مخرج مشترک دیکتاتورهای کهنه‌کار با اپوزیسیون

تقطیع و انتشار جهت‌دار بخشی از یک برنامه تلویزیونی، پروژه اصلاح‌طلبان تندرو در چهارچوب دیکتاتوری سیاسی و رسانه‌ای و به موازات حمله به رسانه‌ملی به‌عنوان یکی از ارکان ساختار را وارد مرحله جدیدی کرده است.
کد خبر: ۱۴۷۳۸۰۴
نویسنده حسام رضایی - دبیر گروه سیاسی
مخرج مشترک دیکتاتورهای کهنه‌کار با اپوزیسیون
 
ماجرا از این قرار است که پس از حواشی به وجود آمده درباره پخش اظهارات یکی از مهمانان برنامه گفتگومحور شبکه سوم سیما و اظهار شرمساری وی از انتخاب مسعود پزشکیان، بسیاری از رسانه‌ها و فعالان سیاسی جریان موسوم به اصلاح‌طلب، ضمن تکرار ادعاهای گذشته خود مدعی شده‌اند که سازمان صداوسیما در قواره یک نهاد اختلاف‌افکن به عنوان سدی در برابر موضوع «وفاق ملی» قرار گرفته و سعی داشته تا رویکردهای خاصی را در این نهاد دنبال کند! 
اصلاح‌طلبان رادیکال با تحریف و آگراندیسمان آنچه در شبکه سه رخ داد، علاوه بر این‌که به سانسور واقعیت‌ ماجرا پرداخته و چشم بر واکنش صریح مجری برنامه در برابر انتقاد غیرقابل دفاع مهمان برنامه بستند از سوی دیگر، نسخه‌های تندی برای نحوه مواجهه پزشکیان با رسانه ملی نوشتند. یکی از این اصلاح‌طلبان رادیکال، عباس عبدی نام دارد. عباس عبدی‌ای که در دوره اصلاحات تز خروج از حاکمیت را مطرح ساخته و حالا امروز از تحریم رسانه‌‌ملی سخن به میان می‌آورد. عبدی تصریح می‌کند: «اگر جای آقای پزشکیان باشم با صداوسیما قطع رابطه و آن را تحریم می‌کنم. صداوسیما باید به جایگاهی که شایسته‌ی یک رسانه‌ی ملی است بازگردد. پاشنه آشیل رویکرد «وفاق» رسانه‌های رسمی ولی غیرمسئول هستند». همزمان کانال خبری ساختارشکن «بامداد نو» نیز با استخدام ادبیات دیکتاتورمآبانه، صداوسیما را تخریب کرد و مدعی شد که تمام سبد رای رقیب مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری، توام با اکراه و اجبار بوده است. حمله به صداوسیما به بهانه اظهارنظر و یک انتقاد در برنامه گفت‌و‌گومحور شبکه سه، در واقع بخشی از پروژه بزرگ‌تر اصلاح‌طلبان رادیکال برای منکوب‌ساختن هر نیرو و جریانی است که انتقاد داشته و حتی ممکن است دیدگاه متفاوتی داشته باشند. جریانی که مدعی شعار زنده‌باد مخالف من بوده در این ماجرا نشان داد که همچنان دیکتاتورهای کهنه‌کاری هستند که رسانه ماهیت آنان را تغییر نمی‌دهد. رادیکال‌ها اما برای این‌که به پروژه خود وجاهت و مقبولیت ملی و عمومی ببخشند، «وفاق ملی» را دست گرفته‌اند و بر سر غیر می‌کوبند و با این روش، شباهت عجیبی به گروه‌های التقاطی ابتدای انقلاب پیدا کرده‌اند. این همه ماجرا نیست. حمله به صداوسیما به بهانه برنامه مذکور، خود، واجد چند محور است.  اصلاح‌طلبان رادیکال که آموزه‌های نویسندگان و تئوری‌پردازان غربی را دنبال می‌کنند، به تعبیر خود برای رسیدن به جامعه باز (مطابق با تعریف اصلاحات ساختاری) می‌کوشند تا زمام رسانه‌ملی به‌عنوان رسانه حاکمیتی را در اختیار بگیرند و در این مسیر، گام نخست آنان تخریب این رسانه است تا به مدد آن بستری برای پیشبرد برنامه‌های خویش مهیا سازند؛ حال یا با مدیریت این رسانه یا وادار ساختن آن به انفعال. نکته قابل تحمل دیگر در این میان آن است که برخی نیروهای اصلاح‌طلب که همچون عبدی که اخیرا مبارزه با ساختار را نکوهش می‌کنند، به هنگام عمل خود روی دیگری از بازی برساختاری‌ها را دنبال کرده و نشان دادند نه‌تنها تاب و تحمل هیچ انتقادی را نداشته که نگرانی‌ای نیز بابت از پرده برون‌افتادن ماهیت تمامیت‌خواهی خویش ندارند.همان‌طور که گفته شد، فضای به وجود آمده علیه برنامه اخیر شبکه سه در حقیقت بخشی از پروژه بزرگ‌تر اصلاح‌طلبان رادیکال برای ارعاب و حذف منتقدین تحت لوای لقلقه وفاق ملی است. خوی دیکتاتوری نیروهای تندروی اصلاح‌طلب در قبال رسانه‌های ملی نظیر صداوسیما البته مسبوق به سابقه بوده است. چپ‌های رادیکال، خاصه از دوره دولت اصلاحات، سابقه‌ای بزرگ و سترگ در مواجهه غیر‌منطقی و حذفی در قبال صداوسیما داشته‌اند و هم‌اکنون نیز با توجه به قدرت‌گرفتن، فرصت مجدد برای صف‌آرایی پیدا کرده‌اند تا کارهای نیمه‌تمام خویش را دنبال کنند. اصلاح‌طلبان رادیکال که در زمان تشکیل کابینه دنبال تمامیت‌خواهی و سهم‌خواهی بودند و هم‌اکنون نیز تحمیل ایده‌های خود به دولت را پی‌جویی می‌کنند گرچه با مقاومت شخص رئیس‌جمهور مواجه شده‌اند اما آنان همچنان می‌کوشند که به هر نحو ممکن ایده‌های خلاف گفتمان دولت را پیش برده و عملیاتی‌سازی کنند. اما در یک نگاه تبارشناسانه می‌توان گفت در شرایط حاضر این رادیکال‌ها بخشی از طیفی هستند که در منتهی‌الیه آن، نیروهای درون زندان با مشی و مرام تند و افراطی، جای دارند. میان این زندانیان و نیروهای رادیکال بیرون از زندان، همواره نوعی سمپاتی و حس همذات‌پنداری وجود داشته است. فائزه هاشمی، اخیرا با انتشار نامه‌ای بی سابقه، اعمال دیکتاتوری برخی زندانیان علیه هم‌بندی‌هایی که به اختناق آنها تن نمی‌دادند را افشا کرد و تصویری تازه از فضای ضد‌دموکراتیک میان نیروهایی داد که سال‌هاست مدعی ترویج رواداری در کشور هستند. در همین باره، عطاءا... مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات در یادداشتی تاکید کرد که برخی محکومان امنیتی در بی‌قدرتی، ستمگر و دیکتاتورند. حمیدرضا جلایی پور، فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز تصریح کرد که نامه فائزه هاشمی، رونمایی از مدیریت فاشیستی محکومان امنیتی است. اما هدف از نام‌بردن از زندانیان، وجود شباهت میان روش کنش سیاسی آنها با دنباله‌هاشان در بیرون از زندان است که هم‌اکنون با پناه‌گرفتن پشت واژه وفاق ملی منتقدین را از لب تیغ دیکتاتوری خود عبور می‌دهند؛‌ چنانچه زندانیان نیز در قبال هم‌بندی‌های خود چنین می‌کنند. به بیان دیگر، جریان‌های رادیکالی، با تعریف آن وفاق را صرفا یک پروژه برای ادامه مبارزه سیاسی خود با حاکمیت می‌دانند و گرایش‌های برساختاری خود را در لوای آن، پنهان می‌کنند. رادیکال‌ها برای مبارزه‌طلبی خود، به هیچ نیرو و جریان و نهادی که ولو اندکی با آنها زاویه فکری و معرفتی داشته باشند، رحم نمی‌کنند و با ابزار پروپاگاندا و ایجاد ارعاب، بایکوت و حذف، اغیار را هدف می‌گیرند. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها