گفت‌ و گو با ساعد هدایتی، بازیگری که این روزها «پاورچین» با نقش‌آفرینی‌ او از شبکه آی‌فیلم پخش می‌شود

ماجرای آشنایی با مهران مدیری در بیمارستان / بخاطر لهجه آذری ام می‌خواستند من را با چوب بزنند

گفت و گو با سعیدپیردوست به مناسبت تولد ۸۰ سالگی اش/ جزئیاتی از فیلم تازه کیمیایی

این بازیگر در آغاز ۸۰ سالگی دوست خوب را سرمایه مهمی در زندگی قلمداد می کند و از خداوند می خواهد بر سر راه همه انسان ها یک رفیق خوب قرار دهد. 
کد خبر: ۱۲۹۹۵۳۴
گفت و گو با سعیدپیردوست به مناسبت تولد ۸۰ سالگی اش/ در «خائن کشی» مسعود کیمیایی نقش استوار را بازی می کنم
سعید پیردوست کارنامه قطوری در بازیگری دارد که نیازی به شمردن آنها نیست. او به واسطه دوستی دیرینه ای که با مسعود کیمیایی دارد بازیگری را با ایفای نقش در برخی آثار این کارگردان از جمله «غزل»، «گوزن ها»، «خاک» و «سفر سنگ» آغاز کرد و بعدها با بازی در مجموعه های تلویزیونی چون «هزاران چشم»، «کارآگاه علوی»، «چای قندپهلو»، «پاورچین»، «جایزه بزرگ» و «مرد هزارچهره» در قاب تلویزیون هم خوش درخشید. کرونا این روزها این بازیگر دوست داشتنی را خیلی خسته کرده، اما خوشبختانه نتوانسته لبخند همیشگی اش را از چهره اش پاک کند.
 
پیردوست در آغاز ۸۰ سالگی دوست خوب را سرمایه ای مهم در زندگی می داند و به جام جم آنلاین می گوید: اینکه چند سالم می شود، اصلا مهم نیست. مهم این است که زندگی ام را در این سالها چطور گذرانده ام. در زندگی اگر خوش بگذرد، عمر نوح هم برای انسان کم است و اگر خوش نگذرد یک روزش هم زیاد است. در طی سالهایی که از خدا عمر گرفته ام به روشنی دیده ام که هیچ چیز مثل رفیق خوب به درد آدم نمی خورد. به همین خاطر است که از خداوند می خواهم سر راه همه انسان ها حداقل یک رفیق خوب قرار بدهد.
 
او افزود: خوشحالم که رفیق خوب زیاد دارم. بهترین رفیق سینمایی ام، آقای مسعود کیمیایی است. با هم در یک مدرسه درس می خواندیم و عمری را با هم به خوبی و خوشی گذراندیم که امیدوارم به منوال ادامه یابد. سیروس الوند و دوستان دیگری هم در خارج از محیط سینما دارم که همگی از بهترین های زندگی من هستند و امیدوارم تن شان سلامت و روزگار بر وفق مرادشان باشد.   

پیردوست درباره خاطراتی که با کیمیایی داشته، توضیح می دهد: دوستی من و مسعود کیمیایی برمی گردد به زمانی که به دبیرستان «بدر» در بالای بازارچه حمام نواب (غرب خیابان ری) می رفتیم. من و ایشان آن زمان با هم همکلاس بودیم و پشت یک نیمکت در کلاس می نشستیم. البته دوستی ما محدود به مدرسه نمی شد و رفت و آمد خانوادگی هم داشتیم. پدر و مادرشان عین پدر و مادر خودم بودند و هیچوقت فراموش شان نمی کنم، به خصوص مادرشان را که خانمی به تمام معنا بود. با مسعود و باقی بچه ها شب های جمعه دورهم جمع می شدیم، پول هایمان را روی هم می گذاشتیم و می رفتیم سینما رکس در خیابان لاله زار که آنزمان پاتوق مان بود و فیلم های وسترن خیلی خوبی نشان می داد. خاطرات شیرینی با هم داشتیم که هیچوقت فراموش نمی کنم.

این بازیگر درباره فعالیت های بازیگری اش در روزهای کرونایی می گوید: از اواخر سال گذشته که کرونا شیوع پیدا کرد تا امروز، پیشنهادهایی برای بازی در تلویزیون و سینما داشتم، اما ترجیح دادم که این مدت را در منزل بمانم و خودم و خانواده ام را در معرض خطر بیشتری قرار ندهم. فقط قبول کردم در فیلم «خائن کشی» به کارگردانی مسعود کیمیایی بازی کنم. آنهم چون رفیق قدیمی ام است و سینمای ایران به او مدیون است. فیلمبرداری «خائن کشی» هنوز شروع نشده و فعلا در مرحله تست گریم و لباس است. من هم در این فیلم قرار است نقش یک استوار را بازی کنم.  

او با یادآوری رسم و رسومات در زمان قدیم ادامه می دهد: زمان کودکی ام جشن تولد گرفتن به شکل و شمایل امروزی مرسوم نبود، اما بعدها روز تولدم که میشد اطرافیان نزدیکم می آمدند و برایم کتاب یا گل و شیرینی می آوردند. امسال اما، تولدم دیگر آن شور و حال گذشته را ندارد و مدت هاست که به خاطر کرونا دخترم و نوه ام را خوب ندیده ام. می آیند پایین و از پشت پنجره برایم دست تکان می دهند و می روند. دخترم البته محبت می کند و کم و کسری خانه را برایمان میخرد و می آورد، اما نشده که یک دل سیر مثل روزهای قبل از کرونا همدیگر را ببینیم. این دوری از عزیزان برای کسی در سن و سال من خیلی زجرآور است. آدم تمام عمرش را زحمت می کشد تا در پیری روزهای آرامی را کنار عزیزانش بگذراند ولی متاسفانه پیری من در روزگار کرونا و دوری از عزیزانم می گذرد.

پیردوست در پایان درباره آرزویی که برای تولد هشتادمین سال تولدش دارد، توضیح می دهد: آرزو می کنم خداوند سایه این بلا را از سر تمام جهان کم کند و مردم این چند صباح عمرشان را در آرامش و سلامتی زندگی کنند. روزگار سختی شده. زمانیکه کودکان کار را در خیابان با باری بر دوش می بینم انگار چندین برابر آن بار بر دوش خودم است، اما کاری از دستم بر نمی آید. به قول معروف دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. این است که آرزوی سلامتی و رفاه برای مردم عزیزمان دارم. سلامتی که باشد بقیه چیزها خود به خود می آید.  
 
ساناز قنبری/گروه فرهنگ و هنر
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها