چند سال قبل، به دنبال تماس مردی درباره کشف دو جسد سوخته در ساختمانی مخروبه در نزدیکی گاوداری خارج از شهر، راهی محل شدیم. صورت اجساد کاملا سوخته بود و هویتشان مشخص نبود. نگهبانان گاوداری اجساد را پیدا کرده بودند و یکی از آنها گفت: حدود ساعت 11 شب، سر و صدایی از داخل ساختمان مخروبه شنیدیم. اول خیلی ترسیدم. شنیده بودم که از ما بهتران داخل این خانه هستند و به همین دلیل ترس از آنها باعث شد تا به ساختمان نزدیک نشوم. بعد از چند دقیقه هم سر و صدا قطع شد و من هم توجهی به آن نکردم. یک ساعتی گذشته بود که متوجه شعله‌های آتش از ساختمان مخروبه شدم. موضوع را به اکبر گفتم اما ترس به ما اجازه نمی‌داد که به سمت ساختمان مخروبه برویم. در همین حین دو سیاهی را دیدیم که با عجله از ساختمان خارج شدند. سراغ ساختمان مخروبه رفتیم که با اجساد مواجه شدیم.
کد خبر: ۱۲۱۷۹۲۳

شناسایی هویت، 24 ساعت بعد
هویت قربانیان 24 ساعت بعد و با گزارش مرد میانسالی در رابطه با ناپدید شدن پسرانش برملا شد. پدر دو قربانی در تحقیقات به ما گفت: پسرانم کمی بداخلاق بودند و برای مردم ایجاد مزاحمت می‌کردند. برای همین نمی‌توان فرد خاصی را بگویم اما نمی‌دانم چرا ذهنم به سمت مرد جوانی می‌رود که پسرانم چند وقت پیش او را کتک زدند. مهندس جوان اسمش سروش است؛ سروش اهل دعوا نیست و خیلی معقول است ولی از دست پسران من به خاطر اذیت‌هایشان ناراحت است. حتی یک بار سروش راهم را سد و مرا تهدید کرد که اگر جلوی پسرهایم را نگیرم و آنها به اذیت‌هایشان ادامه دهند، مجبور می‌شود از راه دیگری وارد شود. تحقیقات در رابطه با سروش آغاز شد. آدرس و مشخصات سروش را گرفتیم و به سراغ او رفتیم. اما سروش در خانه نبود، با به دست آوردن آدرس محل کارش، به آنجا رفتیم ولی همکارانش می‌گفتند که سروش چند روزی مرخصی گرفته است. چیزی که نظر مرا جلب کرد این بود که تاریخ مرخصی سروش همان تاریخ قتل دو برادر بود.
اجیر کردن 2 قاتل
در نهایت با راهنمایی یکی از دوستان نزدیک سروش موفق شدیم او را در یکی از روستاهای دورافتاده از شهر و در خانه یکی از اقوام پدری‌اش دستگیر کنیم. سروش ابتدا مدعی بود که از سرنوشت دو برادر بی‌خبر است اما در ادامه تحقیقات با تناقض‌گویی‌هایی از سوی او مواجه شدیم. همین مساله باعث شد تا به خودم بگویم راه را درست رفته‌ایم و به تحقیقات‌مان ادامه دادیم.
درنهایت پس از چند ساعتی تحقیق، سروش اعتراف کرد: به خاطر فرار از دست آزار و اذیت‌های شاهین مجبور شدم که این کار را انجام دهم. شاهین از اذیت کردن لذت می‌برد و مدام به من گیر می‌داد. اوایل به تمام بی‌احترامی‌ها و توهین‌هایش اهمیت نمی‌دادم اما یک روز متلک توهین‌آمیزی گفت که مجبور شدم برای حفظ آبرو از خود و خانواده‌ام دفاع کنم. اما او و برادرش با نوچه‌هایشان روی سرم ریختند و آنچنان مرا کتک زدند که من راهی بیمارستان شدم.
سروش ادامه داد: از دست اذیت‌هایشان خسته شده بودم و نمی‌دانستم چه باید بکنم. من قاتل نیستم و دلم نمی‌خواهد کسی آسیبی ببیند، اما خودتان تصور کنید که کسی مدام شما را اذیت کند، بالاخره صبر آدم هم تمام می‌شود. من حتی سراغ پدرشان هم رفتم و از او خواستم که جلوی پسرهایش را بگیرد اما او هم به صحبت‌های من اهمیتی نداد. برای همین دو نفر را استخدام کردم تا از او انتقام بگیرند.
دستگیری 2 متهم
مرد جوان ادامه داد: از آنها خواستم تا دو برادر را سر به نیست کنند و در ازای کاری که برایم انجام دادند پول خوبی به آنها دادم. شب حادثه سراغ متهمان رفتم و نصف مبلغ توافقی‌مان برای جنایات را به آنها دادم. همان شب جعفر و حامد تصمیم گرفتند که دو برادر را به قتل برسانند. آنها روز بعد سراغم آمدند و خبر دادند دو برادر را کشته‌اند. ابتدا باور نکردم اما بعد از چند روز شنیدم که دو برادر به قتل رسیده‌اند.
باتوجه به صحبت‌های سروش، بلافاصله دو متهم فراری را دستگیر کردیم. جعفر و حامد زمانی که متوجه شدند سروش واقعیت را برملا کرده به قتل دو برادر اعتراف کردند. آنها مدعی شدند، روز جنایت دو برادر را تعقیب کرده و در محلی خلوت سد راهشان شده و نقشه قتل را اجرا کردند. متهمان پس از بازسازی صحنه جنایات، راهی زندان شدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها