زن جوان در دادگاه خانواده:

شوهرم پیر شده دیگر او را نمی‌خواهم

زهره که با مردی 17 سال بزرگ‌تر از خودش ازدواج کرده بود، 9 سال بیشتر نتوانست در کنار همسرش دوام بیاورد. او در 35 سالگی تصمیم گرفت از شوهر 52 ساله خود برای همیشه جدا شود. رفتارهای شوهرش به نظرش خسته کننده آمد، برای همین زندگی در کنار او طاقت‌فرسا شد و این زن و شوهر هفته گذشته به دادگاه خانواده تهران رفتند و درخواست طلاق خود را مطرح کردند.
کد خبر: ۱۲۲۸۸۸۶

مرد میانسال وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌شان گفت: 9 سال پیش با زهره آشنا شدم. او 17 سال از من کوچک‌تر بود و آن زمان 26 سال داشت. من 43 ساله بودم. ما عاشق هم شدیم و تصور می‌کردیم این اختلاف سنی تاثیری روی زندگی‌مان نمی‌گذارد. اوایل زندگی خوبی داشتیم. خوشحال بودیم و در کنار هم آرامش داشتیم. اما از دو سه سال پیش اختلاف‌ها شروع شد. زهره شروع کرد به بهانه‌گیری و غر زدن؛ از همه رفتارهایم ایراد می‌گرفت. هیچ کدام از نظرها و سلیقه هایم را قبول نداشت.
مرتب با من دعوا می‌کرد. تا این‌که این اواخر حتی تحقیرم هم می‌کرد و اجازه نمی‌داد در مسائل مختلف زندگی مان دخالت کنم و نظرم را بگویم. هربار می‌خواهم حرف بزنم می‌گوید تو نظر نده، افکار پوسیده‌ای داری! خیلی تحمل کردم و در تمام این مدت سعی داشتم زندگی‌مان را حفظ کنم، ولی این زن انگار دیگر زندگی‌مان برایش مهم نیست. مدت زیادی است که دارم رفتارهایش را تحمل می‌کنم، ولی دیگر نمی‌توانم. زندگی ما از همان اول هم اشتباه بود و نباید با هم ازدواج می‌کردیم. فکر می‌کردم زهره عاشق من است و اختلاف سنی‌مان برایش اهمیتی ندارد. روزی که با زهره ازدواج کردم تصور می‌کردم در کنار او یک عمر خوشبخت خواهم شد، ولی حالا فهمیدم که اشتباه می‌کردم. برای همین می‌خواهم از این زن جدا شوم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من هم تصور می‌کردم در کنار علیرضا خوشبخت و خوشحال خواهم بود، ولی این‌طور نشد. مشکل من اختلاف سنی‌مان نیست. من هیچ‌وقت با این مساله مشکلی نداشتم و برایم مهم نبود. روز اولی که او را دیدم، عاشقش شدم و به چیز دیگری اهمیت ندادم. برایم رفتار و اخلاقش مهم بود که او واقعا رفتار خوبی با من داشت. اما به مرور زمان رفتارش تغییر کرد و مثل پیرمردها شد. دیگر حتی یک مهمانی هم نمی‌آمد. مرتب غر می‌زد. به تمام مسائل گیر می‌داد. حتی خسیس هم شد و مرتب به این فکر می‌کرد که فلان کار یا فلان خرید هزینه اش زیاد می‌شود. خیلی تحمل کردم، ولی دیدم فایده‌ای ندارد. علیرضا با من جور نبود و دیگر مثل روزها و سال‌های اول رفتار نمی‌کرد.
خسته‌کننده شده و افکارش بیش از حد قدیمی بود. در صورتی که اوایل این‌طور نبود. در این سال‌های آخر خیلی سعی کردم زندگی‌مان را حفظ کنم. اما فایده‌ای نداشت. علیرضا تغییر نمی‌کرد. او پیر شده بود و به‌خاطر سنش دیگر نمی‌توانست مرا خوشحال کند. در کنارش افسرده شدم. طاقتم تمام شد. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم. ازدواج ما از همان ابتدا هم اشتباه بود.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در این فرصت از یک مشاور کمک و راهنمایی بخواهند.

تفاوت سنی زیاد، زمینه ناسازگاری

منصوره نیکوگفتار، روان‌شناس در این باره می‌گوید: گاهی اوقات زوج‌ها بدون در نظر گرفتن بعضی از مسائل مهم و تنها به‌خاطر عشق و علاقه وارد زندگی مشترک می‌شوند و تازه بعد از شروع زندگی است که متوجه آن مسائل مهم می‌شوند.
با این‌که نمی‌توان درباره فاصله سنی بین زوج‌ها و نقش آن در موفقیت و شکست زندگی زناشویی قانون یکسانی برای همه افراد صادر کرد اما تناسب سنی می‌تواند از جمله موارد اساسی و مهم در ازدواج محسوب شود که بی‌توجهی به آن ممکن است در برخی موارد زمینه‌ساز بسیاری از کج خلقی‌ها و ناسازگاری‌ها در زندگی زناشویی شود.
گاهی اوقات اگر در زندگی مشترک، تفاوت‌های اخلاقی، شخصیتی و ظاهری وجود داشته باشد، تفاوت سنی می‌تواند عاملی باشد که این اختلافات زناشویی را تشدید کند.
بنابراین بهتر است اختلاف سنی زن و مرد آنقدر زیاد نباشد که در مسائل اساسی زندگیشان مثل عقاید و ارزش ها، ارتباط با اقوام و دوستان، تفریحات و سرگرمی‌ها مشکلات زیادی را ایجاد کند چرا که تفاوت در این مسائل باعث بروز اختلافات یا دلسردی در زندگی زناشویی خواهد شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها