در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این درواقع، خط اصلی داستان «لیست سیاه» است؛ مجموعهای تلویزیونی در ژانر جنایی -امنیتی که شبکه انبیسی از سال 2013 در حال پخش آن است؛ سریالی که در واقع ملغمهای است از سریال 24 و هانیبال.
اما آنچه باعث شد در این یادداشت به سریال لیست سیاه بپردازیم، رویکرد ایرانهراسی و سپاههراسی است که این اثر در پیش گرفته و ظاهرا به یکی از اجزای مهم فیلمنامه این سریال تبدیل شده است که چندان هم غیرمنتظره نیست، چرا که شبکه انبیسی یدطولایی در تحریف اخبار و ساختن گزارشهای جعلی در جهت منفی نشان دادن چهره ایران دارد.
این شبکه همواره در تولیدات خود با برجسته کردن نقش آمریکا بهعنوان ناجی دنیا و ارائه چهرهای منفی از ایران در چارچوب دستیابی به بمب اتمی، دخالت در منطقه و حمایت از تروریسم، سعی در ایجاد ایران هراسی دارد تاجایی که حتی در زمان امضای برجام، مدعی شده بود توافق هستهای میتواند صلح جهانی را به خطر بیندازد و خاورمیانه را با بدترین تنشها مواجه سازد و صدالبته این نظرات را با ساخت فیلمها و سریالهای مختلف به خورد بینندگان خود میدهد.
در سریال لیست سیاه نیز این استراتژی از فصل سوم کلید میخورد: حضور یک مامور موساد به نام ثمر نوابی [با بازی مژان مارنو، بازیگر ایرانیالاصل] در گروه ویژه افبیآی، بازمانده خانوادهای ایرانی که پدر و مادرش بهدلیل همکاری با اسرائیل بدون محاکمه توسط نیروهای امنیتی کشته میشوند ... .
اما این همه ماجرا نیست، چرا که با پیش رفتن سریال متوجه میشویم زال بنحسن، برادر ثمر از فرماندهان سپاه قدس است.
بهزعم سازندگان این سریال، او بهعنوان یک تروریست بینالمللی قصد دارد ماموران - در سریال - مظلوم و بیگناه موساد را در آمریکا به قتل برساند و برای اینکه مخاطب سریال کاملا قساوت و سنگدلی نیروهای نظامی ایران را باور کند، در سکانسی دیگر افراد زال بنحسن با حمله به شرکت لازاروم، دانشمندان آمریکایی وابسته به رژیم صهیونیستی را کشته و در واقع داستان شهادت دانشمندان هستهای ایران را وارونه و به نفع خود نمایش میدهند. سازندگان این مجموعه پا را از این فراتر گذاشته و حسن را به عنوان عامل بمبگذاری در یک جلسه مناظره روحانیون و دانشجویان معترض در زاهدان با 41 کشته معرفی میکنند.
فاز بعدی ایران هراسی و سپاه هراسی در فصل هفتم اتفاق میافتد؛ استقرار پایگاه مخفی سیآیای در زاهدان، عملیات یک پهپاد آمریکایی در خاک ایران، مخروبه و بدوی نشاندادن ایران و در نهایت چیزی که سریال به دنبال آن است؛ عملیات خرابکارانهای را که تروریستی بدنام در خاورمیانه و مناطق مختلف جهان علیه ماموران و منافع آمریکا انجام میدهد، در اصل توسط نیروی قدس سپاه پاسداران صورت گرفته و آن تروریست بدنام در واقع ماموری آمریکایی است که 30سال پیش به دست ایرانیها اسیر و بر اثر شکنجه و شستوشوی مغزی به یکی از فرماندهان سپاه قدس تبدیل شده است.
جون بوکنکامپ و جو کارنهان، کارگردانهای مجموعه لیست سیاه همانند برخی اسلافهالیوودی خود و با اینکه سعی کردهاند غیرمستقیم اهداف سیاسی خود را به مخاطب القا کنند، کاملا مبتدیانه عمل کردهاند و با کمی دقت این اهداف مشخص میشود؛ القای نفوذ و اشراف اطلاعاتی آمریکا در ایران، تروریست نشاندادن سپاه پاسداران و فاسد نشاندادن ماموران امنیتی ایران و بدوی نشان دادن جامعه ایرانی از اهداف سیاسی است که این سریال دنبال میکند. سازندگان این سریال چنان درباره استانهای کردستان و سیستان و بلوچستان و بهخصوص شهر زاهدان سیاهنمایانه داستانپردازی کردهاند؛ گویی ناامنی و نارضایتی در این دو استان به اندازهای است که جو نظامی حاکم بر آن نیز نمیتواند آرامشی برقرار کند.
صدالبته این نشان از ضربه سنگینی دارد که دستگیری و از هم پاشیدن گروهک ریگی به آمریکا و متحدان صهیونیست آن وارد آورد. تلاش سازندگان لیست سیاه و در مقیاسی بزرگتر؛ اینگونه آثار برای تحریف حقایق در جوامع مختلفی که زورگویی سردمداران صهیونیست آمریکا را برنمیتابند، چنان بر روح هنر سایه میاندازد که رسالت اصلی خود را فراموش کرده و تبدیل به تریبون سیاستمداران میشوند.
بدیهی است آثار هنریای در دنیا موفق و ماندگار شدهاند که توانستهاند فاصله خود را با اهداف و اغراض سیاسی حاکمان، نهادهای امنیتی و لابیگران حفظ کنند. این نکته مهمی است که متاسفانه سریال لیست سیاه با وجود بودجه گزافی که برای ساخت آن هزینه شده، نتوانسته به آن عمل کند و در ورطه سیاستبازی و سفارشیسازی گرفتار شده است.
مهدی یکه سادات - روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد