بهدنبال اعلام این خبر، مأموران کلانتری ۱۵۲ خانیآباد نو راهی محل شدند. آنها با ورود به محل حادثه که طبقه همکف یک ساختمان بود، با جسد پیرزن روی مبل مواجه شدند. ابتدا بهنظر میرسید که پیرزن طبق گفته پسرش به خاطر بیماری و کهولت سن فوت کرده است.
بدین ترتیب مأموران با بازپرس کشیک قتل پایتخت تماس گرفته و مرگ پیرزن را اعلام کردند. بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران در تحقیقات اولیه از مأموران خواست تا محل حادثه و وضعیت جسمی پیرزن را شرح دهند.
لکههای خون روی زمیندر تحقیقات میدانی از همسایهها، آنها از درگیریهای سریالی پیرزن و پسرش خبر دادند و یکی از همسایهها گفت: شهریار اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد و همین مسأله باعث شده که مدام با مادرش دعوا کند. تقریباً هر روز او با پیرزن دعوا میکرد و امروز نیز صدای داد و فریاد و درگیری آنها به گوش رسید.
بدین ترتیب با اطلاعاتی که به دست آمد، بازپرس جنایی دستور بازداشت شهریار را صادر کرد. بلافاصله او بههمراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند.
در ادامه نیز تیم پزشکی قانونی روی گردن پیرزن آثار کبودی کوچکی را مشاهده کردند که مشخص بود بهتازگی بهوجود آمده است، همین مسأله احتمال مرگ پیرزن بر اثر خفگی را مطرح کرد. اما آثار کبودیهای دیگری نیز روی بدن پیرزن دیده میشد که معاینات پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که پیرزن بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
اعتراف به قتل
بازپرس جنایی با کنار هم قرار دادن مدارکی که در صحنه حادثه بهدست آمده بود، به بازجویی از شهریار پرداخت و سرانجام راز این جنایت فاش شد.
پسر شیشهای که ابتدا منکر قتل مادر بود، زمانی که با مدارک و شواهد مواجه شد در همان محل حادثه و ساعتی بعد از قتل، اعتراف کرد و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران متهم ۴۵ ساله در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
گفتگو با متهم
چه شد که مادرت را به قتل رساندی؟
مادرم یک خودرو داشت که در اختیار برادرم قرار داده بود تا با آن کار کند. به مادرم گفتم ماشین را مدتی هم به من بده، تا من هم با آن کار کنم و زندگیام را بچرخانم. اما او قبول نمیکرد و همیشه طرف برادرم را میگرفت. آن روز باز هم سر این موضوع با هم دعوایمان شد، هر کاری کردم که او سوئیچ را بدهد قبول نکرد.
چطور او را کشتی؟
در یک لحظه عصبانیت گردنش را گرفتم و او را روی مبل پرتاب کردم. به خودم که آمدم متوجه شدم که نفس نمیکشد. ترسیده بودم، با خودم گفتم صحنهسازی میکنم و میگویم که مادرم به خاطر پیری و کهولت سن فوت کرده است.
چرا زخمی شده بودی؟
خودزنی کردم. از اینکه مادرم ماشین را در اختیارم قرار نمیداد عصبی بودم و به او گفتم اگر ماشین را ندهی خودم را میکشم و برای اینکه او بترسد و ماشین را بدهد، خودزنی کردم. البته جراحتی که به خودم وارد کردم زیاد نبود و خون روی زمین هم به همین خاطر بود، اما بازهم مادرم قبول نکرد.
سابقه داری؟
بله به خاطر مواد به زندان هم افتادم.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد