از وقتی با پسری کتاب‌دوستِ کتاب‌خوانِ کتاب‌باز ازدواج کردم و رفتیم زیر سقف مستأجری، یکی از رؤیاهای هردومان این بود که کتابخانه را جایگزین عنصر بی‌خاصیت بوفه ظروف قیمتی کنیم.
کد خبر: ۱۲۱۰۸۰۱



مادرم گرچه هیچ‌کدام از تمناهای ما را برای شلوغ‌ نکردن خانه نپذیرفت، اما این پیشنهاد را قبول کرد و بالاخره کتابخانه شد جایگزین بوفه؛ چرا که طبیعتا در خانه نقلی کمتر از 50 متر هر دو در کنار هم نمی‌گنجید و آن پسر کتاب‌دوست کتاب‌خوان کتاب‌باز به اصل وجود بوفه در منزل حساسیت خاصی داشت و دارد. کتابخانه را با هزار شوق‌ و ذوق تهیه کردیم و آوردیم و کتاب‌ها را چیدیم، درست همان جا که هر دومان دوست داشتیم؛ در پذیرایی.
برای ما که هنوز موفق به خرید خانه رؤیاهایمان نشده‌ایم، طراحی و سفارش کتابخانه دلخواه ممکن نیست و خیا‌لپردازی ما درباره خانه‌مان، فقط محدود به محل کتابخانه و رنگ و اندازه و مدلش است. چه خانه دل‌انگیزی می‌شود اگر یک اتاق جدا صرفا برای کتاب‌دوستی و کتاب‌خوانی و کتاب‌بازی داشته باشد!
بالاخره کتابخانه را خریدیم و آوردیم و چیدیم و لذتش را بردیم. حجم کتاب‌ها و چیدمانشان از نظر موضوعی و در عین‌حال رنگی و حجمی و قدی، بی‌نقص از آب در آمد و کلی کیف کردیم. همسر به‌سبب گره ‌خوردن کارش با کتاب و همتی که در مطالعه دارد، هر چند وقت یک بار؛ با یک کیسه کتاب به خانه می‌آید، بدون این‌که پیش‌بینی کند اضافه‌ شدن کتاب به کتابخانه‌ای که از اول گنجایشش تکمیل است، دردسرساز می‌شود.
البته همچنان کیف همسر جانم ادامه دارد و وقتی چهارزانو جلوی کتابخانه‌اش می‌نشیند، درست می‌شود پسر ده‌دوازده‌ساله دهه ‌شصتی که بازیکن محبوب تیم سرخ‌پوشش را از تلویزیون رنگی می‌بیند. با همان برق چشم و بی‌قرار نشستن. حالا بعد از گذشت چند سال از ازدواجمان، من مانده‌ام و یک کتابخانه در حال متلاشی‌ شدن از ازدیاد کتاب و تعداد زیادی کتاب که کنار کتابخانه روی هم چیده شده‌اند؛ کتاب‌هایی که با دیدنشان حرص من درمی‌آید از بی‌نظمی چیدمان و گردگیری‌شان. بماند که با ضجه‌هایم درباره شلوغی خانه، الان صندوق عقب ماشین هم تبدیل شده به کتابخانه سیار.
حالا با این حجم کتاب‌ها، بیشتر از هر وقتی به کتابخانه‌مان در منزل جدید فکر می‌کنم. به‌به، چه کتابخانه‌ای بشود! می‌خواهیم یکی از دیوارها را کامل کتابخانه کنیم تا سقف.
مدلش را هم از الان انتخاب کرده‌ایم و به توافق رسیدیم. قیمتش را هم برآورد کرده‌ایم. می‌خواهم در یک طبقه کتاب‌های مذهبی و نفیس بچینم، یک طبقه‌اش را پر کنم از شعرهای مولوی و حافظ و سعدی و اخوان و نیما و سهراب. طبقه کناری‌اش را هم اختصاص می‌دهم به شعر شاعران جدیدتر. یک طبقه را پر می‌کنم از رمان‌های خارجی و طبقه دیگرش را رمان‌های ایرانی می‌چینم. جاهایی را هم خالی می‌گذارم برای نویسندگان فردا یا نوشته‌های بعدی نویسندگان امروز.

فهمیه اسماعیلی

ویراستار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها