طراح «خانه ما» از شکل‌گیری این برنامه می‌گوید

صفر تا صدش را خودمان طراحی کردیم

حسام اسلامی را به نوعی می‌توان طراح و ایده‌پرداز اصلی «خانه ما» دانست؛ کسی که پیش و پس از ورود به حوزه ریالیتی‌شو، مستندساز بوده و جوایز فراوانی برای فیلم‌های مستندش گرفته است. مهم‌ترین مستند او با نام «متهمین دایره بیستم» نام او را در محافل سینمای مستند بر سر زبان‌ها انداخت. او از فصل دوم «فرمانده» در گروه عوامل این مستندمسابقه هم حضور داشته است. حسام اسلامی از ماجرای جالب شکل‌گیری «خانه ما» و چند ابهام این مسابقه سخن گفته است.
کد خبر: ۱۲۱۹۰۴۴

* چی شد که از ابتدا به این ایده رسیدید؟

- چند سال پیش فیلم مستندی درباره زندگی دکتر غلامعلی بسکی می‌ساختم. تجربه چند ماه زندگی من با ایشان و سفرهایی که با ایشان داشتم، برای من تجربه عجیب و نویی بود. به خاطر این که ایشان علی‌رغم ثروت فراوانی که داشتند، ولی سبک زندگی خاصی داشتند؛ بسیار صرفه‌جو و حساس در مصرف انرژی و آب. یادم هست در همان اوایلی که تازه تصویربرداری را شروع کرده بودم، از اتاقی در منزل ایشان بیرون آمدم و یادم رفت چراغ را خاموش کنم. آقای دکتر بسیار بسیار عصبانی شدند و برخوردی جدی بین ما درگرفت! خیلی برای من سخت و عجیب بود، حتی فکر کردم دیگر نمی‌توانم پروژه را ادامه دهم و بهتر است آن را کلالغو کنم. با خودم می‌گفتم این شخص میلیاردر است ولی برای چند دقیقه روشن ماندن چراغ، چنین برخوردی با مهمانش می‌کند. اما این ماجرا به شدت در خاطرم ماند. روزهای بعد همه‌اش به این اتفاق فکر می‌کردم و با همین یک برخورد، حساس شده بودم و در خانه خودمان هم رعایت می‌کردم. اما بعد فهمیدم که روش ایشان این است که بتواند افراد را به مصرف انرژی حساس کند. این اتفاق و در نهایت همزیستی چند ماه با ایشان، زندگی من را تا همین الان تغییر داد و همچنین سنگ‌بنای طراحییک ریالیتی شوی خانوادگی شد. در ابتدا هم قرار بود خود آقای دکتر بسکی، مجری مسابقه باشند. مدت کوتاهی قبل از شروع تصویربرداری، ایشان دچار سکته مغزی شدند و امکان همکاری از ما سلب شد. پروژه یکی دو سالی خوابید ولی در نهایت با تغییراتی در سناریو و حذف مجری، فصل اول «خانه ما» در سال 94 کلید خورد.

* الگوی خارجی نداشتید؟

ـ ما تجربه مستندمسابقه «فرمانده» را داشتیم و با این که بستر و محیط کار بسیار متفاوت بود، اما خیلی در طراح و اسکلت‌بندی برنامه به کارمان آمد. جست‌وجوی فراوانی کردیم که ببینیم آیا نمونه ریالیتی‌شوی خارجی وجود دارد که بتوانیم از آن ایده بگیریم. یادم هست در آن زمان اولین سری‌های «بفرمایید شام» پخش می‌شد. همه جذابیت آن برنامه، از روابط نامتعارف بین زن‌ومرد، پوشش، رقص، موسیقی و حرف‌هایخاله‌زنکی می‌آمد و در واقع هر آنچه برنامه آنها را جذاب کرده بود، برای ما ممنوعه بود؛ چه خط قرمزهای اخلاقی خودمان و چه ممنوعیتدر تلویزیون. مهم‌تر از همه اینها، آن برنامه به شدت در راستای مصرف‌گرایی و چشم‌وهمچشمی در مصرف بود. خیلی جست‌وجو کردیم ولی نمونه مشابهی پیدا نکردیم. شایدیک دلیل این بود که عمدتاشبکه‌های تلویزیونی آن‌ور آبی در این برنامه‌ها به دنبال جذب حامی مالی هستند و مجبورند مصرف و خرید را ترویج کنند. ولی خب ما نمی‌خواستیم این کار را بکنیم. به هر حال ما برنامه مشابهی پیدا نکردیم، ولی ممکن است کسی پیدا کند.

* بنابراین موضوعاتی مثل قناعت و صرفه‌جویی از ابتدا با فرم برنامه ممزوج بوده است.

چیزی که ما به آن فکر می‌کردیم، این بود که بسیاری از ما شهروندان به مصرف‌مان فکر نمی‌کنیم. فکر نمی‌کنیم صدها تصمیم کوچکی که در طول روز مرتبط با مصرف می‌گیریم، چقدر در نهایت در زندگی ما تأثیر می‌گذارند. می‌شود گفت با همین تصمیم‌هاست که در شرایط برابر، زندگی آدم‌ها متفاوت می‌شود. اینها را در زندگی دکتر بسکی دیدم.

* ولی از روز اولی که 500 هزار تومان را به عنوان سقف هزینه‌های ماهانه خانواده قرار دادید، باید این منتظر می‌بودید که بگویند «خانه ما» به دنبال قناعت و ساده‌زیستی است.

سؤال بسیار خوبی پرسیدید. ما در فصل یک،تصمیم داشتیم به هر خانواده چهار نفره، یک میلیون تومان پول بدهیم و احتمالا با اینیک میلیون تومان، یک ماه سخت را پیش‌رو دارند. اما در زمان مصاحبه با خانواده‌ها، اعلام می‌کردند400ـ300 هزار تومان هزینه دارند. فکر می‌کردیمیا اشتباه می‌کنندیا خیلی خیلی صرفه‌جو هستند. در نهایت پیش‌بینی را 500 هزار تومان اعلام کردیم، تا عدد رندی هم باشد. به علاوه این که چون اعلام کرده بودیم جایزه نهایی،صد برابر عدد باقیمانده است، فکر می‌کردیم شاید حدود یکی دو میلیون تومان برنده شوند. اما در همان فصل اول، خانواده‌ای که اول شد، 250 هزار تومان پس‌انداز داشت که جایزه‌اش شد 25 میلیون تومان! از همان فصل اول، سعی کردیم سقف هزینه‌های ماهانه را بسیار نزدیک به مخارج ماهانه خانواده‌ها قبل از مسابقه قرار دهیم؛ طوری که هرچقدر هم پس‌انداز کردند، بشود جایزه‌شان.

* به نظر می‌رسد تنوع جمعیت و سن خانواده‌ها در «خانه ما» کمی زیاد است. بعضی خانواده‌ها یک فرزند نوجوان دارند، بعضی دو فرزند کوچک و... . بسیاری از مخاطبان می‌گویند مقایسه بین هزینه‌های این خانواده‌ها صحیح و عادلانه نیست.

ـ در فصل اول، خیلی برایمان مهم بود که همه‌چیز در خانواده‌ها برابر باشد، اما تعداد خانواده‌های ثبت‌نام‌کننده خیلی کم بودند. تعداد اعضای خانواده‌هایی که پسندیدیم، جور نمی‌شد. تصمیم گرفتیم سقف هزینه‌ها را در یک ضریب مشخص ضرب کنیم تا تعادل ایجاد شود. این کار را هم انجام دادیم. وقتی برنامه تمام شد، به این نتیجه رسیدیم که مبلغ پس‌اندازشده تأثیری در برنده شدن یا نشدن نداشته باشد. هر خانواده‌ای که برنده شد، پس‌انداز فقط میزان جایزه‌اش را معلوم می‌کند. از طرفی این کنتراست را به خاطر الزامات دراماتیک لازم داریم. «خانه ما» بیشتریک برنامه تلویزیونی است تا یک مسابقه ورزشی حرفه‌ای.

* زمانی که شروع به ساخت «خانه ما» کردید،گونه رئالیتی‌شو (مستندمسابقه) چندان برای مخاطب شناخته‌شده و آثار زیادی در این‌گونه ساخته نشده بود. اجرای این ایده با اینتولید نسبتاً بزرگ و هزینه‌های فراوان، ترسناک نبود؟

ـ تجربه ساخت رئالیتی‌شوی خلاقانه برای من که بسیار جذاب بود. برای آقای افشار تهیه‌کننده هم کارهای جدیدتر جذابیت داشت. سن ما هم اینطور اقتضا می‌کرد. به علاوه تجربه مستندمسابقه «فرمانده» که کمی قبل‌تر ساخته بودیم، خیلی به ما انرژی داده بود. در آن زمان تنها تجربه مهم مستندمسابقه ایرانی با تعریفی که من مد نظر دارم، «سرزمین دانایی» بود. نکته دیگر این که الان حس می‌کنم این‌گونه برای مخاطب آشنا بوده ولی برای تولیدکننده انگار مبهم است. شاید به دلیل این بوده که تجربه‌های موفقی نداشتند. شایدیک دلیل دیگر هم تولید سخت در اینگونه باشد.

مصطفی قاسمیان

خبرنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها