راستش را بخواهید ما فکر می‌کنیم همه چیز زبان است. به عبارت بهتر گمان می‌کنیم همه چیز در زبان است که اتفاق می‌افتد. تا حالا فکر کرده‌اید برخی واژگان مثل «فرهنگ» و «هنر» چه کارکردهای فرامتنی دارند؟
کد خبر: ۱۲۴۲۷۷۱

وقتی می‌گوییم فلان امر، «فرهنگی» است، دیگر منظورمان آنچه به صورت عمومی از فرهنگ اختیار می‌شود نیست. مثلا شما می‌گویید «فرهنگِ رفتن به ورزشگاه» یا «هنرِ دیپلماسی سیاسی». خب بدیهی است که اینجا، منظورتان از فرهنگ و هنر، ربطی به حوزه‌هایی چون ادبیات اعم از داستانی و نمایشی و شعر و هنرهای مختلف نیست. شما دارید این مفهوم را از معنا تهی می‌کنید تا کار خودتان را با آن راه بیندازید.
از شما چه پنهان در همین صفحات گروه «فرهنگ» هم ما کم دچار این التقاط نیستیم. برخی، از ما می‌خواهند به فلان کتاب درباره سیاست یا جامعه‌شناسی بپردازیم در حالی که بدیهی است جای پرداختن به این کتاب‌ها در صفحه سیاسی و جامعه روزنامه است. حالا این‌که بحث دیگری است، اما خلاصه بگوییم التقاط، تا آ‌نجا پیش رفته که مفهوم فرهنگ و مفهوم هنر، کاملا دچار اغتشاش در اطلاق شده است.
در این صفحه، کار دیگری در این رابطه کرده‌ایم؛ از زاویه‌ای دیگر. به بهانه حرف‌های یک داستان‌نویس و نیز انتشار یک تصویر از رستورانی عجیب در سعادت‌آباد تهران به این پرداخته‌ایم که چرا هر چه سرگرمی است، جای فرهنگ نشسته است؟ آیا فرهنگِ سرگرمی ولو در قالب هنر و ادبیات، فرهنگ است؟

صابر محمدی

روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها