گزارش جام‌جم از هنر دست و زندگی هنرمند کپوباف دزفولی که به معیشت و اقتصاد خانوارهای این شهر رونق بخشیده

عشق جادو می‌کند

تا پیش از آن‌که انگشتان کوچکش توان کار با سوزن و رج زدن بیابد، در گوشه‌ای می‌نشست و حرکات ظریف دست‌های مادر را که با مهارت هر چه تمام‌تر برگ‌های درخت خرما را در هم می‌پیچید، دنبال می‌کرد. جادو می‌کرد انگار و زینب کوچک مسحور این تردستی، فکر می‌کرد که باید ورد مادر را یاد بگیرد. پس همان‌طور که با یک چشم دستان مادرش را دنبال می‌کرد، با چشم دیگرش لب‌های او را هم زیر نظر داشت. کم‌کم قد کشید و دستانش قوت گرفت و در حالی‌که هنوز نتوانسته بود سر از ورد مادر دربیاورد، در کنار او نشست، سوزن در دست گرفت و شروع کرد به بافت برگ‌های نخل. آن زمان 11 ساله بود و بار مسؤولیت، خیال و ورد و جادو را از خاطرش زدود. حالا دیگر کار و کار و کار بود و کپو کپو کپو. هر چه بیشتر می‌بافتند و بهتر، سفارش کار بیشتر بود و درآمد هم بهتر. سال‌ها گذشت تا راز کار مادر را دریافت؛ وقتی که دیگر دختری جوان بود و دلبسته کارش؛ آن زمان که مزه عشق را چشید، مادر شد و همه اینها را در هنر یافت؛ هنری به جا مانده از روزگاران گذشته که حاصل تبلور شور و طبیعت و زندگی نهفته در دل و جان زنان منطقه شهیون از توابع شهرستان دزفول استان خوزستان بود و امروز به زندگی همان زنان و اقتصاد خانوارشان رونق بخشیده است.
کد خبر: ۱۱۸۱۲۱۱

کپوبافی دیگر برای او تنها راهی نیست برای کسب روزی؛ بلکه هنری است که روح و جانش با آن سرشته شده و در آن و با آن می‌بالد و هر روز طرحی می‌شود تازه که در کالبد بی‌جان برگ‌های درخت خرما دمیده می‌شود. زینب ظهیرنیا زندگی هنری خود را برای ما این‌گونه توصیف می‌کند: از آن هنگام که نطفه یک کار تازه در خیالم شکل می‌گیرد، تا آن زمان که به اثری قابل ارائه تبدیل شود، خواب به چشمانم نمی‌آید. او ادامه می‌دهد: حالا کپوبافی برای من به بخش جدایی‌ناپذیر زندگی‌ام بدل شده و در کنار جنبه هنری‌اش، آنچه که امروز بسیار برایم مهم است، ایجاد اشتغال برای زنانی است که نان‌آور خانه‌اند.

رونق اقتصادی خانوارها
این هنرمند خوزستانی توانسته برای بیش از صد نفر شغل‌آفرینی کرده و آنها را در درآمد حاصل از سفارشاتی که برای بافت کپو می‌گیرد، سهیم کند.
زینب می‌گوید: در زمان‌هایی که حجم کار بالا باشد، هر یک از همکاران من می‌توانند ماهی یک میلیون تومان درآمد داشته باشند، اما زنانی که در کپوبافی زینب را همراهی می‌کنند لازم نیست روزانه و در ساعات معینی در محل کار حاضر باشند؛ آنها می‌توانند در حالی‌که به امورات خانه خود رسیدگی و کودکان‌شان را برای رفتن به مدرسه و انجام تکالیف‌شان یاری می‌کنند، در زمان‌های فراغت به بافت کپو بپردازند؛ کپوهایی که طرحشان توسط زینب طراحی می‌شود و آن‌گونه که خودش می‌گوید، برای رساندن لوازم کار و دادن سفارش و طرح، خانه به خانه به سراغشان رفته و ضمن دیدار با آنها در مورد کار با آنها گفت‌وگو می‌کند.
او که ابتدا از روی جبر و پس از فوت پدر برای کمک به مادرش در تامین معاش خانواده، دست به کار کپوبافی شد، رفته‌رفته به این هنر دل باخت و تا به امروز که دیگر شاید نیاز چندانی به درآمد حاصل از آن نداشته باشد، همچنان و حتی بیش از پیش دلمشغول آن شده: «روزهایی هست که ذهنم درگیر طرح‌های جدید می‌شود و تا زمانی که نتوانم آنها را روی کاغذ پیاده کنم،‌ خواب به چشمانم نمی‌آید.»

خالق طرح‌های زیبا و کاربردی
حالا همه زینب را به خاطر طرح‌های خاص و جدیدی که می‌زند می‌شناسند؛ کارهای بدیعی که روحی تازه در کالبد این هنر قدیمی دمیده و این بافته‌های سنتی را از مقام اشیایی صرفا زینتی خارج و به کالاهایی مصرفی تبدیل کرده. با وجود آن‌که از اشتغال زینب به کپوبافی بیش از 30 سال می‌گذرد، او همچنان معتقد است که این هنر از ظرفیت‌های زیادی برای نو به نو شدن برخوردار است و هنوز هم می‌توان به ایده‌ها و طرح‌های نو و خلاقانه فکر کرد؛ باوری که همین حالا هم زینب را به شوق می‌آورد و سبب می‌شود هر روز صبح پس از بیدار شدن از خواب و راهی کردن دو فرزندش به مدرسه، با سرعت هر چه تمام‌تر به کارهای خانه رسیدگی کند و پس از آن تمام وقتش را به طراحی و بافت کپو اختصاص دهد.

هم تحصیل، هم کار؛ رمز موفقیت
اشتغال به کپوبافی اما زینب را از تحصیل باز نداشته و او با تمام مشغله‌ای که داشته، توانسته به دانشگاه راه یافته و مدرک لیسانس خود را بگیرد.
این هنرمند خوزستانی بر این باور است که رمز موفقیتش در این هنر و طراحی بافته‌های منحصربه‌فرد، ارتباط مستقیمی با تحصیلاتش داشته و امکان اعتلای این هنر توسط او را فراهم کرده است. ظهیرنیا علاوه بر طراحی و بافت کپو،‌ برای علاقه‌مندان به این هنر، کلاس آموزشی هم برگزار می‌کند؛ البته به صورت خصوصی و در شهرستان دزفول. او تا به امروز به دلیل تقیدش به امورات خانه، در خارج از این شهر دوره یا کلاسی برگزار نکرده و همه کسانی که به یادگیری این هنر علاقه‌مندند، خود به دزفول آمده و به صورت خصوصی رمز و راز کار را از زینب می‌آموزند. او همچنین سال‌ها در اداره صنایع دستی مربی کپوبافی بوده است.

چه سابقه درخشانی!
زینب ظهیرنیا در تمامی این سال‌ها موفق به دریافت لوح و نشان‌های بسیاری شده است؛ از جمله دریافت نشان ملی مرغوبیت،‌ مهر یونسکو که بالاترین درجه اعطایی به هنرمندان صنایع دستی در جهان است و همچنین گرفتن لوح استادکاری در سال 72. علاوه بر اینها، این هنرمند پنج بار عنوان غرفه‌برتر را در نمایشگاه‌های صنایع دستی کشور از آن خود کرده؛ چهار بار برای میزان فروش کارهایش و یک بار هم برای خلاقیت و نوآوری در تولیداتش. او تاکنون در بیش از 50 نمایشگاه حضور یافته و محصولاتش به بازارهای جهانی هم صادر شده است.

کپوبافی چیست؟

کپو نوعی بافته حصیری و هنری دیرینه و متعلق به نواحی جنوبی ایران از جمله خوزستان است. هنرمندان کپوباف با استفاده از برگ درختان خرما و نیز علف خودرویی به نام کرتک که در حاشیه باتلاق‌ها و کانال‌ها می‌روید، ظرف‌ها و همچنین حجم‌هایی هنری و تزئینی خلق می‌کنند و پس از آن، این بافته‌های حصیری را با پشم یا کاموا طرح‌دار می‌کنند و به نقوش زیبا می‌آرایند. کپو در گویش محلی اهالی «شهیون» که خاستگاه این هنر در خوزستان و ناحیه‌ای است در شمال این استان و از توابع شهرستان دزفول، به معنای سر و کله است و در کاربرد استعاری آن به هر چیز گرد و مدوری اطلاق می‌شود و از آنجا که این بافته‌ها در شکل و شمایل سنتی و رایج آن، ظروفی گرد بوده، به آنها کپو گفته می‌شده است. البته در میان مردم این منطقه، کپو به «کرتِله» نیز شهرت دارد. از دیرباز تاکنون، هنرمندان کپوباف خوزستان، برگ درخت خرمای مورد نیاز خود را از نخلستان‌های همین استان تهیه می‌کرده‌اند و حالا که با گسترش این هنر و رواج حصیربافی، نیاز به این ماده اولیه بیشتر شده، علاوه بر خرید آن از باغداران خوزستانی، برگ درخت خرما از دیگر استان‌ها به‌ویژه بوشهر و بندرعباس نیز خریداری می‌شود.

شیما رئیسی

ایران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها