1. ترجمه متن و پیوند آن با موسیقی
اولین مشکلی که بینوایان با آن دست و پنجه نرم میکند مشکل بازسرایی اشعار و پیوند آن با موسیقی است. علاوه بر ناموزون بودن اشعار در بسیاری موارد، به نظر میرسد تمپوی موسیقی با شعر همخوانی ندارد. این مورد بخصوص در قسمت بازداشت ژان والژان، خودکشی ژاور محسوس است. در این قسمتها تمپوی موسیقی بهقدری بالاست که هم شعر بهطور واضح شنیده نمیشود و هم بهدلیل مهارت ناکافی بازیگران، از ریتم میافتد.
2. بازیگران فالش
بهرغم ادعای پارسایی مبنی بر آموزش شش ماهه آواز به بازیگرانش تحت نظر هاسمیک کاراپتیان، باید گفت فالش بودن بیشتر بازیگران در تمام طول اجرا محسوس است و مخاطب را بشدت آزار میدهد. بازیگران اصلی نمایش در بسیاری از موارد حتی قادر به حفظ ریتم قطعات نبودند چه برسد به اجرای دقیق نتها. از همان آغاز نمایش نوید محمدزاده(بازرس ژاور) با چنان ناهماهنگیای با ارکستر میخواند که حتی تعجب تماشاگران ناآشنا به موسیقی را هم برمیانگیزد. فریادهای گوشخراش او اغلب حتی نزدیک به نت نواخته شده هم نیست. پریناز ایزدیار(مادر کوزت) چنان خارج میخواند که شنونده تردید میکند شاید او اصلا موسیقی را نمیشنود. اشکان خطیبی(ماریوس) بهرغم سابقه خوانندگی، حتی در حفظ ریتم و هماهنگی با ارکستر دچار مشکل است. ثباتی در اجرای پارسا پیروزفر(ژان والژان) شنیده نمیشود. او به همان اندازه که آریاهای آرام را مسلط اجرا میکند در اجرای قسمتهای با تمپوی بالاتر، از ریتم خارج میشود. از معدود صداهای کوکی که در بینوایان میتوان شنید مربوط به مهرداد بابایی(کشیش) است که نقش بسیار کوتاهی دارد. پریسا دلفانی(اپونین) با وجود سابقه خوانندگی در گروه کر، در اجرای مدولاسیونهای قسمت On my Own ناتوان عمل میکند. در این میان هوتن شکیبا اجرای با ثباتی تا پایان نمایش کرد. این عدم توفیق نمایانگر این است که جای خالی خواننده - بازیگر را نه میتوان با بازیگران مشهور پر کرد و نه خوانندگان حرفهای.
3. دخل و تصرف پارتیتور
پیش از هر چیز ذکر این نکته ضروری است که نسخه اصلی بینوایان(اجرای برادوی) تماما آوازی بوده و هیچ دیالوگ معمولی(بدون آواز) ندارد، اما در نسخه پارسایی قسمتهای آوازی بسیاری با دیالوگ جایگزین شده است. همچنین تعدادی از قسمتها از جمله سولوی اورا به خانه ببر(Bring him home) ژانوالژان، سولوی ستارهها(Stars) ژاور، سولوی فاضلاب تناردیه، قسمت ابتدا و سولوی قسمت آیا صدای آواز مردم را میشنوی(Do you hear the people sing) و بسیاری قسمتهای دیگر حذف شده است. با بررسی قسمتهای حذف شده میتوان پی برد هیچ مشکل محتوایی در این قسمتها وجود نداشته و تنها دلیل حذف این قسمتها، ناتوانی بازیگران از خواندن آنها بوده است. بهای گزافی که بینوایان پارسایی با انتخاب نامناسب بازیگران ناخواننده میپردازد، علاوه بر نارضایتی مخاطب، کوتاه کردن نمایش و پایبند نبودن به نسخه اصلی است. مخاطب بینوایان نسخه ایرانی، به لطف انتخاب ناشیانه بازیگران، از شنیدن بهترین سولوهای نمایش محروم است.
4. طراحی صحنه و ارکستر
صحنه بینوایان شکوه و زیبایی سن الیورتوئیست را ندارد؛ هرچند استفاده از جلوههای تصویری در این نمایش به جذاب بودن صحنه کمک شایانی کرده است. اما اشکال اساسی آن در محل ارکستر و جایگاه رهبر است. در بیشتر نمایشهای موزیکال، جایگاه ارکستر در جلوی سن است تا رهبر علاوه بر ارکستر، بازیگران را هم به سهولت ببیند و تمام مجموعه با رهبر ارکستر هماهنگ شوند. اما قرار دادن ارکستر در قسمت بالا و عقب صحنه، رهبری را برای بردیا کیارس هم دشوار کرد تا جایی که او مجبور بود برای دیدن بازیگران کاملا به پشت سر خود نگاه کند. شاید اگر تهیهکنندگان بر وسوسه استفاده از سالن 2400 نفری فائق میآمدند و مانند الیورتوئیست از تالار وحدت(با ظرفیت 740 نفر) استفاده میکردند بسیاری از مشکلات ناهماهنگی ارکستر با بازیگران حل میشد.
در خاتمه باید گفت احساس رضایتی که پس از مشاهده بینوایان پارسایی به مخاطب دست میدهد حتی در اندازه فیلمهای کمدی نازل این روزها هم نیست؛ چراکه هرچند هردو هدفی جز گیشه و فروش بالا ندارند، اما دستکم تماشاگرِ این فیلمها میداند قرار نیست اثری هنری را به تماشا بنشیند. اما مخاطبی که با وجود دشواریهای اقتصادی این روزها، رنج خرید بلیتهای گزاف را متحمل میشود تا اثری را ببیند که نام «تئاتر بینوایان» را آن هم با لشکری از بازیگران مشهور یدک میکشد که پیش از این، نامشان زینت فیلمهای پر جایزه جشنوارهها بوده است، بسیار ناخشنود خواهد شد.
امید ناظمپور
نوازنده
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم