درباره نمایش «ماشینری» نوشته و کار هادی حوری

همدستی در یک نظم ویرانگر

سازوکارهای مبتنی بر ساختارهای از پیش تعریف شده که نظمی یکسویه را به واحدهای اجتماعی تحمیل می‌کند، ناظر بر مناسباتی به‌شدت قاعده‌مند، سختگیرانه و غیرقابل انعطاف است که در وجوه مختلفی قابل شناسایی است.
کد خبر: ۱۱۹۶۶۱۸

از قضا وجوه بسیار گوناگون این ایده یعنی سازوکارهایی که تسلط بر جوامع بشری را دنبال می‌کنند، در ادبیات و درام‌پردازی‌های معاصر در اشکال بسیار متنوعی بروز یافته و حتی می‌توان در این ارتباط از یک کتگوری یا رده موضوعی مشخص حرف زد. فهرست مفصلی از آثاری که چنین ایده‌ای را مبنای درام‌پردازی قرار داده‌اند، می‌توان پیش کشید؛ از نمایشنامه «کرگدن» اوژن یونسکو که دستگاه ایدئولوژیک آلمان نازی را نشانه می‌رود تا «چرخ‌دنده» ژان پل سارتر که دور تسلسل انقلاب‌های سوسیالیستی را به میان می‌کشد، همین‌طور «اتفاق» هاینریش بل که به روابط سرد و فراموش‌شده‌ انسان در دنیای صنعتی می‌تازد، همه و همه نسخه‌هایی از این ایده را ارائه می‌دهند که در عین تفاوت‌های آشکار، پیوندهایی جدی با یکدیگر دارند.
نمایش ماشینری به نویسندگی و کارگردانی هادی حوری را نیز از جمله آثار در این رده می‌توان شناسایی کرد. نویسنده در اینجا حتی در ساختار و جغرافیای اثر تا اندازه زیادی به ظواهر و تصویر بیرونی یک مکانیزم ماشینی معین می‌پردازد و همین خصلت را در فرم و اجرا برجسته می‌کند. طراحی بازی‌ها، همین‌طور موتیف‌هایی که در قالب دیالوگ‌ها و حرکات تکرار شونده در طول نمایش بارها و بارها رخ می‌دهند، نشان از استقرار نظمی در این جغرافیا دارد که می‌تواند به طور مشروط تا ابد ادامه داشته باشد. با این حال نمایش ماشینری به‌رغم این اشتراک مضمون توانسته تا اندازه‌ای به وجوه متعددی که چنین درونمایه‌ای می‌تواند به میان بکشد، نزدیک شود. به این ترتیب آنچه در نمایش ماشینری با آن روبه‌رو هستیم، افزون بر استقرار نظمی دلخواه که در اینجا از سوی کارفرمایان یک واحد صنعتی به کارکنان تحمیل شده، توافقی است که آرام آرام و به شکلی دوسویه هر دو طرف ماجرا یعنی کارگر و کارفرما را درگیر می‌کند. اینجا مساله تنها پذیرش این نظم و گردن نهادن بر آن در میان نیست؛ حتی بر خلاف بعضی از نسخه‌هایی که این ایده را دنبال کرده‌اند، هیچ قهرمان یا مخالف خوانی حاضر نیست با این نظم به مقابله برخیزد یا آن را به چالش بکشد. از این جهت در ماشینری هیچ استثنایی در کار نیست و هرچه می‌بینم قاعده و پذیرش است. اینجاست که دستگاه حاکم فرصت آن را می‌یابد تا با همدستی اجزا و عناصر جاندار و بی‌جانش نظم دلخواه خود را فراگیرتر و مستحکم‌تر از همیشه دنبال کند و پیچ و مهره‌هایش را سفت تر از هر وقت دیگر ببندد. اینجاست که می‌شود گفت نمایش ماشینری تا اندازه‌ای پا را جلوتر می‌گذارد و توافق‌کنندگان با این نظم ناعادلانه را هم به همان اندازه به چالش می‌کشد که برقرارکنندگان آن را. به این ترتیب نویسنده در اینجا به‌رغم به میان کشیدن مضمونی جهان‌شمول که بالقوه می‌تواند بی‌زمان و بی‌مکان تلقی شود، تا حدی به مختصاتی بومی دست پیدا می‌کند و موفق می‌شود از خلال چشم‌اندازی انتزاعی و تمثیلی وجوهی از رفتار فرهنگی جامعه خود را در این زمینه بازیابی کند و به میان بکشد.


بهروز فائقیان

منتقد هنر


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها