هنر در اسلام، برخلاف دیگر جوامع، از مفهوم «هنر برای هنر» پیروی نمیکند؛ هنر در اسلام، ابزاری است ارزشمند برای نیل به اهداف الهی. «هنر در مدرسه عشق نشاندهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است.
هنر در عرفان اسلامی ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامی گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است.»
هنری مورد قبول اسلام است که با بهره گیری از تعالیم دینی و دستورات الهی راهنمای مسیر درست زندگی و هدف الهی آن باشد؛ هنر مورد قبول در دیدگاه اسلامی، هنری است که رذائل را نکوهش می کند.
هنر اسلامی علاوه بر زندگی فردی، زندگی اجتماعی بشر را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقلدهنده اسلامِ ناب محمدی صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم، اسلامِ ائمه هدی علیهمالسلام، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگانِ تاریخِ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد.
هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهداری مدرن و کمونیسم خونآشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بیدرد و در یک کلمه «اسلام آمریکایی» باشد.»
باید این نکته را موردتوجه قرار داد که زندگی امروز بشر از اقسام مختلف هنر تاثیر میپذیرد. به همین دلیل، ضرورت دارد به مقوله هنر توجه ویژهتری بشود. هنر در صورتی که بیهدف و یا در جهت اهداف طاغوت پیش برده شود، زیانبارتر از هرگونه تبلیغ دیگری، در این راستا عمل خواهد کرد. هنر با قدرتی که دارد میتواند ملتی را از آنچه هست تهی سازد و به چیز دیگری بدل کند.
در دوره گذشته، «شاعران درباری و نویسندگان مزدور و گویندگان وابسته بر ضد اسلام و خدمتگزاران به کشور و اسلام، از رجال پاکدامن گرفته تا علمای بزرگ تراز اول، با قلم و زبان و شعر و مقاله، آنان را از ملت و ملت را از آنان جدا کردند و سایه شوم استبداد و استعمار را در طول پنجاه سال، آنچنان بر سرتاسر کشور عزیزمان گستردند که احدی را مجال گفتن حق نماند.»
«در رژیم سابق تمام چیزها خصوصاً فرهنگ و هنر، محتوایش عوض شده بود؛ یعنی کسی که نام سینما را میشنید خیال میکرد که آنجا باید مرکز فساد و سوء اخلاق و مرکز مخالفت با همهچیز باشد و یا کلمه تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلی بود که از آن بهره فساد برده شود، هکذا همهچیز دیگر.» «۴» در دوران جمهوری اسلامی ضرورت دارد که اقسام هنر، با الهام از تعالیم دینی، اخلاقی و انقلابی به عرصه زندگی مردم وارد شود.
این ورود نهتنها خنثیکننده توطئه دشمنان است، بلکه میتواند ابزاری قدرتمند برای اشاعه فرهنگ «ایرانی-اسلامی» مورداستفاده قرار بگیرد.
به همین دلیل، باید «نویسندگان و روشنفکران متعهد و رسانههای گروهی بر حجم تبلیغات خود افزوده و تبلیغات دامنهدار دشمنان جمهوری اسلامی ایران را خنثی نمایند.»
این حضور فعال در عرصه هنر هم مردم را از زیباییهای آن بهرهمند میسازد و هم بمباران فرهنگی دشمن را پاسخ میدهد.
حضور موثر در عرصههای فرهنگی نیازمند تربیت نیروهای معتقد است. برای تبیین آرمانها و ریلگذاری مسیر حرکت جامعه با زبان هنر، ابتدا باید هنرمندانی تربیت شوند که خود به آن آرمانها باور قلبی داشته باشند و ارادهشان این باشد که برای تحقق اهداف الهی و پایه گذاری فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی کار کنند.
در نتیجه، پرورش هنرمندان متعهد رسالتی است که باید همواره در نظر داشته باشیم. «مدتها باید زحمت بکشیم و باور کنیم که خودمان دارای یک فرهنگ بزرگ انسانی با ارزشهای اسلامی هستیم و اگر امروز کمبود نیروی انسانی هست بهخاطر همین است که افکار به آن طرز تفکر عادت کرده بود.» «۶»
هنر متعالی که همان هنری است که فراگیری اصول و قواعد آن برای هنرمندان ضروری است، همانند و دیعهای از جانب خداست؛ لذاست که هنرمند متعهد باید با هنر خود جامعه را بهسوی سعادت و حیات طیبه رهنمون سازد. هنرمند باید بداند که ماموریت او میتواند سرنوشت جامعه را مشخص سازد و «هنرمندان تنها زمانی میتوانند بیدغدغه کولهبار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا بهغیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیدهاند.»
این هنرمندان که همان هنرمندان مکتبی و تربیتیافتگان اسلام و انقلاباند، باید به آن جنبه از هنر که به جنگ با سلطه ستمکاران میپردازد، اهمیت دهند. «باید به هنری پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و در راس آنان آمریکا و شوروی را بیاموزد.»
اینگونه است که هنر بهعنوان ابزاری قوی که بر روح و فکر آدمی اثرگذار است، رسالت خود را برای به سعادت رساندن جامعه انجام میدهد؛ رسالت رساندن جامعه به استقلال و جدایی از وابستگی به ابرقدرتها.
اما آنچه در طول تاریخ میان اندیشمندان اسلامی مورد مناقشه بوده، حلیت یا حرمت جلوههای گوناگون هنر است تا آنجا که در بعضی اعصار موسیقی و تصویرگری بهطور کلی حرام شمرده میشد؛ جلوههایی که در دوران امروز بسیار پرکاربرد و پر مصرفاند. برای مثال، موسیقی در تمام آثار صوتی و تصویری دنیای امروز نقش دارد.
رادیو و تلویزیون دو رسانه همگانی در تمام تولیدات خود از اقسام مختلف موسیقی بهره میگیرند. باید توجه داشت که اگر هر یک از جلوه های هنر در جایگاه درست و به شیوهای صحیح بهکار گرفته شوند، میتوانند مجاز و مفید باشند؛ مثلاً، آنچه امام خمینی رحمهاللهعلیه درباره سرودهای انقلابی زمان جنگ گفتهاند نمونهای از تایید اینگونه کاربردهای صحیح است. «این جور سرودهایی که مهیج است و سرودهایی که مفید است، اشکال ندارد.»
درباره دیگر جلوه های هنر نیز همین روند برقرار است. چنانکه سینمایی که روزگاری در زمان طاغوت، ستایشگر و مروج فرهنگ مبتذل غربی بود، پس از انقلاب اسلامی تولیداتی داشت که جلوهگاه رشادت های رزمندگان اسلام و مدافعان وطن بود؛ حتی در زمان حکومت طاغوت هم، بارقه های فرهنگ اصیل ایرانی در برخی آثار سینمایی متجلی بود که آنها را از دیگر تولیدات مبتذل متمایز می ساخت. «فیلمهایی که خود ایرانیها درست میکنند به نظرم بهتر از دیگران است؛ مثلاً، فیلم «گاو» آموزنده بود، اما حالا این فیلمها باید حتماً از آمریکا و یا از اروپا بیاید با یک بیبندوباری، تا روشنفکران غربزده شاد شوند. فیلمهایی که از خارج به ایران میآید اکثراً استعماری است.»
از دیگر اقسام هنر که نقش موثری در هدایت جوامع بهسوی سعادت دارد، ادبیات است. هنری که خود دارای جلوههای گوناگونی است که شعر و داستان برجستهترین آنها هستند. چنانکه رسالت خودباوری و ایجاد انگیزه و نشاط، بر دوش صاحبان قلم شناخته شده است. «باید نویسندههای ما، گویندگان ما همهشان دنبال این باشند که به این ملت امید بدهند. مایوس نکنند ملت را. بگویند توانا هستیم، نگویند ناتوان هستیم. بگویند خودمان میتوانیم و واقع همینطور است، میتوانیم. اراده باید بکنیم. نویسندههای ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتی که ایستاده در مقابل شرق و غرب و نمیخواهد تحت نظام شرق یا نظام غرب باشد، امید به آنها بدهند که میتوانید تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشید. اگر این نویسندهها و گویندهها بهجای اینکه به هم اشکالتراشی بکنند، بهجای اینکه به جان هم بریزند، با هم امید و اطمینان و استقلال روحی در ملت ایجاد کنند. اگر این خدمت را این رسانههای گروهی، این مطبوعات، این نویسندگان، این گویندگان، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند ما تا آخر پیروز هستیم و حیف است که یک ملتی که ایستاده و خون جوانان خودش را داده و همهچیزش را فدای اسلام و استقلال کشورش کرده ماها که گوینده و نویسنده هستیم، آنهایی که در مطبوعات چیز مینویسند، در رادیو و تلویزیون صحبت میکنند، حیف است که اینها توجه به این معنا نداشته باشند که باید این ملت را امیدوار و مطمئن کرد.»
این نویسندگان هستند که میتوانند سمتوسوی فکری جامعه را مشخص کنند و خواست امام بهعنوان رهبر انقلاب مردمی ایران از آنها این بود که «الآن از قلمتان استفاده کنید و برای خیر این ملت و جامعه قلمفرسایی کنید.»
در کنار نویسندگان باید به نقش شعرا نیز توجه ویژه نمود، چراکه «لسان شعر بالاترین لسان است.»
لطافتی که در زبان شعر نهفته است و بر روح آدمی تاثیر میگذارد و این هنر را به ابزاری قدرتمند برای پرورش و سعادتمندی انسان بدل میسازد.
در مجموع باید این نکته را موردنظر قرار داد که اسلام هنر را صرفاً برای هنربودن آن ستایش نمیکند، بلکه اسلام هنری را شایسته مدح و ترویج میداند که هدفی متعالی داشته باشد؛ هدفی که با بهرهگیری از آموزه های دینی معین شده باشد و جامعه برای نیل به آن حرکت کند. این حرکت جامعه میتواند تحتتاثیر آثار هنری هنرمندان متعهد باشد؛ آثاری که با درگیرکردن روح انسان، آموزههای الهامبخش را به آن منتقل میکند و انسان را برای رسیدن به حیات جاودان و سعادت رهنمون میسازد. اگر در این راه سختی و مشکلی بر سر راه جامعه قرار گیرد باز این هنرمند است که با اثر خود، جامعه را آماده مقابله با آن مشکل میکند. به همین علت است که باید گفت پرداختن به هنر نهتنها نکوهیده نیست، بلکه میتوان آن را عملی متعالی و درست در مسیر سعادت بشر دانست.
منبع: سایت جامع امام خمینی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد