شکایت دروغین زن جوان از بیمارستانی در تهران، راز نوزاد فروشی او را بعد از شش سال فاش کرد.
کد خبر: ۱۱۹۶۷۷۹

به گزارش جام‌جم، روزهای پایانی هفته گذشته زن جوانی با حضور در شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از مسؤولان بیمارستانی به‌خاطر این که از شش سال پیش راز زنده بودن پسرش را پنهان کرده‌اند، شکایت کرد.
با دستور بازپرس رضوانی، تحقیقات ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران برای رازگشایی از این پرونده آغاز شد.
شاکی به افسر تحقیق گفت: از شوهر معتادم جدا شدم و با پیرمردی که سال‌ها از من بزرگ‌تر بود ازدواج موقت کردم تا برای خود و دخترم سرپناهی داشته باشم. شوهرم زمانی که متوجه شد باردارم تهدید کرد اگر فرزندم را سقط نکنم، مرا ترک می‌کند و در زندگی او جایی ندارم.
وی افزود: بعد از 9 ماه پسرم با عمل سزارین در بیمارستان به دنیا آمد. چهره‌اش را دیدم و گریه‌اش را شنیدم. ساعاتی بعد پرستار و مامای بیمارستان نزدم آمدند و گفتند بچه‌ام فوت شده است. از آن موقع افسرده شدم. چند هفته پیش و بعد از شش سال از طریق دوستم متوجه شدم پسرم زنده است و زن و شوهری از او نگهداری می‌کنند. عکس آن کودک را که دیدم خیلی شبیه من بود.
در این مرحله زن ماما و پرستار بیمارستان برای تحقیقات به پلیس آگاهی احضار شدند. آنها مدعی بودند که شش سال پیش شاکی در بیمارستان فرزندش را به دنیا آورده و نوزاد را تحویلش داده‌اند. زن ماما به افسر تحقیق گفت: شاکی وضع مالی خوبی نداشت و ویزیت‌هایش را رایگان انجام می‌دادیم. او در آن موقع با زوج ناباروری در بیمارستان آشنا شده و با آنها ملاقات‌هایی داشت. بعد از تولد نوزادش پسر را به او تحویل دادیم. هزینه درمانی او را نیز آن زوج پرداختند.
با مشخص شدن این موضوع روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و چند روز پیش زوجی که سرپرستی کودک را به‌عهده داشتند به پلیس آگاهی احضار شدند. زن جوان به افسر تحقیق گفت: 16 سال قبل ازدواج کردیم و هرچه درمان کردیم، صاحب فرزندی نشدیم. شش‌سال پیش برای درمان به بیمارستانی رفتیم که شاکی هم به آنجا می‌آمد. در بیمارستان با هم آشنا شدیم. وقتی فهمید ما بچه‌دار نمی‌شویم از ما خواست فرزندش را مثل فرزند خودمان بزرگ کنیم. قبول کردیم و حتی دستنوشته‌ای از او گرفتیم که با رضایت خودش کودک را به ما داده و دیگر سراغش نمی‌آید و علاوه بر هزینه بیمارستان، پنج میلیون تومان برای تامین هزینه زندگی‌اش به او دادیم. مادر واقعی کودک همه چیز را قبول کرد و دیگر سراغمان نیامد. برای نوزاد شناسنامه گرفتیم و حالا شش ساله شده است.
در ادامه مادر واقعی کودک تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: شش سال پیش پسرم زنده به دنیا آمد اما به‌خاطر مخالفت‌های شوهر سالخورده‌ام مجبور شدم او را بفروشم. بعد از چند سال پشیمان شدم و در جست‌وجوی این زوج بودم تا این‌که از طریق دوستم آن زوج را یافتم. برای این‌که به پسرم برسم از مسؤولان بیمارستان شکایت کردم تا ماجرای نوزاد فروشی فاش نشود.
با دستور بازپرس پرونده، تحقیقات تکمیلی در‌این باره در پلیس آگاهی ادامه دارد .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها