نگاهی دوباره به کتاب «روایت یک رویش» نوشته ناصر ملائی

موفقیت را به نام دیگران و مشکلات را پای خودش می‌نوشت

دکتر سعید کاظمی آشتیانی، خصوصیاتی داشت که به دست آوردن و حفظ آنها به همت خاصی نیاز دارد. می‌توانیم بگوییم او به معنی واقعی یک فرهنگ بود؛ فرهنگی که تمام ویژگی‌ها و ارزش‌های ناب انسانی را در خود جای داده بود و همکاران ایشان هم دقیقا مجذوب همین ارزش‌ها شده بودند. ارزش‌هایی که به سلیقه، اعتقاد و تفکر هر فردی احترام می‌گذاشت و همه را به یک چشم می‌دید. مثلا تبحر خاصی در جذب نخبگان داشت و در حوزه کاری خودش معتقد بود یک مدیر خوب باید نیازمندی‌های یک نخبه را درک و پیش نیازهای او را فراهم کند. دکتر کاظمی آشتیانی در شناخت افراد مهارت خاصی داشت و دقیقا به این درک رسیده بود که در انجام کار، چه کسی شعار می‌دهد و چه کسی مثلا طرح استاندارد و قابل اجرا دارد. او تابلوی موفقیت محسوب می‌شد و البته موفقیت را به نام دیگران و مشکلات پیش آمده را پای خودش می‌نوشت. از آن دست مدیرانی نبود که پشت میز بنشیند و دستور بدهد. اگر قرار بود کاری انجام شود، اول خودش شروع می‌کرد و بعد بقیه به‌دنبالش می‌رفتند. از نظر شخصیتی و علمی در بالاترین درجات قرار داشت اما متواضع بود. با همه می‌جوشید و نتیجه این روحیه، بازدهی کاری بالا در مجموعه مدیریتی‌اش بود و به معنای خاص کسی به او نگاه ریاستی نداشت و همکارانش برای انجام هر کار سختی آماده بودند. تشنه موفقیت بود و اید‌ه‌ها را خوب شکار می‌کرد. به جوانان میدان می‌داد و البته هزینه آزمون و خطا را هم می‌پذیرفت چون افکار بلندی داشت. این مصادیق بخشی از شخصیت وجودی مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی است که عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و شئونات دیگر، خیلی به آنها نیاز دارد و مدیران کشور در این عرصه‌ها اگر بتوانند خودشان را هر چه بیشتر به این مصادیق مجهز کنند، حتما هم در مدیریت اقدامات و هم در پرورش نیروی انسانی متخصص و متعهد موفقیت‌های زیادی کسب خواهیم کرد. به نظرم این موارد کمک می‌کند ضرورت پرداختن به شخصیت‌های تاثیرگذار را بهتر درک کنیم.  در روایت پیشگامان پیشرفت، حداقل باید به دو نکته اساسی که جزو اهداف این معرفی هم محسوب می‌شود، دقت کنیم. یک مثال عرض می‌کنم. وقتی یک تیم ورزشی یا یک ورزشکار کشورمان موفقیتی در عرصه جهانی به دست می‌آورد و پرچم کشورمان برافراشته و سرود ملی هم پخش می‌شود، فرد فرد ایرانیان به‌ویژه در داخل کشور احساس غرور می‌‌کنند، چون در اینجا بیشتر اسم ایران است که می‌درخشد و هر ورزشکار به نام ایران در یک رخداد ورزشی جهانی شرکت کرده است. در معرفی شخصیت‌های علمی هم باید نگاه ملی و هم نگاه بین‌المللی داشته باشیم که نتیجه این نگرش، ایجاد انگیزه قوی در بین جوانان است. جوانانی که به‌تازگی در راه کسب موفقیت‌های علمی در راستای کمک به پیشرفت کشورمان گام برداشته‌اند که نتیجه این حرکت‌های علمی در نهایت پیشرفت کشور و همه گیر شدن آوازه ایران و ایرانی در جهان خواهد بود. چون بنده در حوزه‌ ایثار و شهادت کار خبرنگاری و نویسندگی انجام می‌دهم، یکی از نگرانی‌هایم در آغاز نوشتن کتاب «روایت یک رویش» این بود که نتوانم آن طور که باید، شخصیت دکتر کاظمی آشتیانی را به‌خوبی معرفی کنم اما در ادامه کار و با مطالعه درباره شخصیت این مرد بزرگ و مصاحبه‌هایی که با دوستان و همکارانش انجام دادم تا حدی این نگرانی برطرف شد. هر کسی با توجه به اثری که می‌نویسد حتما بازخوردهایی دریافت می‌کند. بنده هم از این امر مستثنا نبودم و تاثیراتی از شخصیت دکتر کاظمی آشتیانی گرفتم اما بزرگ‌ترین تاثیری که این اثر در شخص بنده گذاشته، این است که افتخارمی‌کنم نوشتن اثری درباره دکتر کاظمی آشتیانی نصیبم شده است. کتاب روایت یک رویش، تنها کتابی است که به‌ویژه درباره دکتر کاظمی آشتیانی نوشته شده است. البته کتاب «سلول‌های بهاری» هم به چاپ رسیده که دکتر حسین بهاروند در بین خاطرات شخصی خودشان بخشی از ویژگی‌های دکتر کاظمی آشتیانی را هم بیان کرده‌اند. شاید بتوان گفت وجه تمایز کتاب روایت یک رویش با دیگر آثار این است که در این کتاب، با بیشتر شخصیت‌های علمی که همکاری نزدیکی با دکتر کاظمی داشته‌اند، مصاحبه شده است. این کتاب ویژه بررسی ابعاد مدیریتی و اخلاقی این دانشمند برجسته کشورمان است.
کد خبر: ۱۳۸۵۳۰۰

دکتر سعید کاظمی آشتیانی، خصوصیاتی داشت که به دست آوردن و حفظ آنها به همت خاصی نیاز دارد. می‌توانیم بگوییم او به معنی واقعی یک فرهنگ بود؛ فرهنگی که تمام ویژگی‌ها و ارزش‌های ناب انسانی را در خود جای داده بود و همکاران ایشان هم دقیقا مجذوب همین ارزش‌ها شده بودند.
ارزش‌هایی که به سلیقه، اعتقاد و تفکر هر فردی احترام می‌گذاشت و همه را به یک چشم می‌دید. مثلا تبحر خاصی در جذب نخبگان داشت و در حوزه کاری خودش معتقد بود یک مدیر خوب باید نیازمندی‌های یک نخبه را درک و پیش نیازهای او را فراهم کند.
دکتر کاظمی آشتیانی در شناخت افراد مهارت خاصی داشت و دقیقا به این درک رسیده بود که در انجام کار، چه کسی شعار می‌دهد و چه کسی مثلا طرح استاندارد و قابل اجرا دارد.
او تابلوی موفقیت محسوب می‌شد و البته موفقیت را به نام دیگران و مشکلات پیش آمده را پای خودش می‌نوشت. از آن دست مدیرانی نبود که پشت میز بنشیند و دستور بدهد. اگر قرار بود کاری انجام شود، اول خودش شروع می‌کرد و بعد بقیه به‌دنبالش می‌رفتند. از نظر شخصیتی و علمی در بالاترین درجات قرار داشت اما متواضع بود. با همه می‌جوشید و نتیجه این روحیه، بازدهی کاری بالا در مجموعه مدیریتی‌اش بود و به معنای خاص کسی به او نگاه ریاستی نداشت و همکارانش برای انجام هر کار سختی آماده بودند. تشنه موفقیت بود و اید‌ه‌ها را خوب شکار می‌کرد. به جوانان میدان می‌داد و البته هزینه آزمون و خطا را هم می‌پذیرفت چون افکار بلندی داشت.
این مصادیق بخشی از شخصیت وجودی مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی است که عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و شئونات دیگر، خیلی به آنها نیاز دارد و مدیران کشور در این عرصه‌ها اگر بتوانند خودشان را هر چه بیشتر به این مصادیق مجهز کنند، حتما هم در مدیریت اقدامات و هم در پرورش نیروی انسانی متخصص و متعهد موفقیت‌های زیادی کسب خواهیم کرد. به نظرم این موارد کمک می‌کند ضرورت پرداختن به شخصیت‌های تاثیرگذار را بهتر درک کنیم.
 در روایت پیشگامان پیشرفت، حداقل باید به دو نکته اساسی که جزو اهداف این معرفی هم محسوب می‌شود، دقت کنیم. یک مثال عرض می‌کنم. وقتی یک تیم ورزشی یا یک ورزشکار کشورمان موفقیتی در عرصه جهانی به دست می‌آورد و پرچم کشورمان برافراشته و سرود ملی هم پخش می‌شود، فرد فرد ایرانیان به‌ویژه در داخل کشور احساس غرور می‌‌کنند، چون در اینجا بیشتر اسم ایران است که می‌درخشد و هر ورزشکار به نام ایران در یک رخداد ورزشی جهانی شرکت کرده است. در معرفی شخصیت‌های علمی هم باید نگاه ملی و هم نگاه بین‌المللی داشته باشیم که نتیجه این نگرش، ایجاد انگیزه قوی در بین جوانان است. جوانانی که به‌تازگی در راه کسب موفقیت‌های علمی در راستای کمک به پیشرفت کشورمان گام برداشته‌اند که نتیجه این حرکت‌های علمی در نهایت پیشرفت کشور و همه گیر شدن آوازه ایران و ایرانی در جهان خواهد بود.
چون بنده در حوزه‌ ایثار و شهادت کار خبرنگاری و نویسندگی انجام می‌دهم، یکی از نگرانی‌هایم در آغاز نوشتن کتاب «روایت یک رویش» این بود که نتوانم آن طور که باید، شخصیت دکتر کاظمی آشتیانی را به‌خوبی معرفی کنم اما در ادامه کار و با مطالعه درباره شخصیت این مرد بزرگ و مصاحبه‌هایی که با دوستان و همکارانش انجام دادم تا حدی این نگرانی برطرف شد. هر کسی با توجه به اثری که می‌نویسد حتما بازخوردهایی دریافت می‌کند. بنده هم از این امر مستثنا نبودم و تاثیراتی از شخصیت دکتر کاظمی آشتیانی گرفتم اما بزرگ‌ترین تاثیری که این اثر در شخص بنده گذاشته، این است که افتخارمی‌کنم نوشتن اثری درباره دکتر کاظمی آشتیانی نصیبم شده است.
کتاب روایت یک رویش، تنها کتابی است که به‌ویژه درباره دکتر کاظمی آشتیانی نوشته شده است. البته کتاب «سلول‌های بهاری» هم به چاپ رسیده که دکتر حسین بهاروند در بین خاطرات شخصی خودشان بخشی از ویژگی‌های دکتر کاظمی آشتیانی را هم بیان کرده‌اند. شاید بتوان گفت وجه تمایز کتاب روایت یک رویش با دیگر آثار این است که در این کتاب، با بیشتر شخصیت‌های علمی که همکاری نزدیکی با دکتر کاظمی داشته‌اند، مصاحبه شده است. این کتاب ویژه بررسی ابعاد مدیریتی و اخلاقی این دانشمند برجسته کشورمان است.

منبع: ضمیمه قفسه روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها