سرانه مطالعه در کشور ما خیلی پایین‌تر از استاندارد جهانی است، مردم کتاب نمی‌خوانند، چرا کتاب نمی‌خوانیم؟ کتاب هدیه بدهید، کتاب هدیه بگیریم و... اینها برخی از جملاتی است که سال‌هاست زیاد شنیده می‌شود، در رسانه‌ها، از زبان اهالی فرهنگ و هنر و نویسنده‌ها و به اصطلاح کتاب‌بازها و جامعه‌شناسان و... به قولی حرف و حرف و حرف؛ حرف‌هایی که اگر نتیجه داشت تا حالا کم مطالعه کردن و کتاب‌نخواندن ایرانی‌ها از بحران حداقل تبدیل به دغدغه شده بود، اما بحران سرجایش است و کمبود و گرانی کاغذ و در نتیجه گرانی کتاب بحران را جدی‌تر و عمیق‌تر کرده است.
کد خبر: ۱۲۲۲۵۰۲

با این احوال دیروز، روز جهانی عاشقان کتاب بود. با این شعار که به کتابفروشی‌ها یا کتابخانه‌ها بروید و خود را در لابه‌لای کتاب‌ها گم کنید، به هم کتاب هدیه بدهید یا یک گوشه دنج انتخاب کنید و با کتاب خلوت کنید. دیروز در کشور ما جمعه و تعطیل بود و راستش را بخواهید کتابفروشی‌هایی که باز بودند، خلوت‌ترین نقطه‌ دنیا در یک روز تعطیل بودند. بچه که بودیم یک شعر در کتاب فارسی دوره ابتدایی‌مان بود؛ تو یار مهربانی... این یار مهربان اما این روزها چندان حال خوبی ندارد. چه در نزدیک عید نوروز و کمپین عیدی کتاب بدهیم. چه هفته کتابخوانی و چه در روز جهانی عاشقان کتاب.

غذای روان اولویت نیست!
با محمدرضا رضائیان، تهیه‌کننده برنامه کتاب‌باز هم‌صحبت شدم تا او درباره چند و چون مطالعه و ماجرای تکراری بحران کتاب‌نخوانی برایمان بگوید. چند سالی است برای یار مهربان برنامه تولید می‌کند و حتما حال و روز کتاب و کتاب‌بازها و کتاب‌نخوان‌ها را بهتر می‌داند.
رضائیان درباره روزهایی مانند روز عاشقان کتاب، هفته کتاب و... می‌گوید: زخم کتاب نخواندن در کشور ما آن‌قدر عمیق است که درمانش به عزمی همگانی نیاز دارد. این روزها و نامگذاری‌شان یا کمپین‌های دعوت به مطالعه و هدیه دادن کتاب و عیدی دادن آن مثل مُسکن می‌مانند. برای دوره‌ای یا چند روزی زخم را بهتر می‌کنند اما چون درمان اصولی و بنیادی نیست، بیماری دوباره عود کرده و عوارض خود را نشان می‌دهد.تشویق مردم به مطالعه و تبدیل آن به سبک زندگی و عادت روزانه عزمی ملی می‌خواهد، از مهدهای کودک باید شروع شود و در دبستان‌ها و مقاطع بالاتر ادامه پیدا کند. با فرمایش هم نمی‌شود باید راهکارهای تشویقی پیدا و اجرایی کرد.باید این دغدغه از بچگی در آدم‌ها شکل بگیرد که من اگر کتاب نخوانم و معلوماتم را بالا نبرم دچار مشکل جدی می‌شوم.روانم و به مرور جسمم مشکل پیدا می‌کند. چطور مردم اگر بدانند مثلا فلان ویتامین بدن‌شان کم است و اگر جبران نکنند دچار بیماری شده و توان زیستن نخواهند داشت به همین دلیل شروع به خوردن آن ویتامین می‌کنند تا دچار عوارض جسمی نشوند. درباره کتاب و مطالعه هم باید به این نقطه برسیم که مردم متوجه نیازهای روح و روان‌شان باشند و متوجه شوند اگر مطالعه نکنند، روحشان و انرژی حیات‌شان تخلیه خواهد شد و وقتی مغز خالی از اطلاعات مفید باشد، نمی‌تواند زندگی درستی را برای آدمیزاد رقم بزند، اما واقعیت این است که مردم ما زیاد به فکر تغذیه درست روح و روان‌شان نیستند و تقویت و درمان آن برایشان اولویت ندارد.

چه بخوانیم، چه نخوانیم
از رضائیان درباره آنهایی که اهل کتاب و مطالعه هستند، می‌پرسم و این که آیا باید هر کتابی را خواند؟ مثلا کتابی که نویسنده‌اش خودکشی کرده، می‌تواند ما را به سمت زندگی خوب و مفید راهنمایی کند؟
اگر آن آدم خودش راه زندگی را بلد بود که ته‌اش خودش را نمی‌کشت؟
تهیه‌کننده کتاب باز می‌گوید: در همه جای دنیا و در همه ادیان به خصوص در اسلام از کتاب‌هایی به نام ضاله نام برده شده، کتاب‌هایی که خواندن آنها نه تنها حال ما را خوب نمی‌کند که شاید به بیراهه هم ما را ببرد، اما درباره آثار نویسنده‌هایی که مثلا خودکشی کرده‌اند یا در مقاطعی زندگی خوبی نداشته‌اند، باید این نکته را یادآوری کنم که هر آدمی در مسیر زندگیش فراز و فرودهایی دارد.بعضی اوقات در اوج است و برخی اوقات بنا به شرایط زیستی یا سرخوردگی‌های فردی و اجتماعی، فرودهایی را هم تجربه می‌کند. نویسنده که دست به قلم است همه این تجربیات را می‌نویسد و ما می‌توانیم با خواندن این تجربیات انتخاب‌های بهتری داشته باشیم، چون نویسنده یک بار آنها را زیسته و حالا ما که به قلم و سبک نگارش او علاقه‌مند هستیم می‌توانیم از این تجربیات استفاده کرده و مسیر بهتری را طی کنیم.خواندن کتاب‌های یک نویسنده و مشترک شدن در تجربیات او باور اعتقادات و نوع زندگی او نیست.در یک جامعه که مردمش اهل مطالعه هستند و کتاب مانند آب برای آنها حیاتی است، شاید مردمش آنقدر کنجکاو باشند که قبل خواندن آثار یک نویسنده، اول درباره زندگی او تحقیق کرده و مسیر زیستنش را زیر ذره‌بین بگذارند اما واقعیت این است که در جامعه ما همین‌که مردم کتاب بخوانند با این آگاهی که در تجربه‌های یک نویسنده شریک شوند، خودش یک امتیاز است. هر چند آدم‌ها اگر کتاب بخوانند به مرور دستشان می‌آید که چه نوشته‌هایی را بیشتر دوست دارند و با آنها همراه می‌شوند و به‌تدریج افراد کتابخوان مشتری یک‌سری از نویسنده‌ها و مترجم‌ها می‌شوند.
​​​​​​​
اوضاع خوب کتاب کودک
از رضائیان درباره کتاب‌های مخصوص کودکان و نوجوانان و این که پدر و مادرها چقدر دستشان برای انتخاب کتاب برای فرزندانشان باز است هم می‌پرسم، این تهیه‌کننده می‌گوید: اوضاع نشر کودکان خیلی خوب است و اصلا قابل مقایسه با زمانی که ما بچه بودیم، نیست. تنوع کتاب‌ها و حتی طراحی و تصویرسازی و رنگ‌آمیزی آنها فوق‌العاده است. والدین هم دستشان کاملا در انتخاب کتاب برای بچه‌ها باز است. با هر تفکری و هر سبک زندگی که داشته باشند، می‌توانند برای فرزندان خود کتاب انتخاب کنند. یکی، دو دهه قبل کتاب کودکان محدود بود و بچه‌ها به کتاب‌های محدودی دسترسی داشتند برای همین شاید نوع سلیقه یا حتی فکرشان شبیه هم می‌شد اما الان شرایط کاملا فرق کرده است. رضائیان درباره کتاب‌های صوتی و تاثیر آنها در میزان مطالعه و علاقه‌مند کردن آدم‌ها به کتابخوانی می‌گوید: حتما کتاب‌های صوتی تاثیر زیادی خواهد داشت. بهترین وقتی که می‌توان از کتاب‌های صوتی استفاده کرد، زمانی است که در حال رانندگی و ماندن در ترافیک هستیم. در این شرایط به جای سرگرم شدن با شبکه‌های اجتماعی یا کلافگی می‌توان به کتاب‌های صوتی گوش داد. هر چند این کتاب‌ها اصلا جای کتاب کاغذی و چاپی را نمی‌گیرد، اما می‌تواند مشوق خوبی برای مطالعه کتاب‌های چاپی باشد. این کتاب‌ها برای زنان خانه‌دار که در طول روز در خانه مشغول کارند هم مفید است، آنها می‌توانند همزمان با انجام کارها به این کتاب‌ها هم گوش کنند و به مرور حتما به مطالعه هم علاقه‌مند خواهند شد.

طاهره آشیانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها