سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
به گزارش جامجم، اواخر تیرماه سال 92 زن جوانی به کلانتری سیدخندان رفت و از ناپدید شدن شوهرش به نام منصور 44 ساله که مهندس شیمی و مقیم کشور آلمان بود، خبر داد. وی گفت: من و همسر و دختر و پسرم در آلمان زندگی میکنیم. همسرم مدتی پیش برای تاسیس یک شرکت به ایران آمد و ما چند ماه بعد به ایران برگشتیم. همسرم بهتازگی یک زن جوان به نام فتانه را صیغه کرده است. اما دو روز است از همسرم بیخبرم و وقتی به خانه مشترک آنها رفتم، متوجه شدم همه وسایل گرانقیمت خانه سرقت شده است.
با شکایت این زن، فتانه بازداشت شد. در در حالی که این زن خودش را بیاطلاع از سرنوشت شوهر صیغهایاش نشان میداد، پلیس جسد مجهولالهویه یک مرد که صورت وی سوخته بود را در حاشیه تهران پیدا کرد. نشانیهای جنازه سوخته با منصور مطابقت داشت. به این ترتیب همسر منصور به پزشکیقانونی رفت و جنازه همسرش را شناسایی کرد.
پلیس در گام بعدی از تحقیقات بار دیگر به بازجویی از فتانه پرداخت و این زن به قتل همسرش با همدستی برادرش اعتراف کرد و گفت، شوهر سابقش نیز در حمل جسد به وی کمک کرده است.
فتانه و برادرش فرهاد در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در آن جلسه مترجم پسر قربانی که قادر به صحبت کردن به زبان فارسی نبود، برای عاملان جنایت حکم قصاص خواست. پدر مقتول نیز گفت: من حقوقدانم و برای قاتلان پسرم قصاص میخواهم.
سپس فتانه در جایگاه ویژه ایستاد و ادعای تازهای مطرح کرد. وی گفت: به عقد موقت منصور درآمده و قرار گذاشته بودم بعد از اینکه منصور همسر اولش را طلاق داد به عقد دائم او دربیایم. آن روز منصور به خانهام آمده بود که به خاطر تلفنهای مشکوک منصور، با او درگیر شدم. همان موقع با برادرم تماس گرفتم تا برای حل اختلاف به خانهمان بیاید. برای اینکه منصور با برادرم درگیر نشود، دستهای او را بایک پارچه بستم. فرهاد با منصور صحبت کرد تا او آرام شود. منصور با دستهای بسته به اتاقخواب رفت و من و برادرم در پذیرایی خوابیدیم. نزدیک صبح بود که به اتاقخواب رفتم و متوجه شدم منصور خودش را از پنجره به حیاط خانه پرت کرده است. من و فرهاد پایین رفتیم و جسد را به طبقه سوم آوردیم. همانموقع خانه را ترک کردیم و به پارک بعثت رفتیم.
وی ادامه داد: نزدیک ظهر بود که برای برداشتن مدارک به خانه برگشتم ولی چون همسایهها در حیاط جمع شده و مشغول شستن خونها بودند مجبور شدم تا شب در خانه و کنار جسد بمانم. نیمهشب بود که با شوهر سابقم تماس گرفتم و از او برای حمل جنازه کمک خواستم. جسد را با همدستی آنها در صندوقعقب ماشین گذاشتیم و به حاشیه شهر بردیم. من خودم روی صورت شوهرم بنزین ریختم و آن را آتش زدم تا پلیس نتواند او را شناسایی کند.
این زن گفت: شوهر سابقم که حالا به اتهام مشارکت در حمل جنازه با وثیقه آزاد شده است در دادگاه حضور ندارد، اما باور کنید برادرم هم در قتل دستی نداشته است.
سپس فرهاد به دفاع پرداخت و حرفهای خواهرش را تایید کرد.
در پایان جلسه قضات پرونده را برای بررسی دوباره و تحقیقات تکمیلی به دادسرا برگرداندند. با تکمیل تحقیقات دیروز پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی دوباره قرار گرفت و قضات دادگاه پرونده را لوث تشخیص و حکم به برگزاری مراسم قسامه دادند. دیروز اولیای دم از دادگاه مهلت گرفتند تا 50 نفر از بستگان نسبی خود را برای ادای سوگند به دادگاه معرفی کنند. قرار است 50 نفر از بستگان نسبی قربانی سوگند بخورند که فتانه و برادرش قاتل هستند تا برای آنها قصاص صادر شود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد