واکسن سینمایی‌های مظلوم را بزنید

آقا اسماعیل شوهر طلعت‌ خانم سال‌ها پیش عمرش را داد به شما. از دار دنیا یک خانه مقبول و یک کارگاه جوراب‌ بافی به یادگار گذاشته بود و دو پسر که یکی اداره کارگاه را بعد از آقا اسماعیل به عهده گرفته و یکی پی یللی‌تللی خودش بود.
کد خبر: ۱۳۰۴۹۴۶

کارش شده بود باشگاه‌ رفتن و عضله گنده‌ کردن. کارگاه خوب کار می‌کرد و همه راضی بودند. تا این‌که یک روز پسر ورزشکار طلعت‌ خانم پا کرد توی یک کفش که سهمم را می‌خواهم بفروشم یا بخرید از من یا بگذارید واگذار کنم به کسی.

مادر و برادر کوچک‌تر هرچه پاپی‌اش شدند ول نکرد. می‌خواست برود خارج باشگاه بدنسازی و پول لازم داشت.

طلعت‌ خانم مادر بود. نشست پای دل برادر کوچکتر و راضی‌اش کرد کارگاه را بفروشند. مادر است دیگر دلش طاقت نمی‌آورد. کارگاه را فروختند ولی چیزی که منتظرش بودند اتفاق نیفتاد.

هنرمند خوب و آدم حسابی و درست‌درمان کم نداریم. حتما شما هم خبر دارید سازمان نظام‌پزشکی کشور نامه‌زده به وزارت بهداشت که بله هنرمندان و سینماگران کشور چون در محل کار نمی‌توانند ماسک بزنند زودتر واکسن‌شان را بزنند و در امان باشند.

بله من هم مثل شما خیلی تعجب کردم و دلم یک‌جوری شد. این‌که یک عده‌ای خودشان را دلسوز مردم بدانند و بعد از عنوان هنرمندشان مردمی‌بودن را یدک بکشند بعد این‌جوری بزنند توی صف و بخواهند نجات پیدا کنند دل را مالش بدی می‌دهد. کلی هم مطلب و پست و توییت و محتوا در محکوم‌کردن این نامه در فجازی منتشر شد ولی من حرفم چیز دیگری است.

به نظرم همه این عزیزان را در یک جلسه عمومی جمع کنند و توی صف بنشانند و دانه‌دانه به همه‌شان در کمال احترام و عزت واکسن بزنند و رفتنی به همه‌شان بگویند چند دقیقه بدون هیچ صحبتی بنشینند روبه‌روی یکی از اعضای کادر سلامت‌مان که هنوز واکسن نزده‌اند و در چشم‌های هم زل بزنند. هنرمند اگر هنرمند باشد و با خیال و عاطفه و اندیشه و هوش سروکار داشته باشد دیگر تا آخر عمر نمی‌تواند بخوابد. همین... .

حامد عسکری - شاعر و نویسنده / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها