در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سال96، 500 مدرسه بود، سال 97 رسید به 2000 مدرسه و امسال قراراست بشوند 2800 مدرسه و بروند در کانون نظارتهای محسوس و نامحسوس پلیس و به گفته رئیسپلیس کشوری موادمخدر علاوه شوند به 150 مرکز آموزش عالی در سراسر کشور. 2800مدرسه و 150دانشگاه. اگر 150 را بگذاریم در کفه ترازوی دانشگاههای کشور که 2569 موردند و2800 را بچینیم مقابل مدارس ایران که بیش از 105هزار تایند، 2800 و 150 قطعا عددهایی کوچکند ولی پلیس میگوید شاید اینها کم باشند اما درد مشترکشان بودن در آسیبپذیرترین نقاط و آلودهترین مناطق کشور است.
گشتها چه میکنند؟
دیروز نه پلیس مبارزه با مواد مخدر و نه ستاد مبارزه با موادمخدر برای ارائه آمارهای بهروز و جدید، درباره برنامههای امسالشان برای مبارزه با خردهفروشی اطراف مراکز آموزشی یا پراکندگی جغرافیایی مدارس و دانشگاههای آلوده، وقت مصاحبه به ما ندادند و ما را با حافظه تاریخیمان تنها گذاشتند و ما ماندیم با مشتی اطلاعات آرشیوی، با یک تفاهمنامه که سال 96 میان ستاد مبارزه با موادمخدر و پلیس بسته شد تا بساط خردهفروشان لااقل تا شعاع 500 متری مراکز آموزشی بهخصوص مدارس جمع شود.
مهر امسال که بیاید، میشود دومین مهری که بازگشایی مدارس و دانشگاهها مقارن است با طرح ویژه موادمخدری در کشور؛ طرحی که در آن نیروهای پلیس در سه قالب پیاده، موتوری و خودرویی از ساعات ابتدایی صبح تا ساعات تعطیلی مدارس و دانشگاهها آن حوالی گشت میزنند و ساقی شکار میکنند، البته نه فقط ساقی که معتادان متجاهر، عرضهکنندگان اقلام ضد فرهنگی و خودروها و موتورسیکلتهای مزاحم را.
این گشتها سال 97 طبق آمارهای پلیس 2000 کیلو انواع موادمخدر را حوالی مدارس و دانشگاهها کشف کردند، به یک روایت اما - روایت سخنگوی اسبق ستاد- 1900 کیلو مواد که در بستههای یک گرمی بودهاند و البته به روایت مسعود زاهدیان رئیس پلیس موادمخدر ناجا، موادی بیشتر از نوع گل، ماریجوانا و حشیش.
پیمان، یک دانشآموز معتاد
این داستانِ پیمان نیست، داستان رضا باشد شاید، داستانی با روایتگری یک درمانگر اعتیاد که اسم پسرک را برای ما فاش نکرد ولی دو شب پیش چند دقیقه مانده بود به یک نیمهشب سراسیمه رفته بود تا خانه رضا که از بدندرد داشت میمرد. رضا گل میزده، بعد رفته سراغ دستمال، دستمال را میگذاشته روی سیگار و پک پشت پک میزده وَرَش میشده، بعد هم از شر گل و دستمال پناه برده به ترامادول با آن بدندردهای وحشتناک نیمهشب و بقیه داستان.
این داستان پیمان است ولی، دیروز خودش گوشی تلفن را از مادرش گرفت و با ما حرف زد. گفت دانشآموز است، مثل رضا و مثل خیلی از رضاهای دیگر که در مدرسهشان ساقی دارند. اسم مدرسه را که گفت شاخی آمد روی سرمان، از آن مدارس خاص و البته خوشنام که خیلیها پزش را میدهند.
پیمان را همین ساقی، همین ساقی هممدرسهای دو سال پیش معتاد کرد، معتاد به سیگاری (حشیش)، گل، شیره، متادون و چیزی عجیب و غریب به نام کمیکال. پیمان صدایش گرفته و لحن حرف زدنش تند است، آخر برخی کلمات را هم میجود، هیجانزده که میشود بیشتر. کمیکال را او دو سال میریخته روی سطحی صاف و به سر سیگار آبدهان میمالیده و دو سه پر از آن بر میداشته و میرفته توی هپروت، به قول خودش کما؛ پیمان میگوید هرکس اولین بار کمیکال بزند بالا میآورد.
ساقی مدرسه پیمان را کسی در مدرسه نمیشناسد بهجز بچههایی که از او جنس میخرند. پیمان معتقد است ساقی نامرد بود که او را معتاد کرد ولی او نامرد نیست که ساقی را لو بدهد، پسرکی دبیرستانی که هنوز یک رول گل را به بچههای همسن و سالش میفروشد 15 هزارتومان.
گرچه آمار رسمی نداریم که تاییدمان کند ولی از این ساقیهای درونمدرسهای کم نیستند، خردهفروشانی در لباس دانشآموز و زیر نقاب معصومیت که آن سوی دیوارهای مدرسه، تازه پلیس میخواهد مراقبشان باشد که گیر ساقیها نیفتند.
عجب تناقض غریبی است این، آسیبها از دل مدارس میجوشند و بیرون مدارس عدهای به این فکرند که دانشآموز نشئه یا خمار را بپایند. دیروز پلیس با ما مصاحبه نکرد تا بپرسیم بعد از دو سال گشتزنی ویژه حوالی مدارس و دانشگاهها بهجز دو تن موادمخدری که کشف شد، چه نتیجه دیگری به دست آمد و آیا حضور پلیس در آن حوالی به کاهش گرایش دانشآموزان و دانشجویان به موادمخدر یا سختتر شدن دسترسیشان به مواد مخدر منجر شده است یا خیر. پاسخ این سوال را البته تقریبا یک سال قبل سخنگوی اسبق ستاد مبارزه با موادمخدر داده و گفته بود که این نظارتها دسترسی به مواد را سختتر کرده است، ولی این که آیا این نظارتها جنبه پیشگیرانه داشته و باعث منصرف شدن دانشآموزان مشتاق مواد از این مسیر شده است یا نه همچنان بر ما مجهول است. با این حال مرتضی خوشگفتار، کارشناس درمان اعتیاد که دانشآموز معتاد فراوان دیده به ما میگوید شاید بشود با نظارتهای پلیسی، مدارس و دانشگاهها را تا محدودهای از حضور موادفروشان پاک کرد، اما مسیر مدرسه تا خانه، پارک محله یا خانه افراد را باید چطور مراقبت کرد.
او به این ترتیب نتیجه میگیرد که بهترین راه مصون نگه داشتن نوجوانها و جوانها اقدامات پیشگیرانه، دادن آموزشهای مناسب به آنها و برقرار کردن رابطه دوستانه با آنهاست تا اگر روزی خردهفروشی سر راهشان قرار گرفت یا کسی پیشنهاد مصرف به آنها داد هم مهارت نه گفتن داشته باشند و هم موضوع را با بزرگترها درمیان بگذارند.
البته اینها نافی اقدامات پلیسی نیست، چون مقابله با موادمخدر یکی از وظایف این نیرو و یکی از ارکان مبارزه با موادمخدر است، ولی این طرز مقابله برای مصون نگه داشتن جامعه کافی نیست. یک درمانگر اعتیاد دیروز برایمان از دختری میگفت که هروقت به ساقیاش که با موتور به مشتریها سر میزده، زنگ میزد و میگفت پدرم پایپم را شکسته، ساقی از پنجره پشتی خانه هم برایش شیشه میانداخت و هم پایپ.
مریم خباز
جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد