در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
پسر بچه با بلوز آبی و پیژامه چهارخانه نشسته کنار تَلی از خاک و با دستان کوچکش خاکها را مشتمشت میریزد داخل گونی، گونی از او بزرگتر است، شاید بتوان دو تا بچه همسن و سال او را در همین گونی جای داد. یک نفر دارد با دوربین تلفن همراهش از او فیلم میگیرد اما پسری با بلوز آبی اصلا حواسش به او نیست.در شرایطی که سیل آمده و آب خانه و زندگیشان را تهدید به ویرانی میکند و پدر و مادرش، همسایهها و بقیه مردم شهر دارند تن به تن با دست خالی با سیل مبارزه میکنند چه وقت ادای عشق فیلم را درآوردن و جلوی دوربین ژست گرفتن. پسری با بلوز آبی، سن و سالش کم است اما دلش که بزرگ است، باید به پدر و مادر و برادرش کمک کند.پسری با بلوز آبی آنقدر حواس و ذهنش جمع است که بداند الان وقت مناسبی نیست که مثل بقیه بچهها به دوربین نگاه کند و لبخند بزند، او آنقدر عاقل است که میداند باید گونیها هر چه زودتر پر از خاک شوند، برسند به دست آنهایی که صف اول هستند و دارند مقابل سیل بیامان، سیل بند میسازند.
پسری با بلوز آبی، اهل خوزستان است و ما چه داریم بگوییم از خوزستان. مایی که از دور فقط تماشا میکنیم و مردم خوزستان باز هم دارند با مصیبتهایی که دیگر روزمرههای زندگیشان است، شگفتی میآفرینند.ویدئوی پسر بلوز آبی را بارها تماشا میکنم. در ذهنم دستانش را میگیرم و میبوسم.در ذهنم چهره و چشمانش را تصور میکنم، پسری با چشمان سیاه و گرد.چشمانی پر از غرور و غیرت.پسری که از همین بچگی دارد تمرین میکند که چگونه چشم بدوزد به سختیهای زندگی و روی آنها را کم کند.
از آیلان کردی تا پسربچه خوزستان
ویدئوی پسری با بلوز آبی را بارها تماشا میکنم، این بچه که اصلا سرش را بالا نمیکند که برای لحظه ای هم شده به آن که از او فیلم میگیرد نگاه کند، اصلا او را نمیبیند برایم میشود، «نماد»، نماد مردم ایران از قدیم تا همین امروز که همیشه تاریخ، دست خالی برای حفظ سرزمین خود مقاومت کردهاند.مردمی که مغرورند و باغیرت.
پسر بچه با بلوز آبی، مرا یاد آیلان کردی میاندازد.همان کودک سوری که 15 شهریور 94، هنگام مهاجرت از سوریه اشغال شده با خانوادهاش از مدیترانه رد میشد که به سرزمینی امن برسد اما قایق واژگون شد و صبح روز بعد جنازه آیلان را در یکی از سواحل ترکیه پیدا کردند.عکس جسد آیلان با آن بلوز قرمز که به پشت روی ماسهها افتاده بود، خیلی سریع به عکس یک خبرگزاریهای معتبر جهانی تبدیل شد. مرگ آیلان، سیاست اروپاییها در قبال مهاجران سوری را تغییر داد و شرایط بهتری را برای آنها فراهم کرد.
حالا آیا عکس و فیلم پسربچه خوزستانی میتواند، باعث اتفاقات بهتری برای مردم سیل زده شود.مگر نه این است که تحریمهای آمریکا علیه کشورمان، کمک به سیلزدهها را با محدودیتهایی رو به رو کرده است؟ آیا عکس و فیلمهای پسر بچه خوزستانی و جوانان دهلاویه که سپر انسانی مقابل سیل ساختند تا از روستای خود محافظت کنند، قدرت این را ندارد که جهانی شود و در داخل کشورمان به نمادی از غیرت و مقاومت تبدیل شود؟
هنرمندان منتظر رویکرد رسانهها
به مسعود شجاعی، کاریکاتوریست، تلفن میکنم و از او میپرسم چرا دست به قلم نمیشوید و اتفاقی که برای آیلان رقم خورد را برای پسر بچه خوزستانی تکرار نمیکنید؟میگوید: ماجرای آیلان با این بچه خیلی فرق دارد.عکس جسد او در کمترین زمان ممکن به عکس یک خبرگزاریهای مهم جهان تبدیل شد و همه را متاثر کرد.کاریکاتوریست برای رقم زدن یک اتفاق مهم و جهانی کردن آن به یک عکس خوب نیاز دارد که توجه جهانیان را جلب کرده باشد.مثل عکسی که عطاء ا... طاهرکنار در زلزله بم از پدری که جسد دو فرزندش را روی دوش داشت، ثبت کرد و دنیا را تکان داد.امیدوارم هرگز اتفاقات سخت و تلخی مثل زلزله بم یا مرگ آیلان رخ ندهد اما در دنیای هنر، برای ایجاد موجهای جهانی به عکسهای تکان دهنده نیاز داریم.
به این کاریکاتوریست میگویم، رویدادهای مهمی در سیلهای یک ماه گذشته رخ داده، مردم با همه غیرت و همت مقابل سیلهای بزرگ ایستادهاند.عکسهای زیادی منتشر شده شاید بعد از ثبت این اتفاقات از سوی عکاسان حرفهای یا حتی آماتور، نوبت هنرمندانی مانند شما بود که آنها را در سطح وسیعتری از کشورمان یا جهان منتشر میکردید؟
مسعود شجاعی میگوید: انتشار اینگونه رویدادها کار رسانههاست نه هنرمند.صدا و سیما ، خبرگزاریها و روزنامهها باید در ابعاد بزرگ روی این موضوعات کار کنند.
به او میگویم به نظرم مجسمهسازان ، نقاشان و بقیه میتوانند وارد عمل شوند و این اسطورهها و نمادها را ثبت کنند.اگر میخواهیم قهرمانان را حفظ کنیم و به آیندگان معرفی کنیم باید هنرمندان دست بهکار شوند.
میگوید: زمانی فردی تبدیل به قهرمان میشود و باید نماد او را ساخت که در سطح منطقه و جهان مطرح شود مثل پدر اهل حلبچه که نوزادش را در آغوش دارد و بعد از بمباران شیمیایی صدام عکس او به سراسر جهان مخابره شد و اکنون مجسمه او در میدان اصلی این شهر نصب شده است.
درباره سیل اخیر هم که اتفاقات بزرگی افتاد و نقاشان و کاریکاتوریستها هم تصاویری از آن را منتشر کردند و میکنند باید رسانهها فضا را برای ثبت نماد آنها آماده کنند.اگر رسانهها این رویدادها را به خوبی بازتاب دهند، هنرمندان هم وارد عمل شده و روی آنها کار می کنند و به مرور تبدیل به نماد خواهند شد.
سکوت شاعران
ایران شاعر زیاد دارد.این ادعا احتیاج به اثبات ندارد.شاعران اهل دل و مستقل و شاعران مناسبتی که بنا به اتفاقات و روزهای تقویم شعر میسرایند.اما واقعیت این است که گویا شاعران این روزها دچار رخوت بهاری شدهاند و رویدادها، ویدیوها و عکسهایی که مردم عادی را تحت تاثیر قرار می دهد و آنها را به واکنش وا میدارد، تاثیری بر شاعران و روح لطیفشان ندارد.
سعید بیابانکی درباره این سکوت میگوید: ادبیات و شعر نمیتواند در لحظه درباره اتفاقاتی مانند سیل واکنش نشان دهد.باید صبر کرد تا این اتفاقات در ذهن نویسنده و شاعر تهنشین شود تا او اثری فاخر خلق کند.به نظرم اتفاقات تاثیرگذاری که شما از آنها نام بردید برای ماندگار شدن باید وارد کتابهای درسی شوند، یادتان هست در کتاب فارسی ما درسی به نام پطرس بود که با انگشتش جلوی خرابی سد را میگرفت و شهر را نجات میداد.بچه خوزستانی و غیرت جوانهای دهلاویه هم باید به عنوان درس وارد کتابهای مدرسه شود تا بچهها برای همیشه آنها را به خاطر بسپارند.همانگونه که ما درسهایی مانند چوپان دروغگو و دهقان فداکار را به خاطر سپردیم.
به بیابانکی میگویم اما این دلایل قابل قبول شما نمیتواند توجیه خوبی برای سکوت شاعران دربرابر مقاومت مردم در مقابل سیل باشد.این شاعر میگوید: این اتفاقات بیشتر ژورنالیستی و رسانهای است.در یک لحظه اتفاق میافتد و برای دو، سه روزی ذهن مردم را درگیر میکند.اما برای شعر موقعیت مناسبی را خلق نمیکند ! باید زمان بگذرد تا هنرمند دست به کار شود.مثل زمان دفاع مقدس که سالها طول کشید تا هنرمندان، شاعران و نویسندهها دست به کار شدند و اتفاقات بزرگ آن دوران را بازتاب دادند.
سیل در گلستان و لرستان فروکش کرده و مردم به مرور در حال برنامهریزی برای بازگشت به زندگی عادی هستند.اما خوزستان هنوز در محاصره سیل است و مردم این دیار مثل همیشه دارند نان غیرت خود را میخورند و از خود مراقبت میکنند.از همه طیفها برای کمک رفتهاند و راستش را بخواهید فقط جای هنرمندان در این میانه خالی است.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد