اوو مورالس مجبور به استعفا از ریاست جمهوری بولیوی شد این کودتا چه تبعاتی برای کاخ سفید خواهد داشت؟

خودکشی ترامپ به سبک سرخپوستی!

کناره‌گیری اوو مورالس، رئیس جمهور مردمی بولیوی از قدرت، نقطه آشکار ساز مداخله گرایی مستقیم ایالات متحده آمریکا و متحدان کاخ سفید در آمریکای لاتین محسوب می‌شود . انتخابات ریاست جمهوری اخیر بولیوی، با حضور ده‌ها ناظر بین‌المللی و در سایه مخالفت صریح ایالات متحده با حضور مجدد مورالس در قدرت برگزار شد. با این حال، حمایت گسترده مردمی از مورالس و رضایت عمومی از وی در طول 14 سال اخیر سبب شد تا مورالس بار دیگر در انتخابات به پیروزی برسد.
کد خبر: ۱۲۳۶۷۸۵

براساس نتایج انتخابات اخیر، مورالس ۴۷.۰۸ درصد آرا و کارلوس مسا 51/36 درصد آرا را به دست آوردند. از این‌رو مورالس توانست با بیش از ده درصد اختلاف، انتخابات را در همان دور نخست به سود خود خاتمه دهد. این پیروزی برای ترامپ و مهره وی در لاپاز ( پایتخت بولیوی) یعنی کارلوس مسا بسیار گران تمام شد؛ مسا با دستور کاخ سفید، نتایج انتخابات ریاست جمهوری بولیوی و شکست خود در انتخابات را نپذیرفت . متعاقبا، شاهد بروز شورش و ناآرامی‌های هدفمند و مستمری در لاپاز و دیگر شهرهای بولیوی بودیم.
وابستگان به آمریکا در ارتش بولیوی و دیگر محافل نظامی، امنیتی و سیاسی این کشور، نهایت تلاش خود را برای انتقام از شهروندان بولیویایی(که بار دیگر به مورالس اعتماد کرده بودند) انجام دادند. در نهایت مورالس برای جلوگیری از تشدید ناآرامی‌ها در کشورش، از سمت خود استعفا داد.
ترامپ و احیای دکترین مونرو
جیمز مونرو، رئیس‌جمهور وتت آمریکا در دسامبر سال 1823 میلادی دکترین معروف خود را تحت عنوان دکترین مونرو ارائه کرد. مطابق این دکترین، آمریکای لاتین به منطقه تحت سیطره مطلق ایالات متحده تبدیل شد. مونرو معتقد بود که دخالت قدرت های اروپایی در کشورهای تازه استقلال یافته قاره آمریکا یا همان کشورهای حوزه آمریکای لاتین، قابل پذیرش نیست و ایالات متحده، وقوع جنگ یا فعالیت استعماری اروپا در آمریکای لاتین را مثابه حرکتی خصمانه تلقی می‌کند.
هم‌اکنون حدود 200 سال از ارائه دکترین مونرو گذشته است. اروپای استعمارگر ماهیت خود را تغییر داده و به اروپای تحت سلطه آمریکا تبدیل شده است! بنابراین، خمیر مایه دکترین مونرو از بین رفته و قاعدتا توجیهی برای احیای آن در حوزه سیاست خارجی آمریکا وجود ندارد. با این حال جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق و مستعفی دولت ترامپ و مایک پمپئو وزیر امور خارجه فعلی این کشور اصرار داشتند تا با قرائتی جدید از دکترین مونرو، آن را به مبنای دخالت مستمر و پرهزینه کاخ سفید در آمریکای لاتین تبدیل کنند. مقامات کاخ سفید هم اکنون هرگونه حرکت مردمی و داخلی در آمریکای لاتین که با هدف استقلال از سیاست‌های ایالات متحده و در تقابل با آن قرار داشته باشد را به مثابه حرکت خصمانه تلقی کرده و به دنبال آن، حق اقداماتی مانند کودتا، جنگ و مداخله اقتصادی را در آمریکای مرکزی و جنوبی برای خود محفوظ می‌دانند. بنابراین، هم اکنون با قرائتی خطرناک از دکترین مونرو رو به هستیم که در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده ظهور و بروز یافته است.
خشم ترامپ از شکست در آمریکای لاتین
حضور چپگرایان مخالف کاخ سفید در دولت‌های ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه منجر به آن شد تا مقامات کاخ سفید رسما نام مثلث شرارت را بر روی آنها گذاشته و از هیچ گونه اقدامی در راستای مواجهه مستقیم با این دولت‌ها و مردم آنها دریغ نکنند. تلاش مستمر ترامپ برای سرنگونی دولت مادورو در کاراکاس، نمادی از همین حقیقت است. با این حال پیروزی اخیر اوو مورالس در انتخابات بولیوی و پیروزی فرناندز، نامزد ضد آمریکایی چپ‌گرا در انتخابات سراسری آرژانتین، شوک بسیار سختی را به کاخ سفید وارد کرد.
این موارد بیانگر ناکامی مطلق ترامپ در مواجهه با جریان‌های ضد امپریالیستی در آمریکای لاتین محسوب می‌شود. رئیس‌جمهور آمریکا که از ابتدای سال 2017 میلادی، سودای فروپاشی حکومت‌های کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه را در سر می‌پروراند، نه تنها به این هدف خود دست نیافته، بلکه شاهد گسترش نفوذ مخالفان آمریکا در کشورهای دیگر است. کودتا علیه دولت مردمی اوو مورالس در چنین شرایطی برنامه‌ریزی و اجرا شد.
کودتایی با تاریخ انقضای محدود
بدون شک اقدام اخیر ایالات متحده در بولیوی، مصداق عینی انتحار سیاسی ترامپ در آمریکای لاتین محسوب می‌شود. این اقدام در نهایت منجر به احیای جریان چپ گرا در بولیوی و عزم آن برای ایستادگی بیشتر در برابر سیاست‌های آمریکا خواهد شد. بدون شک کودتای اخیر در بولیوی، به‌دلیل تعلق خاطر میلیون‌ها نفر از شهروندان این کشور به مورالس، تاریخ انقضای زودهنگامی خواهد داشت.
فراتر از آن، کودتای آمریکایی اخیر در لاپاز، منجر به بیدار شدن ظرفیت‌های خفته در جریان‌های سنتی و جدید ضدامپریالیسم خواهد شد. زمانی که این ظرفیت‌های خفته در فضای سیاسی و اجتماعی آمریکای مرکزی و جنوبی بیدار شده و به گردش در بیاید، نه تنها ترامپ، بلکه روسای جمهور بعدی ایالات متحده آمریکا نیز توان مقابله با عواقب و تبعات آن را نخواهند داشت. ترامپ با حرکت انتحاری اخیر خود، به صورت ناخواسته منجر به تقویت پروسه بیداری ضد امپریالستی در آمریکای لاتین شد. گرچه بوش پسر و باراک اوباما به عنوان دو رئیس‌جمهور سابق آمریکا از سال 2000 میلادی تاکنون، در مقابله با حرکت‌های مردمی و ضدامپریالیستی در آمریکای لاتین شکست خورده‌اند، اما هزینه شکست دونالد ترامپ و همراهانش در آمریکای لاتین، بیش از دو رئیس‌جمهور قبلی ایالات متحده خواهد بود. بدون شک روزی که ترامپ کاخ سفید را ترک کند، نسبت به این حقیقت اعتراف خواهد کرد.

زهرا ساختمانیان

بین‌الملل

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها