلان باقی مانده‌اند؟

بازی‌های بومی و قومی منبعث از خصایص اجتماعی و فرهنگی، اقلیمی و جغرافیایی و تاریخی هر سرزمین به وجود آمده‌اند و هماهنگ با باورداشت‌ها و آیین‌ها و آداب و رسوم در گستره دوران متحول شده‌اند. نمایش‌ها و بازی‌های قومی آمیزه‌ای از حرکات و زیبایی‌های آرمانی و میراث تاریخی را به نمایش می‌گذارند و راز و رمزهای زندگی را به تصویر می‌آورند.

گیلان از نظر نوع بازی و نمایش بسیار غنی و پربار است. حقیر با امکانات محدود و شخصی نزدیک به 500 بازی و نمایش بومی را گردآوری و ثبت کردم. این بازی‌ها نه تنها برای سرگرمی در اوقات فراغت به وجود آمده‌اند، بلکه شیوه‌ها و روش‌های تعامل و تقابل با سختی‌های دوران و طبیعت ناسازگار را به فرزندان آموزش می‌دهند.

پاره‌ای از نمایش‌ها و بازی‌های بومی همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند و در بسیاری از اعیاد و مراسم ملی یا مذهبی اجرا می‌شوند؛ اما پاره‌ای دیگر بنا به دلایل مختلف به حاشیه رانده شده‌اند و از یادها زدوده می‌شوند. متاسفانه رسانه‌های عمومی، مراکز آموزشی و نهادهای فرهنگی سهم عمده‌ای در نابودی آن دارند.

 مثل نمایش زیبا و دیدنی «عروس گوله».

بله یا عروس گل که یک نمایش کمدی موزیکال بهارخواهی است و در نیمه دوم اسفند در استقبال از نوروز اجرا می‌شد و از نمایش‌ها و بازی‌های آیینی ‌ بومی است. چند دهه است اجرا نمی‌شود یا آیین‌های بومی و قومی تیرماه سینزه یا نوروزبل.

که در سال‌های اخیر احیا شده‌اند.

بله یا لافندبازی. کشتی گیله مردی از جمله بازی‌ها و نمایش‌هایی هستند که به دلیل جذابیت‌های نمایشی و رزمی در اعیاد و جشن‌ها به شکل گذشته اجرا می‌شوند. همچنین نمایش آیینی  مذهبی تغزیه به دلیل بار و محتوای عقیدتی  مذهبی در مراسم مختلف از جمله آیین‌های ماه‌های محرم و صفر و در برخی از روزهای سال اجرا می‌شوند و هنوز هم در میان اقشار سنتی جامعه پایگاه مورد پسندی دارند.

گیلانی‌ها تعصب و تاکید بسیار زیادی به گیلان دارند به عنوان مثال، بیشتر محتوای کتاب‌های شما درباره گیلان است. فکر نمی‌کنید برخی از این آداب و روسم و باورها همگانی‌تر از گیلان باشند؟

گیلانی‌ها در رفتار اجتماعی در مقایسه با اقوام دیگر تعامل بیشتری دارند و رویدادها و حوادث تاریخی نیز گواه این اندیشه است.

نهال‌های فرهنگ گیلان از دانه‌های فرهنگ تناور ایرانی بارور شده است. گیلان گرچه در دورانی به استقلال زیسته اما پیوسته جزو مناطق جدایی‌ناپذیر ایران بوده است. زبان و گویش گیلکی شاخه‌ای از زبان ایرانی و از خانواده زبان‌های شمال غربی ایران است. گیلان حتی پیش از حضور آریایی‌ها در ایران، دارای فرهنگ و تمدن ویژه‌ای بود. آثار و کشفیات باستان‌شناسان در مناطق مختلف گیلان از جمله رودبار، املش و هشتپر موید این نظر است. ما به فرهنگ ایرانی افتخار می‌کنیم، اما تلاش می‌کنیم هویت بومی خود را حفظ کنیم و باور داریم از این طریق می‌توانیم در باروری فرهنگ ملی موثر باشیم.

بسیاری از باورهای مردم ما منبعث از اسطوره و آیین‌های ملی و باستانی است تلاش ما برای گردآوری و جمع‌بندی آن هیچ تضاد و تباینی با فرهنگ ملی ندارد، بلکه دریچه تازه‌ای برای شناخت بیشتر پاره‌ای از فرهنگ این سرزمین دیرینه است.

آیا در کتاب‌های شما هیچ تلاشی شده تا مسائل فرهنگی گیلان با دیگر مناطق ایران تطبیق و بررسی شوند؟

این کوشش صورت گرفته و به طور تطبیقی نیز بررسی شده است. به طور نمونه، من در کتاب 2 جلدی شاعران گیلک و شعر گیلکی که به بررسی ادبیات هزار ساله گیلکی پرداخته، کوشش داشته‌ام این‌گونه شعری را با نمونه‌های طبری، آذری، کردی و رازی تطبیق دهم و وجوه اشتراک آنها را بیابم. یا در مقدمه کتاب یاوری سعی کرده‌ام برخی از آیین‌های تعاون در دیگر مناطق ایران را بیاورم و مقایسه‌ای صورت بدهم و نمی‌دانم تا چه حد موفق بوده‌ام.

کتابی به نام آیین‌ها و باورداشت‌های مردم گیلان آماده چاپ دارید، تا جایی که من اطلاع دارم، کتابی به همین نام از محمود پاینده انتشار یافته است. کتاب شما چیزی بیشتر از کتاب پاینده دارد. آیا کامل‌کننده هم هستند.

کتاب زنده یاد محمود پاینده به نام «آیین‌ها و باورداشت‌های گیل و دیلم» از کتاب‌های ارزشمند در زمینه فرهنگ فولکلور گیلان است؛ اما می‌توان نمونه‌هایی از آیین‌ها و باورداشت‌ها را یافت که در آن کتاب نیامده است. بسیاری از فصل‌های کتاب کلی بوده، می‌شود داخل جزییات شده، می‌توان گفت مکمل آن است.

اگر بخواهیم فقط نام محققان گیلانی را ببریم، از حوصله یک جلسه هم می‌گذرد با این همه دوست داریم نام محققان و حوزه تحقیقات شان را از زبان شما بشنویم؟

من در مقاله‌ای پژوهشگران گیلان را به 4 نسل تقسیم کردم. نسل اول پژوهشگران در گیلان زنده‌یادان کریم کشاورز، ابراهیم فخرایی و جهانگیر سرتیپ‌پور بودند که هر یک از آنان با خلق آثاری به فرهنگ گیلان خدمت کردند.

زنده‌یاد کریم کشاورز کتاب گیلان برای جوانان را نوشت، جاویدروان ابراهیم فخرایی تک‌نگاری چندی از جمله گیلان در گذرگاه زمان، ادبیات گیلکی، گیلان در جنبش مشروطیت، سردار جنگل و چند کتاب دیگر را انتشار داد.

شادروان جهانگیر سرتیپ‌پور کتاب‌های:‌ ریشه‌یابی و فرهنگ واژگان گیلکی و نام‌ها و نامداران گیلان را نگاشت. در این کتاب‌ها بخشی از فرهنگ فولکلور گیلان و فرهنگ گیلکی نیز ثبت شده است. در کنار اینان باید از دکتر منوچهر ستوده با دو جلد کتاب گرانسنگ از آستارا تا استرآباد و فرهنگ گیلکی یاد کرد. همچنین از فرهیختگانی چون جعفر خمامی‌زاده با ترجمه‌های ارزشمند و فریدون نوزاد با تالیف چند کتاب از جمه گیله گپ، تاریخ نمایش در گیلان و چهل تکه.

نسل دوم پژوهشگران گیلان شناسی زنده یادانی چون محمود پاینده لنگرودی با چند کتاب مردم‌شناسی از جمله آیین‌ها و باورداشت‌های گیل و دیلم، فرهنگ گیل و دیلم و ضرب‌المثل‌های گیلکی، سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی با آثاری چون مردم گیل و دیلم، گیلان از آغاز تا مشروطیت و گیلان از مشروطیت تاکنون، میراث اسماعیله، گیلیرد و چند کتاب دیگر، محمدولی مظفری با مقالات متعدد در زمینه گاهشمار گیلانی و باورداشت‌های مردم شرق گیلان. دکتر رضا مدنی با مقالاتی در زمینه زبان‌شناسی و تاریخ گیلان که یاد همه آنان گرامی باد.

در همین نسل کاظم سادات اشکوری با کتاب افسانه‌های اشکور بالا و چند مقاله ارزشمند، دکتر اصغر عسگری خانقاه با کتاب روستای قاسم آباد و مقالات متعدد، محمد بشرا با 2 کتاب افسانه‌های جانواران و مقالات ارزشمند در زمینه فرهنگ فولکلور. طاهر طاهری با مقالات مردم‌شناسی، محمدتقی پوراحمد جکتاجی با چاپ 2 مجله دامون و گیله‌وا و انتشار مجموعه 6 جلدی گیلان‌نامه تلاش زیادی برای اشاعه فرهنگ گیلان به عمل آورد. در این میان، علی عبدلی با چاپ چند منوگرافی از جمله تات و تالشان، تالشی‌ها کیستند و کتاب‌ها و مقالات متعدد. مصطفی فرض‌پور ماچیانی با چاپ رساله‌هایی چون نوروز در ماچیان، فرهنگ ماچیان و افشین پرتو با چاپ چند کتاب درباره تاریخ گیلان. علیرضا کشور دوست با کتاب گیلانشهر. فرامرز مسرور ماسالی با چند کتاب درباره ماسال و شاندرمن از جمله نسل دوم پژوهندگان هستند.

نسل سوم محققان گیلانی؟

نسل سوم پژوهندگان گیلان بیشتر آثار و تالیفات خود را پس از انقلاب انتشار دادند. رحیم چراغی، جمشید شمسی‌پور خشتاونی، محمود نیکویه، مسعود پورهادی و قربان فاخته، نمونه‌های خوبی از این نسل هستند. رحیم چراغی با چاپ متل‌های کودکان و روزهای نو درباره نوروز، محمود نیکویه با چند تک‌نگاری درباره استاد ابراهیم پورداود، قربان فاخته با انتشار 2 کتاب سرزمین گیلان و گاهشمار تاریخ گیلان، مسعود پورهادی با انتشار 2 کتاب بررسی گویش رشتی و گاه‌شمار گیلانی، جمشید شمسی‌پور با چاپ مقالاتی در زمینه فولکلور تالش، رضا دستیاران با چاپ کتاب گیلان در عصر باستان از جمله مولفان این دوره هستند.

و جوانان نسل نو هم البته فعالیت می‌کنند؟

بله کسانی مثل سیدهاشم موسوی، علیرضا حسن‌زاده، علی بالایی لنگرودی، محمد شهاب کومله، بیژن عباسی، سیامک دوستدار، کیوان پندری، منوچهر هدایتی و تعدادی دیگرند که مجال طرح همه آنها نیست.

کسانی هم در زمینه موسیقی فولکلور گیلان به طور مشخص کار کرده‌اند.

بله کسانی مثل استاد فریدون ‌پوررضا با کتاب موسیقی فولکلوریک گیلان. ناصر وحدتی با جمع‌آوری ترانه‌های گالشی. صفر رمضانی با چاپ مقالات متعدد در زمینه موسیقی گیلکی و گالشی. رحیم نیک‌مرام با چاپ چند مقاله در زمینه موسیقی تالشی. کریم کوچکی‌زاده و شاهرخ میرزایی هر کدام با چاپ مقالات و نوشته‌هایی در زمینه موسیقی گیلان در این عرصه تلاش کردند. در ضمن باید از گروه پژوهشگرانی که به سرپرستی ابراهیم اصلاح عربانی یاد کنم که 3 جلد کتاب نفیس درباره گیلان منتشر ساختند.

هوشنگ عباسی محقق بومی است که فرهنگ بومی گردآوری می‌کند. آیا تلاشی از طرف موسسات دولتی صورت گرفته تا مشکلات پژوهشی از پیش پای شما برداشته شود؟

پژوهشگر بومی معمولان از خودش تغذیه می‌کند بی آن که چشم به عنایت کسی یا دستگاهی داشته باشد. پژوهش وقت و انرژی زیادی می‌طلبد و در ازای کاری که صورت می‌گیرد مزد ویژه‌ای به آن تعلق نمی‌گیرد. پژوهش علمی و اجتماعی معمولا عاشقانه و ایثارگرانه است و به  دلیل این که جذابیت مادی ندارد و معیار انجام آن پول نیست، تنها معدودی از افراد به سوی آن جلب می‌شوند.

شاید بتوان گفت پایتخت‌نشین‌ها وضعیت بهتری از شهرستانی دارند و به نوعی از کارهای آنان حمایت می‌شود اما در شهرستان‌ها به دلیل محدودیت منابع و نهادهای چاپ و نشر مشکل دوچندان است. بسیاری از پژوهش‌های خوب و ارزشمند که در شهرستان‌ها صورت می‌گیرد، هیچ گاه فرصت رونمایی پیدا نمی‌کنند و خیلی زود به فراموشی سپرده می‌شوند.

خود من 10 کتاب درباره فرهنگ بومی و گیلان‌شناسی آماده چاپ دارم؛ اما هنوز ناشری برای چاپ آن پیدا نکرده‌ام کتاب‌هایی مثل فرهنگ بازی‌ها در گیلان، فرهنگ جغرافیایی گیلان، فرهنگ زنان گیلان، هنر و تمدن گیل، تاریخ فعالیت انجمن‌های علمی و هنری در گیلان، آیین‌ها و باورداشت‌های اقوام ساکن در گیلان، تاریخ ادبیات گیلکی، تاریخ نظم و نثر در زبان گیلکی، نمایش‌های آیینی و پهلوانی در گیلان، سیمای علی در فرهنگ عامه گیلان و آیین‌های شادمانی و نوروزی در گیلان. حتی برخی از طرح‌های پژوهشی مردم‌نگاری که برای سازمان‌های پژوهشی استان گیلان انجام داده‌ام برای آنها هم زمینه چاپ فراهم نیامده است.

 درست 10 سال پیش وقتی به شما زنگ زدم تا درباره «قصه عزیز و نگار» اگر نسخه‌ای دارید کمک بگیرم، گفتید تحقیقتان آماده چاپ است. حال بعد از 10 سال انتشار آن به کجا رسیده؟ آیا طلسم چاپ آن خواهد شکست؟

قصه عزیز و نگار به دلیل تم عاشقانه و رمانتیک‌گونه و عناصر سمبلیک و نمادی که در آن است، از دوران کودکی برای من یک داستان دلپذیر و جذاب بود. به همین علت درصدد بودم روایاتی از آن را جمع‌آوری و چاپ کنم.

درسال 1365 روایتی از این قصه را که در منطقه سیاهکل و دیلمان اجرا می‌شد، با صدای مصطفی رحیم‌پور ضبط و پیاده کردم. روایتی دیگر از این قصه را زنده‌یاد سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی به من داده بود و روایتی دیگر را نیز به آن اصافه کردم.

در مجموع 3 روایت شد و مدخلی هم بر آن نوشتم. در سال 1375 دوست ناشری این کتاب را از من گرفت با این که مجوز چاپ آن در سال 1380 یعنی یک سال پیش از چاپ کتاب شما صادر شده بود، شرایط به‌گونه‌ای تغییر کرد و آن ناشر امکان چاپ آن را نیافت؛ اما در آن هنگام که کتاب در دست ناشر بود شما با من تماس گرفتید و از من خواستید تا روایتی اگر از این قصه دارم برای چاپ در مجموعه‌تان به شما بسپارم.

با ناشر تماس گرفتم و گفتم اگر کتاب را چاپ نمی‌کنید به آقای علیخانی بدهم. تاکید کرد که بزودی چاپ خواهد کرد. بعدها کتاب شما چاپ شد، اما طلسم چاپ این کتاب نشکست. راستش من وقتی مجموعه عزیز و نگار شما را دیدم، تقریبا آن را جامع یافتم و دیدم سنگ تمام گذاشتید و ضرورت چاپ و انگیزه انتشار را از دست دادم.

شاید روزی نسخه‌های جدیدی به دست من برسد و بخواهم روی آن کار کنم، ولی فعلا درصدد چاپ آن نیستم. در مجموع ما در شرایطی هستیم که نمی‌شود برای آینده برنامه‌ریزی کرد. بسیاری از برنامه‌ها آن‌گونه که آدم می‌خواهد پیش نمی‌رود. بالاخره باید تحمل کرد، ماند و تلاش کرد.

آیین‌های یاوری‌


این آیین‌ها از مراسم دیرینه دیرپا در فرهنگ بومی گیلان است که اشکال آن به شیوه‌های مختلف در دیگر مناطق ایران هنوز هم کم و بیش به حیات خود ادامه می‌دهند. یاوری جزو اولین کارهای پژوهشی من بود که پیش از انقلاب صورت گرفته است.

شیوه‌ام میدانی بوده، اما در مواردی برای تاکید بیشتر از نوشته‌های دیگران هم نقل قول آوردم. بسیاری از آیین‌های یاوری در هنگام مطالعه وجود داشته و مردم در مناسبات خود آن را به کار می‌بستند، اما امروزه بخشی از آن مراسم کاربرد خود را از دست داده است.

بسیاری از آیین‌ها و باورداشت‌ها با اقتصاد و معیشت و تولید ارتباط تنگاتنگ دارند. با از میان رفتن آن شرایط، تولید و کار، آیین‌های مربوط به آن نیز به فراموشی سپرده خواهند شد و جز خاطره‌ای تاریخی چیزی دیگر از آنها در ذهن‌ها باقی نمی‌ماند.

البته بسیاری از آن مراسم و آیین‌ها درباره کشت برنج، پرورش دام و صید و صیادی هنوز هم به حیات خود ادامه می‌دهند و در روستاها و آبادی‌های سرزمین گیلان دیده می‌شوند.


یوسف علیخانی‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها