در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ممکن است کسی که از درد و تلخی حرف میزند متهم به سیاهنمایی شود. البته فرق است میان سیاهنمایی و گفتن واقعیتها! دردها همیشه تلخ است و طبیعی است بسیاری حاضر نیستند پای حرف کسی که راوی درد است بنشینند! بارها شنیدهایم که «به اندازه کافی خودمان درد داریم، دیگر حوصله شنیدن درد و رنج دیگری نیست»، ولی با نشنیدن درد آن و ندیدن، بودن و وجود دارد از بین نمیرود و کم نمیشود. یعنی چه خوشمان بیاید یا نه، دردها هستند و هر روز یکی را مبتلا میکنند.
حمیدرضا منایی در اولین اثر داستانی خود سراغ دردی بزرگ رفته است. او از درد محرومیت و گرفتاریهای بعدی آن سخن گفته است. او در داستانش شخصیتهایی میسازد که محرومیت آنها را به مسیرهایی میکشاند که شاید انتخابشان نبوده و شرایط به آنها تحمیل کرده است.
برج سکوت، اولین رمان حمیدرضا منایی است که در آن ضربات مهلکی بر خواننده وارد میکند. نویسنده در این اثر خواننده را وارد جهان انسانهایی میکند که رنج کشیدهاند و این رنج بخشی از زندگی آنهاست؛ یعنی آنقدر این رنج با زندگیشان همنشین است که نبود آن نوعی نقص در زندگی آنها محسوب میشود. رمانی 800 صفحهای که هر خوانندهای را در اولین نگاه غافلگیر میکند، ولی نباید اسیر این صحنهآرایی خطرناک صفحات «برج سکوت» شد، زیرا کافی است اولین صفحات را بخوانید تا وقتی سر بلند کنید ببینید نفس در سینهتان حبس شده و نویسنده یقهتان را چسبیده و در کوچه پس کوچههای داستانش با خود میبرد. روند داستان اولین مسالهای است که باید به عنوان یک مشخصه مهم به آن اشاره کرد که هر خوانندهای را مجذوب خود میکند و در مواجهه با اثر متوجه گذران داستان منایی نمیشود و به سرعت به پایان آن میرسد. این روند و سرعت با فضای داستانی که منایی مشغول تعریفکردن آن است همخوانی دارد؛ به طوری که خواننده نه جا میماند و نه با اطلاعاتی روبهرو میشود که او را گیج و سردرگم کند. بهعبارتی منایی در داستانش همهچیز را سر جای خود قرار داده و اینطور نیست که خواننده را جا بگذارد و کار خودش را بکند.
با وجود تعدد شخصیتهای رمان برج سکوت، خواننده در مسیر داستان آنها را گم نمیکند. اسمگذاری شخصیتهای داستان منایی در همراهی خواننده موثر است و در شخصیتپردازی نقش بسزایی بازی میکند و این نیز نکته مهمی است تا خواننده ارتباط بهتری با اثر نویسنده برقرار کند. شاید باور کردنی نباشد که فضای دهه شصتی رمان آنقدر رئال است که هر خوانندهای را به سمت خود جذب و حس همذاتپنداری مخاطب را تقویت میکند. رمان از نظر زمانی در سالهای ابتدایی دهه 60 و روزگار کنونی در رفت و آمد است تا ریشههای اتفاقات امروز را در روزهای نوجوانی شخصیت اصلی به خواننده نشان دهد.
منایی در اولین تجربه داستاننویسیاش سراغ یکی از معضلات اجتماعی رفته و مساله اعتیاد را دستمایه آفرینش ادبی کرده است. او در داستانش شخصیتهایی خلق میکند که اسیر اعتیاد هستند و آنقدر موقعیتهای داستانش باورپذیر و ملموس است که هر خوانندهای تصور میکند نویسنده خود تجربه موقعیتهای داستانی را که خلق کرده داشته است. او اعتیاد را دستمایه نقد اجتماعی کرده و تلاش میکند نشان دهد که سقوط یک پروسه است که از محرومیت آغاز میشود هرچند در داستانش نشان میدهد که همیشه مقصر اتفاقات، محرومیتها نیستند ولی محرومیتها در این ماجرا بیتاثیر نیستند.
منایی در اثرش سراغ انسانها میرود. او انسانها و انتخابهایش را دستمایه نوشتن کرده و نشان میدهد در مسیر زندگی انتخابها نیز بیتاثیر نیستند. نویسنده در داستانش نشان میدهد انتخابها در سرنوشت افراد موثر است ولی این انتخابها با توجه به امکانات تغییر و دایره انتخاب انسانها را تعیین و محدود میکند و از این حیث برخی انتخابها تنها راه موجود برای افراد است و راه دومی وجود ندارد.
نکته دیگری که میتوان درباره برج سکوت گفت این است که این رمان شورشی علیه فضای عامهپسندنویسی رایج در روزگار کنونی است که شبکه اجتماعی به عنوان مروج آن ظاهر شده و منایی در رمانش نشان داده که اثر ادبی خلاق چه اثری است و آنچه در این روزها توسط برخی به عنوان اثر ادبی ترویج میشود نسبتی با ادبیت ندارد. رمان برج سکوت به پله دوم چاپ رسیده رمانی که در همان صفحات ابتدایی سیلی محکمی به خواننده میزند و او را غافلگیر میکند.
نویسنده : سعید رمضانی / روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم