معلولیت محدودیت نیست؛ این جمله را بارها و بارها شنیده‌ایم و تکرار کرده‌ایم، ولی از قدیم گفته‌اند «قبل از این‌که درباره راه رفتن دیگران قضاوت کنید کمی با کفش‌های آنها راه برو.» به‌همین دلیل راحت است تکرار کردن برخی جملات ولی تا خودمان آن را نچشیده باشیم، نمی‌توانیم قضاوت دقیقی داشته باشیم! رمان «راهنمای مردن با گیاهان دارویی» یکی از آثاری است که این تجربه را با خواننده در میان می‌گذارد و او را در موقعیت یک فرد دارای ناتوانی جسمی قرار می‌دهد.
کد خبر: ۱۲۴۰۴۸۸

رمانی که با اقبال بسیاری روبه‌رو شد و توانست توجه مخاطبان زیادی را به سمت این کتاب جلب کند هرچند موافقان و مخالفان بسیاری دارد. روایتی خلاقانه از یک دختر نابینا که جهان را از پس روایت مادرش شناخته و تمام دریافت‌هایش براساس حواس دیگرش است. او جهان را بو می‌کند، مزه می‌‌کند، می‌شنود، ولی نمی‌بیند. در این کتاب با طعم رنگ‌ها روبه‌رو می‌شویم. او خون را - که می‌داند قرمز است - شور می‌داند برای همین قرمزی برایش شور است.
عطیه عطارزاده، نویسنده این رمان تحسین‌شده تلاش کرده از پس پرده تاریک یک نابینا، جهان را به خواننده نشان دهد و جهانی که اصلا قابل تجربه نیست. رمانی که پر است از جزئیات و خواننده در مواجهه با آن با ریزجزئیاتی روبه‌رو می‌شود که نشان می‌دهد نویسنده در پرداخت داستانش از هر فرصتی برای قصه گفتن و شخصیت ساختن استفاده کرده است.
نویسنده در این کتاب قصه یک اتفاق را روایت کرده، اتفاقی که دیر شروع می‌شود، ولی سرعت تغییرات آن به قدری سریع است که به محض شروع، خواننده را با خود می‌برد. این روایت توسط عطارزاده به گمان برخی دیر شروع می‌شود ولی در ادامه غافلگیری بزرگی را با خود دارد که هر خواننده‌ای را مبهوت خود می‌کند.
شخصیت داستان، جهان را از پس روایتی که مادرش برایش بازگو کرده می‌شناسد و او از جایی متوجه می‌شود جهان آن چیزی نیست که مادرش برایش نقل می‌کند و چیزهای دیگری هم در این دنیا هست که قابل اعتنا و توجه است. چیزهایی که گاهی می‌تواند مسیر زندگی را تغییر دهد. چیزهایی که گاهی دل را گرم می‌کند و گاهی می‌تواند موتوری باشد برای سرعت گرفتن حرکت‌های زندگی! خواننده در این داستان، زندگی را از زاویه‌ای تازه تجربه می‌کند. زاویه‌ای که شاید فرصت تجربه کردنش هیچ‌گاه فراهم نشود و بتواند تجربه تازه‌ای در زیست را از سر بگذراند.
خواننده در «راهنمای مردن با گیاهان دارویی» پای حرف‌های یک نابینا می‌نشیند و به جهان او سرک می‌کشد.

سیف‌ا... نجاریان

روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها