در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سعید صادقی هم یکی از همین قهرمانهاست. او شجاعانه دوربین دست گرفته و رفته وسط میدان جنگ برای ثبت یک جنگ هشت ساله، جنگ یک جهان علیه ایران که بدنامیاش مانده برای رژیم بعث عراق، اما زمان نشان داده همان به ظاهر مدافعان جهانی حقوق بشر چه دستهای آلودهای در آن دارند. صادقی مدتی است عکسهایش از آن روزها را تماشا میکند، یکی یکی دنبال آنهایی میگردد که مقابل دوربینش قرار گرفتهاند تا عکسشان را تقدیمشان کند، آنها که امروز در هیاهوی جامعهای که بهسرعت پوست انداخته، فراموش شدهاند. هر چند خودش میگوید کاری نکرده و عنوان شجاعانه را از من نمیپذیرد، اما تماشای عکسهایش نشان میدهد چه کرده است. حالا که او سوژههای این عکسها را فراموش نکرده و مهربانانه دنبالشان میگردد، رسانهها هم تلاش میکنند او را در این کار یاری کنند.
او یک روز مهمان دفتر روزنامه بود، با هم عکسهایش را نگاه کردیم و حرف زدیم. عکسهایی که میگویند او در
34 عملیات حضور پیدا کرده و تمام زیباییها و نازیباییهای مقابلش را شکار کرده است. عکسهایی که اغلب نشان میدهند در جنگ هم زندگی پیروز میشود. زندگی هرگز نمیمیرد، نوزادی آن میان متولد میشود، مجروحی برای
زنده ماندن میجنگد، مادری فرزندش را میبوسد و اتوبوسها مردها را به میدان میبرند تا به ایستادگی معنی دیگری بدهند.
اما واقعا او در سنین جوانی چرا رفتن به میدان جنگ را انتخاب میکند و با عکس هایش دنبال ثبت چیست؟ آنطور که خودش میگوید، عکاسی در آن سنین برایش رفتن به دنبال تکنیک نبوده، او دنبال چیزی بوده بالاتر و بیشتر از آنچه در کلاسهای عکاسی آموزش داده میشود. صادقی میگوید: من دنبال محتوای واقعه بودم. هدف اصلی من انسان و تأثیرات جنگ به روی انسان بود. به همین دلیل از تکنیک فاصله میگرفتم و خودم را به انسان نزدیک میکردم، انسانی که میتواند درون زشتیها غرق شود. جنگ زشتترین فاجعه بشری است و اصلا قهرمان ندارد، ولی روش انسانی قهرمان دارد. جنگ هیچگاه برای بشریت قهرمان نمیسازد ولی روش انسانی برای بشر قهرمان میسازد.
او میافزاید: من در دل جنگ در جستوجوی انسان بودم؛ چراکه قهرمان را در جنس انسانیت و ارزشهای انسانی که در جنگ خمیر و له میشد، جستوجو میکردم؛ جانهایی که متلاشی میشد. نوع اخلاص رزمندگان در قاب عروج انسانها برایم تجسم پیدا میکرد و مهم بود. انسانهایی که آنجا جنگیدند، خالص و صادق بودند. یعنی برای کاسبی و پول نیامده بودند. من در ۳۴ عملیات بودم و حداقل تا آنجا که دیدم هیچکدام از افرادی که آنجا بودند نگاه مادی نداشتند و پولی برای جنگیدن و فدا کردن جانشان نگرفتند. یکی از زیباترین لحظات عمر من نفسهای اخلاصگرانه و صادقانه این آدمها بود که باعث کشمکش من با دوربینم میشد و به آن زندگی میبخشید. این امر باعث میشد که ما به هم گره بخوریم. بارها شده بود که در شرایط سختی بین مرگ و زندگی قرار میگرفتم و از وحشت به زمین چنگ میزدم. ولی دوباره که عملیات تمام میشد، به منطقه عملیاتی بعدی میرفتم، زیرا آنقدر انسانهای پاک در جبههها حضور داشتند که مرا مانند آهنربا به خود جذب میکردند.
صادقی درباره این تصمیم تازهاش، یعنی پیدا کردن قهرمانهای گمنام عکسها میگوید: نمیدانید چقدر کار خاص و لذتبخشی است. یکی از رزمندگان حاضر در عکسها را پیدا کردم و با او تماس گرفتم. گفت بیا. تا زرند رفتم و عکسش را بردم. گفت سالهاست بچههایم من را در حالی دیدند که روی تخت خوابیدهام. دوست داشتم مرا ایستاده هم ببینند.
این هنرمند عکاس ادامه میدهد: یک خانم هم به من گفت همیشه عکس رزمندهای را در کتابهای درسی میدیده، عکسی که من گرفته بودم، بعدتر با او ازدواج میکند و میگوید عکست را زودتر از خودت دیده بودم. وقتی عکس را خودم به آنها هدیه دادم حال خوبی را تجربه کرده.
او به شلمچه هم سفر کرده، آنجا عکسهایش را در خیابان به نمایش گذاشته و برخی حاضران در عکسهایش را پیدا کرده است. باز هم به کارش ادامه میدهد، عکسها را در کانال تلگرامیاش منتشر میکند و از رسانهها هم کمک میخواهد تا مردم عکسها را ببینند و به او در پیدا کردن قهرمانهایش کمک کنند.
صادقی حالا با هزینه شخصی خود دنبال قهرمانانش میگردد و قرار است در ملاقات با یکی از این قهرمانها ما را هم همراه خودش ببرد. تا ما برویم و گزارش مفصلی از دیداری این همه خاص برایتان بنویسیم، عکسها را خوب نگاه کنید و اگر قهرمانی را شناسایی کردید، به ما خبر بدهید.
زینب مرتضاییفرد
فرهنگ و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم