هنرمندان از «جام‌جم» می‌گویند

روزنامه‌ای برای فرهنگ و هنر

۲۴ سال ازحیات روزنامه جام‌جم می‌گذرد و از امروز وارد بیست وپنجمین سال فعالیت خود می‌شود. ربع قرن فعالیت در حوزه فرهنگ و هنر، باعث شد تا هنرمندان و فرهنگیان بسیاری قدم به تحریریه این روزنامه بگذارند و با چند نسل از خبرنگاران ما به گفت‌وگو بنشینند. این سال‌ها پر از خاطرات وهم‌صحبتی‌هایی است که جملگی آنها بخشی ازفرهنگ وتمدن ایران بزرگ را بازنمایی می‌کند.
کد خبر: ۱۴۵۴۴۴۵
 
نام‌های بسیاری از میان اساتید سینمایی، نمایشی، تجسمی، موسیقی، ادبی و شاعران در این سالیان با جام‌جم هم‌کلام شدند که امروز سخنان آنها در آرشیو روزنامه به یادگار مانده است. به‌واسطه هویت فرهنگی جام‌جم، جامعه هنری و فرهنگی کشور از خوانندگان پروپاقرص روزنامه هستند و در آستانه بیست و پنجمین سالگرد روزنامه با برخی از این چهره‌ها به گفت‌وگو پرداختیم تا نظرات خود را درباره فعالیت‌های روزنامه با ما در میان بگذارند که در ادامه می‌خوانید.

«جام‌جم»، حاضر در جنگ رسانه‌ای
محمدحسین نیرومند:
 کار هنرمند تولید اثر هنری است واین کار هنری وقتی می‌تواند تأثیرگذار باشد که مخاطبانش افزایش پیدا کند. یکی از وظایف رسانه‌ها معرفی آثار هنری برای بهتر دیده شدن است؛بنابراین، ارتباط رسانه و هنر دوسویه است؛ یعنی تولیدکننده، اثر خلق می‌کند و رسانه به اثر برای دیده شدن ضریب می‌دهد و این، کار مهمی است. معتقدم رسانه‌های ما نمی‌توانند آثار تولیدی موجود در حوزه‌های مختلف را خوب معرفی کنند و اگر مقداری در این رابطه فعال شویم، آثار هنری بهتر دیده می‌شوند. وقتی مطلبی در رسانه مکتوب می‌آید، فرد برای خواندن، روزنامه و نسخه چاپی را می‌خرد، اما در فضای دیجیتالی این امکان وجود دارد که دنبال‌کنندگان رویدادی خاص، خبر را به همراه تصویر ببینند. به هر حال، شرایط به شیوه‌ای است که اتفاقات جدیدی را برای رسانه‌های مکتوب‌ رقم می‌زند.‌فکر می‌کنم نسلی که علاقه‌مند به روزنامه است و دوست دارد کاغذ را لمس کند، از بین نرفته، اما تغییر نسل‌ها موجب تغییر ذائقه‌ها هم می‌شود. پیشنهادم برای بهتر شدن کار روزنامه‌ها این است که تصویر و گرافیک در روزنامه جدی گرفته شود و برای حرفه‌ای شدن، مطبوعات باید جدی‌تر به تصویر بپردازند. با این‌که خاستگاه کاریکاتور مطبوعات است، شاهدکارهای معمولی وضعیف دراین رابطه هستیم؛ درحالی که شاید بیش از۷۰۰نفر هنرمند کاریکاتوریست سطح بالا داریم. بنابراین، بهره نگرفتن از هنرمندان سطح بالا در زمینه کاریکاتور، درست نبودن گرافیک خبری وعکس در مطبوعات مکتوب مشهود است. با توجه به این‌که انقلاب اسلامی ما، انقلاب فرهنگی هم محسوب می‌شود،رسانه‌های ما مانند عملکرد روزنامه جام‌جم باید به شکل جدی‌تری به فرهنگ بپردازند. جنگ اصلی در حوزه فرهنگ است، چون با فرهنگ، افکار را تغییر می‌دهند و از آن برداشت سیاسی دارند این همان کاری است که دنیا با ما انجام می‌دهد. وقتی باورها تغییر‌کند، بستر برای بسیاری از اتفاقات تغییر می‌کند. اگر می‌خواهیم به شکل جدی وارد این جنگ پیچیده چند وجهی و شناختی شویم، همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب تأکید کردند، نقش رسانه‌ها و مطبوعات در این رابطه کلیدی است. ماجرای تنبیه رژیم صهیونیستی کار کمی نبود اما نتوانستیم این کار را در سطح جهان بازتاب دهیم. بنابراین، باید مسلح شویم و متأسفانه در این حوزه هم خیلی کم کار کرده‌ایم.
 
«جام‌جم» منبعی برای پژوهشگران هنر
محمد‌حسین دوانی:
 من اصولا برای پیگیری، اخبار تلویزیون را تماشا می‌کنم و به‌دلیل مشغله کاری و انجام پژوهش‌های مختلف، شاید فقط تیتر روزنامه‌های کشور را مشاهده کنم. قبلا یکی از مخاطبان جدی روزنامه‌ها بودم و همان‌طور که در امور مختلف، گرفتاری‌های کاری سر ما را شلوغ کرده، در موضوعات شخصی‌تر مثل نماز اول وقت خواندن و مطالعه روزنامه و... خیلی جزئیات دیگر از زندگی وضعیت فرق کرده و همیشه درگیر کار هستیم و کارها هم مدام به تاخیر می‌افتد اما فضای مجازی و بسترهای تازه هم در این تحولات زندگی بی‌تاثیر نیست.من فکر می‌کنم کمتر می‌توان به اخبار فضای مجازی استناد کرد و همچنان برای من خبری که در روزنامه منتشر می‌شود اعتبار بالاتری دارد. به‌نظرم آسیب‌شناسی وضعیت رسانه‌ها به‌صورت مداوم به آنها کمک می‌کند و در حفظ حیات آنها مؤثر است. ما برای انجام پژوهش‌های مختلف به روزنامه‌های بسیاری مراجعه می‌کنیم و از این منظر روزنامه‌ها مبنایی برای کارهای پژوهشی است. روزنامه جام‌جم هم با سابقه درخشانی که دارد برای تاثیرگذاری بهتر، اقدامات و عملکرد کارشناسی شده دارد.
 
جام‌جم مقابله با هجمه فرهنگی 
محمد گلریز:
 رسانه‌ها، ازجمله روزنامه جام‌جم که شناخته‌شده‌تراست، بسیار می‌توانند منشأ اثر باشند. علاوه بر این، جام‌جم رسانه‌ای تثبیت‌شده و معتبر است و همه، حرف‌های آن را قبول دارند و نویسندگان آن نیز بسیار ماهرند. ما امروز در معرض هجمه‌های فرهنگی و هنری در عرصه‌های مختلف هستیم؛ مگر این‌که دوستان هنرمند گاهی مصاحبه کنند و مسائلی را که به ذهن‌شان می‌رسد، روشن کنند و بگویند. درست است که ما هم وظیفه داریم این مسائل را عنوان کنیم اما رسانه‌ها و از‌جمله روزنامه جام‌جم می‌تواند در این رابطه نقش به‌سزایی داشته باشد. اگر خود رسانه‌ها متوجه شدند که در معرض هجمه فرهنگی هستیم، باید پیشقدم شوند و با انعکاس به مردم و هنرمندان وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهند.فکر می‌کنم حضور رسانه‌های مکتوب خیلی مؤثر است؛ چرا که وقتی دشمنان این مرز و بوم نتوانند با ما مقابله کنند، از راه فرهنگ نفوذ می‌‌کنند. به‌عنوان مثال، در زمینه موسیقی، هنرهای غرض‌ورزانه و مبتذل را میان جوانان رواج می‌دهند. شاهدیم که شعر و موسیقی پاپ امروز تا چه اندازه منحرف است و به‌هیچ‌وجه محتوا ندارد ، زمانی که گوش می‌دهیم، متوجه می‌شویم که از نظر ادبیات و صنایع شعری هیچ مفهومی ندارد و هدفمند نیست.به عبارتی، انگار تنها می‌خواهند محتوایی را به خورد مردم و به ویژه جوانان بدهند و آنها را به انحراف بکشانند. وظیفه ما این است که در این رابطه مقابله کنیم، چون خطر بزرگی برای جوانان محسوب می‌شود. من در حال حاضر کنسرت‌ها را می‌بینم و با بعضی از تهیه‌کننده‌ها صحبت کردم ، متوجه شدم به قدری حمایت می‌شوند که گوش‌شان بدهکار این صحبت‌ها نیست و کار خودشان را انجام می‌دهند. کافی است تعداد موسیقی اجق وجق امروز را با تعداد موسیقی‌های فاخر مقایسه کنید، تا متوجه عمق خطر شوید. بنابراین، این رسانه‌ است که می‌تواند به این مسائل بپردازد و تولیدات خوب موسیقی را تشویق کند. ثابت شده که امروز در معرض هجمه فرهنگی مبتذل هستیم و در این مواقع همه باید به میدان بیاییم ؛ روزنامه‌ها درباره کارهای خوب صحبت کنند و هنرمندان متعهد هم با تولیدات خود مقابل این جریان بایستند. در حال حاضر، به قدری موسیقی‌های بی‌محتوا در ذهن جوانان رخنه کرده که تحت تأثیر قرار گرفتند و این شکل از موسیقی را الگوی خود قرار می‌دهند. اگر همگی کمک کنیم، می‌توانیم از این مرحله گذر‌کنیم و جوانان را نجات دهیم. پیشنهادم این است که بیشتر به واقعیت‌ها و معضلات فرهنگی مثل موسیقی مبتذل پرداخته و مصداق‌های آن هم نوشته شود.‌
 
«جام‌جم» و کنشگری در حوزه فرهنگ
عبدالحمید قدیریان: 
طبیعتا مطالبی را که تمام رسانه‌ها چه نوشتاری و چه اینترنتی منتشر می‌کنند، تاثیر خود را بر مخاطب می‌گذارد اما سؤال اینجاست که ما انتظار چه نوع تاثیرگذاری را از رسانه‌ای مثل جام‌جم داریم؟این موضوعی است که لازم است درباره آن صحبت شود. به عبارتی دیگر  باید بدانیم به عنوان یک هنرمند انقلابی که تولید کار هنری می‌کنم، چه انتظاری از روزنامه جام‌جم دارم؟ به عقیده من، یکی از موضوعاتی که جای خالی آن خیلی احساس می‌شود، حضور رسانه‌ها و تحلیل آنها از مبانی هنر انقلاب است. چرا؟ چون از لازمه‌های وجودی هر مکتب نوپا، نقد و بررسی است. وقتی به تاریخ هنر مراجعه می‌کنید، کاملا مشهود است که وقتی سبکی و مکتبی تولید می‌شود، منتقدان به آن ورود می‌کنند، آن را تحلیل و نقد می‌کنند. لذا از رسانه‌هایی مثل جام‌جم که پایه و اساس آن فرهنگی و هنری است، انتظار می‌رود مبنایی‌ و تحلیلی‌تر وارد حوزه هنر شوند تا جامعه را با عمق نگاه‌های هنری آشنا کنند. به عقیده من روزنامه جام‌جم باید به عنوان مجموعه‌ای که قرار است تولید فرهنگ کند، وارد میدان هنر شود و چون مخاطب آن فرهنگی است، باید پرونده‌های تحقیقاتی قوی و درازمدت بازکند و جمع تحقیقاتش را هر سال در قالب یک کتاب انتشار دهد تا این‌گونه در بطن اصلاح فرهنگ وارد شود. جام‌جم نباید واکنشگر باشد، بلکه باید خودش تولید حرکت کند و جامعه را در ارتباط با نوع طرح مسأله‌ای که مطرح می‌کند، وادار به واکنش کند.
 
جریده‌ای با عنوان دل انسان‌های بیدار 
اسماعیل آذر:
 در میان روزنامه‌هایی که خواندم و درباره‌شان اطلاع دارم، همیشه گفته‌ام روزنامه جام‌‎جم یک روزنامه نجیب و شریف است. اگر بپرسید نجیب و شریف در اینجا چه معنایی دارد، خواهم گفت یکی از معانی‌اش این است که روزنامه جام‌جم اگر چیزی را هم نقد کرده با زبان فاخر نقد کرده است و نسبت به بسیاری از جراید کشور جانب سلامت را داشته است؛ یعنی سعی کرده متون و خبرهایش درست به دست خواننده برسد. به همین دلیل هر سال شماره نشر روزنامه جام‌جم بالاتر رفته و خوانندگان بیشتری را به خود جلب کرده است. چون بسیاری از هنرمندان یا صاحبان خرد به این روزنامه مطلب می‌دهند. این رسانه توانسته در حوزه نشر صفتی به نام عاطفه را در خود بروز دهد. کسی که به روزنامه جام‌جم عادت کرده، گویی با یک جریده عاطفه‌مند که صحت و سقم آن نسبت به جراید هم‌ترازش بالاتر است، مواجه می‌شود. سالگرد تاسیس این روزنامه را فرخزاد می‌گویم و برای تک‌تک متخصصانی که در آن کار می‌کنند از خداوند تمنای خوش‌دلی و سلامت دارم.
 
«جام‌جم» و حس پیشرفت
قاسم افشار:
 بیش از دو دهه قبل که اینترنتی وجود نداشت و روزنامه‌ها وهفته‌نامه‌های متعددی به چاپ می‌رسید، تعداد زیادی از مردم روزنامه می‌خریدند تا از اخبار کل کشور و جهان با خبر شوند. ما بخش زیادی از زندگی خودمان را در آن دوره گذراندیم که دورانی سنتی محسوب می‌شد وهمان دوران نقاط عطفی درخودداشت که تاکنون نیز موثر بوده است.هم اکنون هم تعداد روزنامه‌های کمتری چاپ می‌شود، هفته‌نامه و مجلات نیز معدود هستند و مردم بیشتر اخبار را از مجاری مجازی دنبال می‌کنند با این حال فکر می‌کنم در کنار شبکه‌های اجتماعی روزنامه‌ها همچنان ضرورت حیات خود را حفظ کرده‌اند.امروزه مطبوعات در راستای پوشش اخبار فرهنگی و هنری باید با دقت نظر بیشتری پیش روند و صرف اطلاع‌رسانی کافی نیست چرا که از سایر رسانه‌های برخط نیز اتفاق می‌افتد و حالا روزنامه‌ها می‌توانند تعامل بیشتر و عمیق‌تری با هنرمندان داشته باشند و بخش‌هایی از موضوعات را که مغفول مانده پیگیری کنند.هم اکنون شاید تعداد خبرنگاران از نظر کمی بیشتر شده باشد، ولی افراد با‌سابقه و دست به قلم باید فضا را متحول کنند و با شکل‌گیری تعامل بین هنرمندان و روزنامه‌ها فصل تازه‌ای از همکاری بین آنها شکل بگیرد.شاید امروزه خریدار روزنامه کم شده باشد که موضوعات مختلفی در این امر دخیل است، اما این روزنامه‌ها می‌توانند وجه تمایزی در عملکرد خود ایجاد کنند. مثلا رسانه‌های مکتوب به تفضیل موضوعات می‌پردازند و شاید این امر در مسائل فرهنگی و هنری بیشتر نیاز است که اتفاق بیفتد. بیان انتقادات سازنده در همین بسترهای مکتوب اثرگذاری و ماندگاری بالایی دارد که به نظرم ایجاد این نگاه تخصصی می‌تواند به عنوان ایده‌ای در روزنامه «جام‌جم» پیاده‌سازی شود و تبدیل به رسانه‌ای جریان‌ساز در زمینه فرهنگی و هنری شود.به‌نظرم هنرمندان می‌توانند تصمیم بگیرند چه نوع ارتباطی با رسانه‌ها برقرار کنند؛ من طی ۳۰سال فعالیت فرهنگی و هنری برای تعامل با رسانه‌ها سخت‌گیری خاصی ندارم و این رابطه هرچه عمیق‌تر باشد برای هر دو طرف سازنده‌تر است. امیدوارم مدیران و مسئولان فرهنگی و رسانه‌ای ما دنبال رویه‌ای با حس پیشرفت باشند.
 
«جام‌جم» و رویکردهای تحلیلی
حمیدرضا نعیمی
: ازسال۷۹که جام‌جم به جمع رسانه‌های کشور افزوده شد، این روزنامه را دنبال می‌کردم و به نظرم در زمینه تئاتر و سینما خیلی جدی کار می‌کند و خیلی وقت‌ها از طریق این روزنامه کسب خبرمی‌کردم وبرایم اعتبار واهمیت زیادی داشت.به‌نظرم این روزنامه روزبه‌روز پربارتر شده و از زمان‌هایی که وارد حوزه نقد آثار هنری شد هم شاهد عملکرد خوبی از این رسانه بودیم. مصاحبه‌های ماندگاری در این روزنامه تهیه شده که برای من به عنوان هنرمند ارزش زیادی دارد.روزنامه جام‌جم را دنبال می‌کنم اما در این روزگار همچنان روزنامه کاغذی مهم است.هرچند روزنامه‌های الکترونیکی زیادی وجود دارد و ماهم اخبار را از فضای مجازی دنبال می‌کنیم و حیف است روزنامه‌هایی با سابقه‌ای مانند جام‌جم به شکل سنتی منتشر نشوند یا از کیفیت آن کاسته شود. اعتبار یک روزنامه ساده به دست نیامده و باید برای حفظ این اعتبار، کیفیت وحیات روزنامه‌های معتبر تلاش کرد.طی سال‌ها رویکرد هنری و فرهنگی روزنامه جام‌جم متناسب بوده وامیدوارم فعالیت این روزنامه همچنان با کیفیت دهه های۸۰و۹۰ پیش برود،چراکه بخشی ازخاطرات خوب هنرمندان هم به روزنامه‌نگاران وروزنامه‌هاگره خورده وجدایی‌ناپذیر از یکدیگر هستیم. روزنامه جام‌جم می‌تواند فضایی برای بزرگان عرصه هنر و فرهنگ فراهم کند تا درخصوص رویدادهای مختلف قلم بزنند و تحلیل‌هایی ارائه کنند که تحول‌آفرین باشد از این منظر پیشنهاد می‌کنم این روزنامه به فصلنامه شدن فکر کند، یعنی در پایان هر فصل شاهد یک فصلنامه باشیم که مجموعه اتفاقات فرهنگی و هنری طی چند ماه را بررسی کرده؛ امری که در این سرعت رخدادها و پوشش اخبار در خبرگزاری‌ها فرصت بررسی آن وجود ندارد.فصلنامه جام‌جم می‌تواند سریال‌هایی که هر فصل پخش شده، تولیدات سینمایی، نمایشگاه‌های هنری و تئاترهایی که روی صحنه رفته را مورد موشکافی دقیق قرار دهد و با فرصتی که برای این فصلنامه فراهم است، سر حوصله تصاویر و گفته‌های تازه‌ای از تمام این رویدادها را به مخاطب عرضه کند.ما همچنان به این بررسی‌های موشکافانه نیاز داریم و هنر همیشه با نقد رشد کرده است. فرض کنید آیا سریال «مختار» که بحث‌های زیادی هم روی آن شده است، نیاز به بررسی دقیق نقدهای مثبت و منفی روی این سریال از نظر بازیگری، کارگردانی، تحقیق و پژوهش‌های انجام شده برای ساخت فیلمی تاریخی و... دارد. چنین تحلیل‌هایی کمک می‌کند آثار بعدی که در این زمینه‌ها ساخته می‌شود، قوت و جذابیت بیشتری داشته باشند که یک فصلنامه می‌تواند دست به چنین بررسی‌هایی بزند و برای مخاطبانی که همچنان علاقه‌مند به مطالعه کتاب‌ها، روزنامه‌ها یا مجلات به‌صورت کاغذی هستند، محتوای قابل دفاع، ارزشمند و ماندگاری خواهد بود.
 
«جام‌جم» سدی جلوی سطحی‌نگری
مجید اخشابی:
 عمیق‌ترین وجدی‌ترین رسانه‌ها‌،رسانه‌های مکتوب هستند. دررسانه‌های مجازی شاهد داده‌های نادرست و بدون منبع هستیم. رسانه‌هایی که قابل تغییر و ویرایش فوری هستندراحت‌تر محتواهای بی‌ارزش ارائه می‌دهند، اما به نظرم رسانه‌های مکتوب چندین سر و گردن از سایر رسانه‌ها از نظر صحت اطلاعات وکیفیت بالاترند.مخاطب نسبت به نوشته‌ای که به صورت مکتوب منتشر می‌شود، متعهدتر عمل می‌کند و همین ویژگی دلیل خوبی بر اهمیت و ضرورت حیات رسانه‌های مکتوب در جهان کنونی است.در کشور ما که سرانه کتابخوانی پایین است یا افراد یا به این مقوله توجه کافی ندارند، روزنامه‌ها تنها راه ارتباط با مطالعه و خواندن هستند. روزنامه‌ها چکیده موضوعات مختلف رابه مخاطب ارائه می‌کنندکه خواندن چنین محتواهایی فواید خودش را دارد.به نظرم در این روزگار اگر اشتراک روزنامه یا مجله‌ای داشته باشیم و در طول روز آن را تورق کنیم از منظر روحی و رشد آگاهی بسیار مفید است.ازسوی دیگربه نظرم‌روزنامه‌ها بایدعمیق‌تروتخصصی‌ترامراطلاع‌رسانی رادنبال کنند وازنظرهمین تخصص‌نگری از دیگران متمایز شوند.چهره‌های معروف درشاخه‌های مختلف، اگر مجازی‌باز باشند که هراطلاعاتی مردم بخواهند از سبک‌زندگی وتفریحات و...خودمنتشرمی‌کنند ودرواقع برای خودشان رسانه‌ای درفضای مجازی دارندو رسانه‌های تخصصی باید دقیقا در همین نقطه وجه تمایز خود را نشان دهند،چراکه مسائل سطحی به اندازه کافی دررسانه‌های به‌اصطلاح زرد مطرح می‌شود و آنچه باقی می‌ماند که کار اصلی رسانه‌های حرفه‌ای است، پرداخت تخصصی به موضوعات است و از این منظر وجود یک روزنامه یا مجله با گروه روزنامه‌نگاران و خبرنگاران حرفه‌ای ضرورت دارد تا با اندیشه، تفکر و تخصص موضوعات را بکاود و سلسله‌بحث‌ها و پرونده‌هایی داشته باشد تا مخاطب را از روزمرگی نجات دهد و جلوی سطحی‌نگری را بگیرد.
 
«جام‌جم» و آموزش و پژوهش
وجیهه سامانی:
 مخاطب گریزپای امروزی کم‌حوصله، کم‌طاقت و بی‌قرار است ومی‌خواهد به‌سرعت درجریان اتفاقات مختلف قرار بگیرد. گوشی‌های هوشمند هم که در دسترس همه قرار دارد و نیازی به کوچک‌ترین حرکت و زحمتی برای دسترسی به فضای مجازی نیست! مجموعه این عوامل باعث شده مخاطب عادت مراجعه به روزنامه و شبکه‌های داخلی را از دست بدهد و مرجعیت اول اخبار، به دست شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های مجازی بیفتد.حال می‌توان یا مغلوب این تکنولوژی و امپراتوری فضای مجازی شد یا آن را به خدمت گرفت و با خلاقیت و ابتکار، به شیوه‌های دیگری فکر کرد. به‌عنوان مثال، بپذیریم این فضا نیاز خبری مخاطب را در حال حاضر تأمین می‌کند و رسانه‌های مکتوب می‌توانند از نقل خبر فاصله بگیرند و به سمت نقد، بررسی و تحلیل خبر بروند و چند و چون ماجرا را با پایبندی به اصل واقعیت، در اختیار مخاطبان خود قرار دهد. در این صورت نیاز مخاطب به رسانه مکتوب همچنان باقی خواهد ماند.در مورد هنر و ادبیات هم به همین ترتیب، اگر از بحث اطلاع‌رسانی و انتقال اخبار در حوزه‌های فرهنگی و ادبی فاصله بگیریم، می‌بینیم که رسانه‌های مکتوب ظرفیت زیادی در بحث آموزش و پژوهش و نقد و تحلیل اخبار دارند.به‌طور مثال، در کنار انتشار خبر رونمایی از یک رمان، می‌توان به نقد و نظر منتقدان مختلف پیرامون آن اثر پرداخت یا این‌که مراکز فروش و راه‌های تهیه اثر و کانال ارتباطی نویسنده با مخاطبان را معرفی کرد.
 
روزنامه‌ها مانع تخریب زبان فارسی می‌شوند
مجتبی رحماندوست،نویسنده،شاعر وعضو پیشین‌کمیسیون فرهنگی مجلس:
 تا جایی که اطلاع دارم، بخشی از محتوای روزنامه‌ها در فضای مجازی ارائه می‌شود و روزنامه‌ها محدود به گیشه و فرم کاغذی نمی‌شوند. شاید ۳۰‌درصد مردم نسخه فیزیکی روزنامه و ۷۰‌درصد دیگر هم نسخه‌های الکترونیکی را بخوانند. علاوه بر این، چند سال است که ارائه مطالب در فضای مجازی با تصویر و به شکل تخصصی انجام می‌شود و معتقدم روزنامه‌ها به شکل عملی در حال جریان‌سازی هستند.هرقدر که حجم روزنامه‌ها را سبک‌تر کنیم و از مطالب تحلیلی مفصل و دنباله‌دار طولانی بکاهیم و می‌تواند اطلاعات روز را به مخاطبان برساند. برای مطالب طولانی‌تر، عمیق و مفصل‌تر می‌توان ویژه‌نامه‌ای را ضمیمه روزنامه کرد. در حال حاضر متأسفانه، فضای مجازی موجب تخریب زبان فارسی شده که این زمینه انحراف را می‌کارد اما روزنامه‌ها می‌توانند در این میدان پای بگذارند و با تخریب زبان فارسی مقابله کنند. به‌عنوان مثال، روزنامه‌ها می‌توانند مانع تنبلانه نوشتن ــ مثل به جای سلام؛ سین ــ شوند.
 
روزنامه‌ای برای روشنگری
حسن بزرا، کارگردان تئاتر:
یادم هست روزگاری جماعتی جلوی دکه‌های روزنامه فروشی می‌ایستادند وتیترمطبوعات را می‌خواندند و مردم دنبال قالب کاغذی روزنامه‌ها بودند و از ورق زدن آن لذت می‌بردند، ولی توجه به این موضوعات مانند خواندن کتاب کاغذی کم شده است.بسیاری اوقات وقتی پیاده راه می‌روم و جلوی دکه‌ها می‌ایستم، متأسفانه می‌بینم فضا دیگر مانند پنج سال پیش هم نیست و حتی دکه‌ها هم دیگر روزنامه نمی‌آورند. گرچه حرکت به سمت مجازی شدن، گریز ناپذیر است. امروزه همین که صفحات مجازی را باز می‌کنیم در لحظه و ثانیه شاهد خبرهای جدید هستیم.اخبار ،دیگر منتظر رسیدن به روزنامه فردا نمی‌مانند بلکه در لحظه در فضاهای برخط قابل رویت هستند و این روند خبررسانی در لحظه، شرایط را به جنگی سخت بدل کرده و کاری هم نمی‌توان انجام داد و کار روزنامه‌نگاری به شکل سنتی و مدرن هم اقتضائات خود را دارد و شاید باید تحلیل کنند ولی هم اکنون تحلیل‌ها در روزنامه‌ها نیز سرعتی شده و مثل قبل نیست.من براساس علاقه شخصی‌ام دوست دارم اگر قرار است مثلا روزنامه جام‌جم را بخوانم به صورت کاغذی آن را در دست بگیرم.همان‌طور که وقتی کتاب کاغذی را ورق می‌زنم حس خوبی به من می‌دهد، روزنامه کاغذی نیز چنین حس مثبتی را القا می‌کند. روزنامه برای من تداعی‌گر احساسات نوستالژیک است. زمانی ما داستانی را به صورت صوتی گوش می‌دهیم یا به شکل کتاب الکترونیک آن را مطالعه می‌کنیم، ولی وقتی روزنامه یا کتاب کاغذی را در دست می‌گیریم، حس و حال دیگری به ما منتقل می‌شود.آیا می‌توان گفت روخوانی بدون حس از یک متن با خوانشی که همراه انتقال حس و حال متن باشد برابری می‌کند؟! در مورد روزنامه کاغذی و رسانه‌های برخط نیز من چنین تعبیری دارم. وقتی حس و حال از خواندن یک مطلب به خواننده منتقل نشود، در واقع‌فرد را از تفکر، تأمل، عمیق فکر کردن و تخیل باز می‌دارد. کتاب و روزنامه کاغذی بیشتر امکان همراهی با متنی را که می‌خوانم، ایجاد می‌کند و این مواقع چشم، اندیشه و تعقل همزمان با هم کار می‌کند. به‌نظرم دنیای دیجیتال جلوی تخیل ما را می‌گیرد و تلاش می‌کند ما صرفا آنچه مقصود آن تولید دیجیتالی است را تخیل کنیم، بنابراین به کلی سلیقه من استفاده از رسانه‌های سنتی‌تر است و امیدوارم مردم به درک درستی از تفاوت این دو نوع رسانه برسند.فکر می‌کنم جریانات جدید در دنیا و وقایعی که اخیرا رخ داده، دنیا را هوشمندتر کرده و چشم مردمان بیشتری باز شده و این روزها گویی بینایی خود را مجدد به دست می‌آورند.به‌نظرم تحولات اخیر پرده‌های غبارآلودی را که مقابل چشم مردم دنیا به‌خصوص مردم اروپا و آمریکا کشیده‌اند، کنار زده و این مردم آگاه دیگر در برابر حوادث غزه ساکت نیستندومی‌بینید دردانشگاه‌ها و مجامعی که افراد متفکر بیشتری گرد هم جمع می‌شوند، تجمعاتی علیه اسرائیل شکل گرفته و ما هنرمندان و اهالی رسانه نیز باید دغدغه‌مند باشیم و برای جامعه بشری دلسوزی کنیم.امروز برای انسانیت اتفاقاتی رخ می‌دهد که نباید در برابر آن ساکت ماند، چراکه بالاتر از هر دردی همین درد است.اگر انسانیت واقعی برقرارشود وآدم‌ها، آدمیت کنند این وقایع تلخ رخ نمی‌دهد و ما هنرمندان و اهالی رسانه باید روشنگری و انسان را به فطرت خود نزدیک کنیم و در این بین روزنامه‌ها باید پیشرو‌ باشند. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها