لکه‌های خونی که از جنایت خبر می‌داد

رازگشایی از قتل زنی که قربانی خشم همسر سالخورده‌‌اش شده بود پرونده‌ای است که این هفته از زبان یک کارآگاه جنایی روایت کرده‌ایم.
رازگشایی از قتل زنی که قربانی خشم همسر سالخورده‌‌اش شده بود پرونده‌ای است که این هفته از زبان یک کارآگاه جنایی روایت کرده‌ایم.
کد خبر: ۱۵۳۰۰۴۶
 
دهه ۸۰ در پلیس آگاهی استانی در جنوب کشور خدمت می‌کردم. یک روز مثل همیشه پس از رسیدگی به پرونده‌ها، در حال جمع کردن وسایلم بودم تا به خانه بروم که دختر جوانی با پرونده‌ای در دست وارد اتاق شد و با التماس گفت: «جناب سروان، شما را به خدا کمکم کنید تا بفهمم چه بلایی سر مادرم آمده.»
از او خواستم آرام باشد و ماجرا را تعریف کند. همزمان با صحبت‌های او پرونده را نیز مطالعه کردم. موضوع ناپدید شدن زنی ۵۵ ساله بود و دخترش ادعا می‌کرد که پدرش او را به قتل رسانده است.
دختر جوان گفت: «صبح برای رفتن به محل کارم از خانه خارج شدم. وقتی حدود ساعت دو بعدازظهر برگشتم، مادرم در خانه نبود و پدرم روی کاناپه خوابش برده بود. با دیدن چند قطره خون روی دیوار، نگران شدم. پدرم را بیدار کردم و از او پرسیدم: «مادرم کجاست؟» پدرم گفت که مادرم پس از من از خانه خارج شده و از او بی‌خبر است.به حرف‌هایش شک کردم و تحت فشار گذاشتم تا حقیقت را بگوید.درنهایت اعتراف کردکه اوراکشته وجسدش را درخارج ازشهررهاکرده است. از ترس به خود می‌لرزیدم و نمی‌دانستم چه کار باید بکنم. بنابراین، به پلیس آگاهی مراجعه کردم تا از پدرم شکایت کنم.»
اظهارات دختر جوان را ثبت کردم و بلافاصله با بازپرس ویژه قتل تماس گرفتم. وی دستور داد همراه تیم تشخیص هویت به خانه آنها رفته و تحقیقات را آغاز کنیم. در محل، لکه‌های خونی روی لبه فرش و دیوار توجه‌مان را جلب کرد که همکارانم نمونه‌برداری را انجام داده و در بررسی اولیه تأیید کردند که این لکه‌های خون متعلق به انسان است.
از پیرمرد که با آرامش عجیبی روی صندلی نشسته بود، پرسیدم چه بلایی بر سر همسرش آمده. او ادعا کرد همسرش یک ساعت پس از خروج دخترشان از خانه، بیرون رفته و دیگر بازنگشته است.آرامش او برایم خیلی عجیب بود، به‌همین خاطر بار دیگر از او سؤال کردم که همان حرف‌های گذشته را تکرار کرد. با بازپرس پرونده تماس گرفتم که دستور بازداشت پیرمرد را داد. صبح روز بعد پیرمرد را برای بازجویی به اتاقم آوردند و باز هم همان حرف‌ها را تکرار کرد و مدعی شد هیچ اطلاعی از همسرش ندارد.
دو روز بعد، تیم تشخیص هویت تأیید کرد که خون‌های روی دیوار متعلق به همان زن ۵۵ ساله است و به احتمال زیاد او قربانی جنایت شده. این‌بار پیرمرد را به اتاق بازجویی آوردم و گفتم: «این لکه‌های خون ثابت می‌کند اتفاق وحشتناکی برای همسرت افتاده. حالا تمام ماجرا را تعریف کن و بگو که چه بلایی سر زینت آوردی. ما حقیقت را می‌دانیم.»
پیرمرد این‌بار سکوتش را شکست و گفت: «چند ماه پیش پدرم درگذشت، از آن زمان رفتار زینت کاملا دگرگون شد. هر روز به من فشار می‌آورد که سهم‌الارثم را بگیرم تا زندگی‌مان را سروسامان بدهیم. اما هرچه می‌گفتم نمی‌خواهم با خواهر و برادرهایم درگیر شوم، حرفم را نمی‌شنید.»
این موضوع زندگی‌ام را به جهنم تبدیل کرده بود. من سابقه بیماری روانی دارم و حتی چند ماهی را در بیمارستان بستری بودم که مدارکش موجود است. هر بار همسرم بحث ارث را پیش می‌کشید و دعوای‌مان می‌شد، سعی می‌کردم با سکوت از کنار موضوع بگذرم. روز حادثه، پس از خروج دخترم از خانه، همسرم دوباره همان موضوع ارث را مطرح کرد و درگیری دیگری به پا شد. اما هر چه اصرار می‌کردم که نمی‌خواهم ارث پدرم را بگیرم، حرفم را نمی‌شنید و بر موضع خود پافشاری می‌کرد.
درحالی که دستانش می‌لرزید، ادامه داد: «ناگهان کنترل خود را ازدست دادم وبا چاقوی رومیز چند ضربه به او زدم. وقتی به خودم آمدم، زینت دیگر نفس نمی‌کشید.نمی‌دانستم باجسد چه کنم وازطرفی نمی‌خواستم دخترم بفهمدکه مادرش را کشته‌ام. به انباری رفتم، کیسه بزرگی آوردم وجسد رادرآن گذاشتم.سپس ازخانه خارج شدم وبه حومه شهررفتم و جسد رارها کردم. وقتی به خانه برگشتم، همه‌جا را تمیز کردم، اما چند قطره خون روی دیوار مانده بود که همین باعث لو رفتن رازم شد.»
پس از اعترافات پیرمرد، فورا با بازپرس ویژه قتل هماهنگ کردم و دستور دادم او را به محل رها کردن جسد ببریم و بعد از سه ساعت جست‌وجو، بقایای جسد را پیدا کردیم.
پیرمرد صحنه جنایت را بازسازی کرد و سپس او را به پزشکی قانونی تحویل دادیم تا سلامت روانش بررسی شود. پزشکی قانونی اعلام کرد این مرد ۷۰ساله از بیماری روانی رنج می‌برد و در زمان ارتکاب جرم دچار جنون شده است. در نتیجه، با دستور بازپرس ویژه قتل او راهی بیمارستان روانی و در آن‌جا بستری شد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
مجری‌گری فرمول ندارد

گپ‌و‌گفت خبرنگار جام‌جم با قصه‌نویس رادیو و «چشم شب روشن» تلویزیون که مدتی است از رسانه کناره گرفته است

مجری‌گری فرمول ندارد

نیازمندی ها