تیراندازی مرگبار داماد به قلب پدر زن

داماد خشمگین که به قلب پدرزنش شلیک کرده بود، وقتی به بیمارستان رفت و متوجه مرگ او شد، با پوشیدن لباس پرستاران قصد فرار داشت که ناکام ماند.
کد خبر: ۱۱۹۸۲۰۸

به گزارش جام‌جم،شامگاه بیست و دوم اسفند امسال یکی از ماموران انتظامی با حمیدرضا نوایی، بازپرس کشیک قتل دادسرای شهر ملارد تماس گرفت و او را در جریان قتل مرد میانسالی قرار داد. در این مرحله بازپرس جنایی همراه تیمی از ماموران اداره جرایم جنایی پلیس آگاهی ملارد در محل جنایت حاضر شده و متوجه شدند داماد خانواده همراه مردی با شکستن در وارد خانه شده و بعد از شلیک به پدرزنش از محل فرار کرده بود. مرد مجروح به بیمارستان منتقل شد که به خاطر اصابت گلوله به سینه اش جان باخت.
پرونده‌ای در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای شهر ملارد تشکیل شد و با دستور بازپرس پرونده، تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری و همدستش ادامه پیدا کرد. در این مرحله ماموران برای دستگیری وی به خانه‌اش رفتند که معلوم شد او آنجا را ترک کرده و کسی از او خبری ندارد. جست‌وجوها برای دستگیری متهم به قتل فراری و همدستش ادامه داشت تا این‌که ماموران باخبر شدند قاتل فراری به بیمارستان رفته تا مطمئن شود پدرزنش فوت کرده است. ماموران با هماهنگی قضایی برای دستگیری او به بیمارستان اعزام شدند که معلوم شد این مرد در حالی که چاقو به دست داشته نظم بیمارستان را برهم زده و با چند نفر از پرستاران درگیر شده و آنهارا مورد ضرب و جرح قرار داده است. ماموران با اطلاعاتی که به دست آوردند محوطه بیمارستان را برای یافتن قاتل فراری جست‌وجو کردند تا این‌که مشاهده کردند قاتل فراری با پوشیدن لباس سفید یکی از پرستاران قصد فرار دارد. ماموران راهش را سد کردند که او با چاقو به سمتشان حمله‌ور شد تا راهی برای فرار پیدا کند که موفق نشد و زمانی که می‌خواست فرار کند با شلیک پلیس زخمی و بازداشت شد .
متهم جوان برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد و گفت: چند روز قبل از جنایت مردی با من تماس گرفت و مدعی شد با خواهرزنم ارتباط دوستی دارد و من و اعضای خانواده همسرم نمی‌توانیم مانع پایان دادن دوستی آنها شویم. با شنیدن این حرف‌ها عصبانی شدم و هر طور بود می‌خواستم آن جوان را تنبیه کنم. بعد از آن هرچه به تلفن همراهش زنگ زدم خاموش بود و نتوانستم او را پیدا کنم. با خواهرزنم صحبت کردم که او منکر این ارتباط شد. بعد از چند روز دوباره همان جوان زنگ زد و گفته‌های قبلی‌اش را تکرار و تلفن همراهش را خاموش کرد.
متهم به قتل ادامه داد: غیرتم به جوش آمد و سلاح شکاری تهیه و همراه دوستم، مقابل در خانه پدرزنم رفتم تا با خواهرزنم حرف بزنم. چند بار در آپارتمانشان را زدم که باز نکرد و هرچه گفتم بیرون بیاید، نیامد. بعد مجبور شدم به قفل در شلیک کنم و بعد از شکستن در وارد آپارتمان شدم. پدرزنم سعی کرد مانع ورودم به خانه شود و می‌خواست از جان خانواده‌اش محافظت کند. با سلاحی که داشتم چند تیر به داخل خانه شلیک کردم تا بتوانم وارد شوم و سراغ خواهرزنم بروم که تیر به قلب پدرزنم اصابت کرد. با اعتراف وی، همدستش نیز بازداشت و مدعی شد در جنایت نقشی نداشته و فقط آن روز با اصرارهای دوستش به محل جنایت رفته، حتی چند بار می‌خواسته دوستش را از رفتن به خانه پدرزنش منصرف کند که موفق نشده است. متهم به قتل در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیقات از او در حالی ادامه دارد که خانواده مقتول برای وی درخواست قصاص کرده‌اند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها