گفت‌وگو با محمد نادری بازیگر سریال دنگ و فنگ روزگار

نمک اردشیر را بیشتر کردم

احتمالا با شخصیت اردشیر چالنگری آشنا هستید، همان کاراکتر معروف و پر دردسر سریال دنگ و فنگ روزگار که به کارگردانی جواد مزدآبادی از شبکه یک پخش می‌شود. انگار عالم و آدم با این شخصیت سر لج دارند و انواع بلاها سرش می‌آید و به قول معروف آب خوش از گلویش پایین نمی‌‌رود. این کاراکتر را محمد نادری بازی می‌کند که دانش‌آموخته تئاتر است و پله‌های دنیای بازیگری را به نوبت طی کرده و سال‌ها کار حرفه‌ای روی صحنه تئاتر و کسب تجربه‌های متفاوت او را امروز روی این صندلی نشانده است. از تئاترهای او می‌توان به مرثیه‌ای برای یک دراکولا، تبرئه و ... اشاره کرد. وی در تلویزیون در مجموعه‌های طنز ایفای نقش کرده است. در مجموعه طنز شمعدونی، پدری دلسوز، مهربان، اما ساده‌دل بود که همه هم و غم او بر مدیریت شرایط خانواده‌اش بود. او می‌خواست فرزندانش را به موفقیت برساند، اما ساده‌دلی‌اش گاهی باعث خرابکاری‌هایی هم می‌شد. او در مجموعه دورهمی هم نقش پدر را بازی می‌کرد که شقایق دهقان نقش دخترش را به عهده داشت. نادری در مجموعه طنز دنگ و فنگ روزگار هم نقش یک پدر مهربان و ساده‌دل را بازی می‌کند که مرتب با دردسرهای متفاوتی رو‌به‌رو می‌شود، حتی خودش پیش فرزندانش اعتراف می‌کند که بهتر است او را الگوی خودشان قرار ندهند. این هنرمند در سینما هم در فیلم‌های طنز همچون پاستا ریونی، هزارپا و ... نقش‌هایی ایفا کرده، در حالی که در تئاتر تجربه بازی در کارهای جدی را داشته است. البته این بازیگر اعتقاد دارد دلیل حضورش در آثار طنز تلویزیون و سینما این بوده که چون کارگردانان و تهیه‌کنندگان، وقتی یک بازیگر را در یک مجموعه طنز می‌شناسند، برای چنین نقش‌هایی سراغش می‌روند و همین باعث می‌شود مرتب در مجموعه‌های طنز یا جدی بازی کند. محمد نادری مهمان ما شد تا از اردشیر چالنگری سریال دنگ و فنگ روزگار بگوید.
کد خبر: ۱۲۰۴۶۰۹

ما به عنوان مخاطب وقتی شخصیت اردشیر چالنگری را می بینیم، ناخودآگاه به یاد کاراکتر آقای همساده مجموعه کلاه‌قرمزی می افتیم که مرتب اتفاقات بد برایش پیش می‌آمد. وقتی فیلمنامه را خواندید شما هم این تصور را داشتید؟
(با خنده) اولین بار است که چنین استنباطی را از کسی می‌شنوم و برایم جالب است. مشکلات و معضلات پشت سر هم سر این بنده خدا هوار می‌شود و او جاهایی کم می‌آورد، اما دوباره به زندگی برمی‌گردد. از یک ابعادی شخصیت اردشیر شبیه کاراکتر آقای همساده است؛ البته نه به آن شدت و حدت! چون برخی مواقع آقای همساده کلا نابود می‌شد، حتی از چرخ گوشت هم رد می‌شد!
ولی آنچه اهمیت دارد، این است که آقای همساده همیشه با خنده و لبخند از اتفاقات بد تعریف می‌کرد و اردشیر هم این طور است.
بله، به‌‌رغم مشکلات وحشتناکی که شامل حال اردشیر می‌شد، اما خودش را در اوج بحران حفظ می‌کرد یا شوخی می‌کرد.
اما شما در تئاتر در نقش‌های جدی ظاهر شدید، پس چرا در تلویزیون به سمت ایفای نقش‌های طنز رفتید؟
بله، اگر در ترازو بگذارید، نقش‌های جدی‌ام در تئاتر بیشتر است.
آیا این تصادفی پیش آمده است؟
نمی‌توانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه این اتفاق افتاده است، اما وقتی در تلویزیون و سینما شما را در عرصه طنز یا جدی بشناسند، تهیه‌کنندگان و کارگردانان فقط در آن حوزه‌ها به سراغتان می‌آیند. از آنجا که من هم در مجموعه‌های طنز بازی کردم، به همین دلیل در این عرصه من را می‌شناسند.
فیزیک و تن صدایتان بیشتر برای نقش‌های جدی مناسب است.
در تئاتر نقش‌های جدی در کارهای تراژدی، درام و ... بازی کردم، اما در مجموع شخصیت اردشیر چالنگری را خیلی دوست دارم و از ابتدای کار حس سمپات به او داشتم.
از چه لحاظ؟
سادگی، صمیمیت، ارتباط با خانواده، همسایه و دوستانش. وقتی خودم را به عنوان مخاطب می‌گذاشتم، حس می‌کردم اردشیر را دوست دارند. وقتی کار جلوی دوربین رفت، چیزهایی اضافه کردم. احساس کردم نمک می‌خواهد یا اضافه شدن یک کم‌ چاشنی تا تک‌بعدی نشود، زیرا این میزان تلخی و اتفاقات بد که برای شخصیت اردشیر می‌افتد و اگر قرار نبود کمی هم چاشنی و نمک نداشته باشد، تک‌بعدی می‌شد، آن هم در مجموعه‌ای که طنز بود. بنابراین بعد از صحبت با تهیه‌کننده، کارگردان، نویسنده و مشاور کار به این نتیجه رسیدیم تا اردشیر در جاهایی حاضرجوابی کند یا ایجاد موقعیت کمیک داشته باشد و در مواجهه با باجناق (بیژن بنفشه‌خواه) یا بنگاه‌دار (غلامرضا نیکخواه) شوخی‌هایی داشته باشد، چون از طرف آنها گوشه و کنایه‌هایی به او زده می‌شود. به هر حال اگر این میزان تلخی را در شخصیت اردشیر نگه می‌داشتیم این کاراکتر علاوه بر این‌که خیلی مورد ظلم قرار گرفته می‌شود، از طرفی تک‌بعدی و تلخ می‌شد، به همین دلیل او را شیرین‌تر کردیم.
اما این سادگی در اردشیر خیلی زیاد است، حتی او را مثل یک آدم چلمن کرده، در حالی که نوا و نوید فرزندان اردشیر خیلی خوب مسائل را تحلیل می‌کنند و به زبانی دیگر دانای کل شدند. آیا ما به ازای اردشیر در جامعه وجود دارد؟
با توجه به این‌که من سال‌هاست در تئاتر فعالیت می‌کنم، یاد گرفته‌ام تا ما به ازای شخصیت‌های متفاوت را پیدا کنم. کافی است نگاهی به جامعه داشته باشید تا ما‌به‌ازای اردشیر را پیدا کنید. خیلی از والدین در جامعه سطح تحصیلی و شغلی‌شان با فرزندان‌شان تفاوت دارد. یعنی تحصیلات‌شان کمتر است، اما بچه‌ها هم تحصیلات عالیه دارند و هم در یک شغل خوب هستند. بنابراین اردشیر دور از واقعیت جامعه امروز ما نیست.
اما همین والدین تجاربی دارند که ما جوان‌ترها نداریم و می‌توانیم از این تجارب استفاده کنیم، اما رفتارهای اردشیر طوری هست که بچه‌هایش بیشتر از او اطلاعات دارند و تصمیم‌های بهتری می‌گیرند.
شما باید قبول کنید که ما یک کار کمدی ساخته‌ایم. اگر قرار باشد شخصیت‌ها معقول باشند و کارهایش منطقی که دیگر کمدی شکل نمی‌گیرد. به همین دلیل شخصیت‌ها متفاوت شخصیت‌پردازی می‌شوند. به همین دلیل شخصیت اردشیر این طور ترسیم می‌شود و از سوی دیگر ما در این سریال شاهد نوجوانی مثل نوید هستیم که بزرگ‌تر از سن و سالش حرف می‌زند و مسائل را تحلیل می‌کند. همین تفاوت‌هاست که باعث شکل‌گیری کمدی می‌شود.
در یکی از سکانس ها، اردشیر از بچه هایش می خواهد او را الگوی خود قرار ندهند.این هم به دلیل کمدی ماجراست؟
معتقدم حسن وارسته، نویسنده چینش درستی برای شخصیت‌های سریال داشته است. محمد فیلی که نقش پدرم را در سریال بازی می‌کند، بسیار تریته (اقتدار) دارد، اما اردشیر نمی‌خواهد مثل پدرش رفتار کند، اما خیلی هم ساده‌دل است، ولی وقتی خرابکاری می‌کند یا دروغ می‌گوید از سر ترس از رسوایی یا پدرش و ... به فرزندانش می‌گوید که بهتر است او را الگوی خودشان قرار ندهند. اتفاقا این صحنه را خیلی دوست داشتم. ضمن این‌که در این صحنه بعد از این اعتراف هم کلمه رجال برداشته شد که کاملا جمله را بی‌معنی می‌کرد، چون فقط کلمه سیاسی باقی مانده بود. البته در بخش‌هایی از سریال ممیزی اتفاق افتاده است.
شما اشاره کردید که حس سمپات نسبت به اردشیر داشتید. آیا می‌خواستید او را شبیه تیپ کنید یا کاریکاتور؟
ما به عنوان بازیگر وقتی یک شخصیت را بازی می‌کنیم، ما‌به‌ازاهایی در جامعه وجود دارد و هر فردی ویژگی‌های منحصر به فرد خودش را دارد، اما تعدادی ویژگی‌ها در آدم‌ها مشترک است که تعبیر به تیپ می‌شود. اگر قرار بود ارشیر را رئالیست ببینیم باید نوع ری‌اکشن‌های او را تغییر می‌دادم. در مجموع اردشیر را به صورت تیپ شخصیت دیدم و در کنار تعدادی ویژگی‌های مشترک با دیگر افراد جامعه، خصوصیات منحصر به فرد خودش هم دارد. البته نمی‌دانم تا چه میزان موفق بودند و این را باید مردم بگویند.
یعنی شما یک نفر شبیه اردشیر را می شناسید؛ کسی که همه چیز را از او الگو بگیرید؟
الزاما نه از یک نفر، اما از هر کس یک یا چند ویژگی را وام گرفتم و در اردشیر قرار دادم. از دایی‌ام، از همسایه‌ای که سال‌ها قبل داشتیم و ... همه این موارد تبدیل شد به اردشیر چالنگری.
منهای چلمن بودن اردشیر، آیا در شرایط سخت اقتصادی امروز، این شخصیت توصیه کارگردان برای مردان جامعه است که اگر با مشکلات مالی رو‌به‌رو می‌شوند، مثل اردشیر خیلی زندگی را سخت نگیرند؟
نمی‌دانم آیا توصیه کارگردان بوده یا نه، اما به این اعتقاد دارم که به تعداد آدم‌های روی زمین، نوع نگاه و نگرش به دنیا وجود دارد. شخصیت اردشیر می‌تواند پیشنهادی به مردم جامعه باشد که اگر با شرایط سخت رو به رو شدند، سختگیری نکنند و زندگی را راحت بگیرند. معتقدم اگر می‌توان کاری را انجام داد، بهتر است دست به کار شویم؛ اما اگر نمی‌توانیم، پس غصه خوردن و حسرت خوردن من معنا ندارد.
پس محمد نادری شخصیت اردشیر را به افراد جامعه پیشنهاد می‌دهد؟
من نمی‌توانم این پیشنهاد را بدهم، چون نویسنده این شخصیت را در مرحله اول خلق کرده است. اما می‌توان در شرایط سخت روزگار، تلخی‌ها را وارد خانه و خانواده نکرد، چون کاری از دست اعضای خانواده برنمی‌آید. خودم هم اگر با بحرانی رو‌به‌رو شوم، مادرم را وارد نمی‌کنم، چون نمی‌تواند کاری انجام بدهد و فقط غصه می‌خورد. بنابراین نباید خیلی مسائل را سخت گرفت.
شما در سریال شمعدونی نقش پدر را بازی کردید که با پدر بودن اردشیر تفاوت دارد، حتی در فصل اول برنامه دورهمی هم نقش پدر را داشتید که آنجا هم با این دو پدر فرق می‌کردید. آیا خودتان پدر هستید؟
(با خنده) نه، من هنوز پسر هستم!
به هر حال نقش پدر جزو نقش‌های حسی محسوب می‌شود که شما هم تجربه‌اش را ندارید.
کار بازیگر، خلق نقش است و نمی‌تواند همه نوع شخصیت و لحظاتی را که بازی می‌کند در گذشته تجربه کرده باشد. ما از افراد جامعه وام می‌گیریم، حتی دیدن فیلم یا تئاتر خوب می‌تواند مواردی را در ناخودآگاه ما ثبت کند. هرگز تصور نمی‌کردم نقش پدر شقایق دهقان را در فاز اول برنامه دورهمی بازی کنم و آن هم در قالب روح. در مجموع سعی می‌کنم هر نقشی که به من داده می‌شود، ویژگی‌هایی به آن اضافه کنم که مختص خود شخص باشد و آن را با نقش قبلی متمایز کند.
فکر می‌کنید چند پدر دیگر را می‌توانید با رنگ و لعاب متفاوت بازی کنید؟
(با خنده) در فیلم پاستا ریونی هم نقش پدر را داشتم، اما ناپدری. در مجموع وقتی فیلمنامه را می‌خوانم، خود متن به من پیشنهاد می‌دهد که چگونه باشم و بعد سراغ مابه‌ازاها می‌روم و نقش را بازی می‌کنم.
تبریک گفتن‌های هوشنگ مظاهری در سریال شمعدونی تکیه کلامش شده بود، اما در این سریال اردشیر خیلی تکیه کلام ندارد. آیا این تعمدی بود؟
اوایل دنبال تکیه کلام‌های خاص بودم، اما بعد احساس کردم بهتر است خودم را در قید و بند تکیه کلام قرار ندهم و خیلی وارد این بازی نشوم. به همین دلیل تکیه‌کلام‌های محدودی مثل آفرین آفرین و ... را قرار دادم. اعتقاد دارم اگر چیزی که مال کاراکتر نیست و شما آن را سنجاق کنید، حتما در جایی بیرون می‌زند. به همین دلیل خیلی به دنبال تکیه کلام نبودم.
شوخی‌ها و تکیه کلام‌هایی که فیروز (بیژن بنفشه خواه) که نقش باجناق شما را در قصه بازی می‌کند به شما می‌اندازد، خیلی بی‌نمک است. نظر خودتان چیست؟
من از طرفداران پر و پا قرص بیژن بنفشه‌خواه هستم. پارتنر فوق العاده‌ای است. البته در این کار بیژن نقشش کوتاه بود. امیدوارم اگر فصل دوم این سریال ساخته شد، نقشش پررنگ‌تر شود، چون پایان این سریال باز گذاشته شده است.
مگر قرار است فصل دوم این سریال ساخته شود؟
نمی دانم. اطلاعی ندارم. اما چون پایان سریال باز است، چنین نظری دادم. به هر حال بیژن بازیگر بسیار خوبی است.
کارگردان شما را برای ایفای نقش آزاد می‌گذاشت؟
بله، پیشنهادهایی که داشتم را با او در میان می‌گذاشتم.
علاقه مند هستید بیشتر نقش جدی بازی کنید یا طنز، چون در تئاترهایی همچون تبرئه، طپانچه خانوم، دراکولا و ... شاهد نقش‌های جدی از شما بودیم؟
خودم هم دوست دارم ژانر کارم را در تلویزیون و سینما تغییر بدهم، اما این طور هم نیستم که بگویم فقط نقش‌های طنز بازی می‌کنم یا فقط نقش‌های جدی. برایم این اهمیت دارد که با چه نقشی حالم خوب است. مخاطب تئاتر بین می‌دانند که من در تئاتر نقش‌های جدی داشته‌ام و بدم هم نمی‌آید در تلویزیون و سینما فرصتی مهیا شود تا برای مخاطبان عام هم دیگر ابعاد توانمندی‌ام را در عرصه بازیگری نشان بدهم.
پس پیشنهاد نقش جدی را نداشتید؟
چرا داشتم، اما از خروجی کار مطمئن نبودم، به همین دلیل قبول نکردم.
اگر همزمان پیشنهاد تئاتر و تلویزیون را داشته باشید، کدام یک را انتخاب می‌کنید؟
نقش، کارگردان، فیلمنامه و ... اهمیت دارد. اما مشکلی در تئاتر است و این‌که به لحاظ اقتصادی نمی‌تواند تامین کننده باشد. سالن و تماشاگر محدود است. البته در سال‌های اخیر بهتر شده، اما باید قبول کرد با این‌که بازیگر وقت و انرژی می‌گذارد، خیلی نتیجه مالی ندارد. در مجموع اگر همزمان شود و همه مواردی را که اشاره کردم رعایت شده باشد، سینما را ترجیح می‌دهم.
الان مشغول به چه کاری هستید؟
صحبت یک تله فیلم شده و بازی در یک فیلم کوتاه. همچنین حرف از اجرای تئاتر در تیر ماه و نگارش چند طرح برای نمایش خانگی هم هست که با دوستانم صحبت کردم. اما همه در گپ و گفت است.

برخی انتقاد دارند که نمک فیلمنامه طنز سریال دنگ و فنگ روزگار کم است، حتی خودتان هم اشاره کردید که مواردی برای بامزه‌تر شدن کاراکتر اردشیر به قصه اضافه کردید. با این نقد موافقید؟
این سؤال را هم باید حسن وارسته، نویسنده پاسخ بدهد. به خودم اجازه نمی‌دهم وارد این مقوله شوم، اما باید بگویم فیلمنامه بیشتر حول و حوش کمدی موقعیت می‌گشت. یعنی بر اساس اتفاقات رخ می‌داد و کاراکترها در موقعیت‌ها، ری اکشن‌هایی داشتند. طبیعی است بازیگر باید چیزهایی از خودش به نقش اضافه کند، چون قرار نیست کاراکتر تخت شود، اما برخی کارها ایجاب می‌کند که بازیگر عین به عین فیلمنامه را اجرا کند. البته اتفاق دیگری در کار ما افتاد و این بود که سریال در 31 قسمت بود، حتی به 32 یا 33 قسمت هم می‌شد، برسد؛ اما در زمان پخش تغییر ‌کرد و حتما در 30 قسمت باید جمع می‌شد، همین منجر به فشردگی سکانس‌ها شد، حتی برخی سکانس‌ها حذف شد. معمولا روزهای پنجشنبه و جمعه خلاصه سریال که در طول هفته پخش شد، روی آنتن می‌رفت، اما به دلیل این‌که قرار بود این سریال قبل از ماه رمضان تمام شود، این روزها هم پخش شد. بخشی از تولید کار هم همزمان پخش شد. همه این حذفیات به کار لطمه زد. به هر حال در جاهایی از داستان شما مقدمه‌ای دارید و بعد در صحنه‌ای دیگر آن مقدمه به بار می‌نشیند. وقتی فشردگی و ممیزی اتفاق بیفتد، مسلما لطمه وارد می‌شود.

به کارگردانی فکر می‌کنم، اما نه در سه چهار سال آتی. چون غیر از این‌که شما برای کارگردانی باید تکنیک‌های مختلف را بشناسید، نیازمند موارد دیگر هم هست. البته در مجموعه کوچه مروارید به عنوان کارگردان هنری بودم، اما می‌خواهم کاری بسازم که دغدغه ام باشد و نه هر کاری. سروش صحت در اولین ساخته سینمایی‌اش با نام جهان با من برقص، توانست همه را متعجب کند. واقعا فیلم فوق‌العاده‌ای بود و وقتی من از سالن سینما بیرون آمدم، گفتم حتما جایزه می‌گیرد. به هر حال وقتی شما وارد مقوله کارگردانی می‌شوید باید به خیلی چیزها توجه کنید. مخاطب تئاتر و سینما خودشان انتخاب کننده هستند، اما در تلویزیون این طور نبوده و سلایق 70 میلیون نفر کم نیست. به همین دلیل می‌خواهم اثری را کارگردانی کنم که دغدغه شخصی ام باشد.

فاطمه عودباشی

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها