در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ای حکیم، بیا داخل شویم و سد جوع کنیم. حکیم گفت: اینجا محل شکمچرانان و بندگان نفس است و ما را در اینجا کاری نیست. مرید گفت: ای حکیم، شاید با مشاهده احوالات بندگان دنیا دریچه حکمتی به روی شما باز شد و ما توانستیم از خرمن حکمت شما خوشه برچینیم. حکیم که از ادبیات مرید خوشش آمده بود گفت: بلامانع است و با مریدان وارد فودکورت شدند.
صاحبان مغازههای فودکورت حکیم و مریدان را به مغازه خود دعوت کردند تا با آنها عکس یادگاری بگیرند و در صفحه خود بگذارند، اما حکیم و مریدان دعوت آنان را نپذیرفتند. تا اینکه به یک مغازه حلواپزی رسیدند. حکیم رو به مریدان کرد و گفت: حلوا یک غذای سالم و مطابق با سبک زندگی سنتی است و ایرادی ندارد که به این مغازه داخل شویم و مقداری حلوا بخوریم. سپس وارد حلوافروشی شدند و میزها را به هم چسباندند و نشستند. حلوافروش یک سینی پر از حلوا برای حکیم و مریدان آورد، اما بهمحض آنکه سینی را روی میز گذاشت تعداد زیادی مگس روی آن نشستند. حلوا فروش بهوسیله یک بادبزن اقدام به دور کردن مگسها کرد. مگسهایی که بر لبه حلوا نشسته بودند پرواز کردند و رفتند، اما مگسهایی که وسط سینی حلوا نشسته بودند پایشان گیر کرد و نتوانستند فرار کنند.
یکی از مریدان رو به حلوافروش کرد و گفت: این حلوا مگسی شد. آن را عوض کن. حکیم رو به مریدان کرد و گفت: با توجه به این صحنه حکمتی به ذهنم رسید. مریدان گفت: بگو ای حکیم. حکیم گفت: آن سینی حلوا نماد بود و باد بزن نماد مرگ و مگسها نماد آدمها. آدمهایی که غرق دنیا نشدهاند هنگام مرگ آسان از دنیا دل میکنند و پر میکشند و آدمهایی که غرق دنیا شدهاند، پایشان گیر است و وقت وداع زندگی خیلی اذیت میشوند. مریدان نعره زدند و لباسهای رویی خود را پاره کرده. سپس حکیم به یکی از مریدان گفت یک عکس سلفی بگیرد و حکمت حلوا و مگس را زیر آن کپشن و صفحه حلوافروشی را نیز منشن کند. حلوافروش نیز یک سینی حلوا آورد و حکیم و مریدان به خوردن حلوای غیرمگسی مشغول شدند.
امید مهدینژاد
طنزنویس
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم