در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
پیش از پرداختن به این مسائل، ابتدا باید رفتارهای پرخطر دوره نوجوانی را تعریف کرد. در این میان، معمولا رفتارهای پرخطر دوره نوجوانی به آن اعمالی گفته میشود که کارکردهای عادی یک نوجوان را به خطر میاندازد و باعث میشود فرد نتواند از پس وظایف تحولی سن خود برآید یا مانعی برای رسیدن او به اهداف تعیینشده در دورههای بعدی زندگی ایجاد کند.
این تعریفی است که آسیه اناری، روانشناس بالینی کودک و نوجوان در گفتوگو با جامجم از رفتارهای پرخطر دوره نوجوانی ارائه میکند و معتقد است براساس این تعریف، امروزه بخش قابل توجهی از نوجوانهای جامعه ما، درگیر آسیبهایی مثل داشتن رابطه نامتعارف با جنس مخالف، استفاده بیش از حد از فناوریهای روز، استعمال قلیان، سیگار، برخی مواد مخدر و داروهای روانگردان شدهاند. آسیبهایی که اناری آنها را به عنوان شایعترین مصادیق رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان ما برمیشمارد و تاکید دارد این آسیبها نوجوانان را از انجام وظایف تحولی سنین خود بازمیدارد.
غرق شدن در دنیای مجازی
میزان شیوع رفتارهای پرخطری مثل استعمال دخانیات، مواد مخدر و داروهای روانگردان، رابطه نامتعارف با جنس مخالف و نزاع و کتککاری در داخل یا خارج از مدرسه در میان نوجوانان، موضوعی است که تا کنون بحثهای فراوانی درباره آن صورت گرفته و آمارهای مختلفی ارائه شده است. اما آنچه در میان صحبتهای اناری جلب توجه میکند، قرار گرفتن موضوع «استفاده بیش از حد از فناوریهای روز» در میان رفتارهای پرخطر دوره نوجوانی است.
این روانشناس بالینی کودک و نوجوان علت این دستهبندی خود را اینطور توضیح میدهد: این روزها نوجوانان ما زمان زیادی را صرف پرداختن به شبکههای اجتماعی، بازیهای رایانهای و فیلم و سریال میکنند. مسالهای که به شدت آسیبزاست، زیرا هم وقت نوجوانان ما را میگیرد و هم بهداشت روانی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. این مسائل باعث میشود نوجوانان ما از خانواده و روابط واقعی اجتماعی دور شوند و به سمت دنیایی مجازی و فانتزی سوق پیدا کنند. اناری معتقد است گرایش نوجوانان به سمت دنیای غیرواقعی، خواه ناخواه آنها را دچار بیهدفی و بیبرنامگی میکند. آسیبی که به گفته او، این روزها بیشتر نوجوانان ما به آن گرفتار شدهاند و نمود آن را میتوان در بیتوجهی نسل نوجوان امروز نسبت به مسائل مهم زندگی و بیانگیزگی و اهمالکاری آنها در فراگیری درس و دیگر مهارتهای زندگی
مشاهده کرد.
نوجوانی، زمان تصمیمگیری است
تحصیل، یادگیری مهارتهای زندگی، کسب استقلال و پایهریزی هویت فردی و روابط اجتماعی از جمله مواردی است که از آنها به عنوان مهمترین تکالیف تحولی دوره نوجوانی یاد شود. از سوی دیگر، چارچوبهای عرفی و ساختار نظام آموزشی ما ایجاب میکند که افراد در دوره نوجوانی در معرض اتخاذ بسیاری از تصمیمهای مهم و سرنوشتساز زندگی خود قرار گیرند؛ تصمیمهایی مثل انتخاب رشته تحصیلی یا دیگر علایق شغلی که میتواند تاثیر به سزایی در آینده زندگی نوجوانان داشته باشد.
این در حالی است که خیلی از نوجوانها نه شناخت درستی از علایق و استعدادهای خود دارند و نه واقعیتهای جامعه را به درستی میشناسند. با توجه به این شرایط، بدیهی است که نوجوانان نمیتوانند در این دوره به تنهایی مسیر زندگی خود را تعیین کنند، اما آیا این مساله باید به بهانهای برای والدین تبدیل شود تا در تصمیمگیریهای مهم فرزندان خود به طور کامل مداخله کنند؟
پاسخ فریده حمیدی، روانشناس و عضو هیاتعلمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی به این پرسش، منفی است. او تاکید دارد چون خیلی از مواقع خانوادهها از مکانیزم جبران برای فرزندان خود استفاده میکنند و با تحمیل آرزوهایشان به نوجوانان خود، آنها را از شناخت علاقهها و استعدادهایشان بازمیدارند، از این جهت بسیاری از تصمیمهایی که والدین برای آینده فرزندانشان میگیرند، منجر به نتیجهای مثبت نمیشود و خیلی از مواقع آیندهشان را نیز تباه میکند.
حمیدی اما راهحل این مساله را در تعامل بین خانوادهها و مدارس میداند و معتقد است مدارس میتوانند با استفاده از دانش و تجربیات والدین، نوجوانان را با نقشهای حرفهای جامعه آشنا و زمینه تصمیمگیری صحیح در آنها را تقویت کنند. به گفته این روانشناس، وقتی اطلاعات لازم به فرزندان داده شود و خانوادهها آنها را طوری تربیت کنند که قدرت تصمیمگیری داشته باشند، در آن صورت میتوان به تصمیمات نوجوانان اعتماد و از مداخله در تصمیمگیریهایشان پرهیز کرد.
عضو هیاتعلمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در این باره نقبی هم به اشکالات نظام آموزشی میزند و میگوید: آموزش و پرورش در زمینه مهارتآموزی به نوجوانان بسیار ضعیف عمل کرده است. این در حالی است که نظام آموزشی ما باید به سمتی حرکت کند که نوجوانان را در مقاطع متوسطه اول و دوم با علوم، فنون و حرفههای مختلف آشنا کند. این کار چند فایده دارد، اول این که قابلیت کارآفرینی را در زندگی آینده نوجوانان تقویت میکند و دوم باعث میشود نوجوانان ما بعد از پایان دوران مدرسه، علاوه بر محفوظات درسی، یک یا چند مهارت را نیز در سطح مقدماتی فراگرفته باشند.
از سوی دیگر، همانطور که مسؤولان ارشد دولت و آموزش و پرورش بارها روی این مساله تاکید داشتهاند، لازم است در نظام آموزشی ما علاوهبر دروس عادی، مهارتهای زندگی فردی و اجتماعی نیز به نوجوانان آموخته شود. البته در سالهای اخیر درسهایی مثل «تفکر و سبک زندگی» یا «تفکر و سواد رسانهای» به برنامه درسی آموزش و پرورش اضافه شده است. اما به نظر میرسد بسیاری از مدارس نسبت به تدریس اصولی چنین درسهایی بیتوجه هستند و تا زمانی که اینگونه دروس به صورت جدی در بدنه مدارس ما پیگیری نشود، قدرت تفکر و تصمیمگیری در میان نوجوانان تقویت نخواهد شد و نمیتوان از آنها انتظار داشت که بتوانند برای آینده زندگی خود بهدرستی برنامهریزی کنند.
والدین، خودشان نیز مقصرند
بررسی ریشههای بروز رفتارهای پرخطر و آسیبهای دوره نوجوانی، بسیاری از روانشناسان حوزه کودک و نوجوان را به این نتیجه رسانده است که در موارد متعددی، ریشه این رفتارها به اعمال والدین بازمیگردد و خیلی از مواقع، پدرها و مادرها خود به صورت نادانسته فرزندشان را به سمت انجام رفتارهای پرخطر سوق میدهند. در این میان، به نظر میرسد نداشتن ارتباط موثر بین والدین و فرزندان نوجوان، مهمترین عاملی است که میتواند سبب بروز چنین رفتارهایی در نوجوانان شود. در این باره باید توجه داشت که امروز بسیاری از والدین نه روحیات فرزندشان را به درستی میشناسند و نه از ویژگیهای خاص دوره نوجوانی باخبرند، به همین دلیل، این دسته از پدرها و مادرها نمیتوانند تعامل مثبتی با فرزندانشان برقرار کنند. این مساله گاهی باعث انجام بدرفتاری از سوی والدین با فرزندان نوجوانشان میشود. بدرفتاریهایی شامل توهین، مقایسه کردن، تخریب شخصیتی و توجه نکردن بهنیازهای فرزندان نوجوان که همگی میتواند او را به منجلاب آسیبهای دوره نوجوانی بکشاند. اما اشتباه دیگری که اغلب از سوی والدین اتفاق میافتد و به گفته روانشناسان حوزه کودک و نوجوان، میتواند نوجوانان را به سمت انجام رفتارهای پرخطر سوق دهد، داشتن سبک زندگی نامناسب است. متاسفانه این روزها خیلی از والدین همپای فرزندان خود، زمان زیادی را پای شبکههای اجتماعی و فیلم و سریال هدر میدهند، از سوی دیگر، بسیاری از پدرها و مادرها، خود نیز هیچ برنامهای برای زندگی آیندهشان ندارند و به یک زندگی روزمره و بیهدف عادت کردهاند. بنابراین طبیعی است وقتی فرزندان این سبک زندگی پراشتباه والدین خود را میبینند، همان را الگو قرار میدهند و خودشان نیز به انسانهایی پوچ و بیهدف تبدیل میشوند.
علاوه بر اینها، بسیاری از روانشناسان، سرمایهگذاری ناصحیح والدین روی دوره کودکی را به عنوان سومین اشتباه رایج پدرها و مادرها در تربیت فرزندان خود برمیشمارند و معتقدند این مساله نیز میتواند زمینهساز بروز آسیبهای دوره نوجوانی در فرزندان باشد. در این باره باید توجه داشت که بیشتر والدین بحث سرمایهگذاری صحیح در دوره کودکی را با ثبتنام در کلاسهای آموزشی متعدد اشتباه میگیرند. این در حالی است که خود این مساله میتواند کودکان و نوجوانان را بیش از پیش دچار تشویش و اضطراب کند و به شکستهای روحی و روانی منجر شود.
محمدحسین خودکار
جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم