گفت‌وگو با زهرا آقارضا، گوینده کارتون خاله‌ریزه !

صدا پیر می‌شود مثل خود آدمیزاد

همه مادرها برای دخترانشان دعا می‌کنند که همراه و همسر خوبی پیدا کنند، همراهی که در فراز و فرود زندگی کنارشان باشد. گویا دعای مادر زهرا آقارضا اجابت شده و خدا مردی را در مسیر زندگی او قرار داده که همه‌ جوره همراه و همدل و البته همکار بوده است.
کد خبر: ۱۱۷۳۰۷۹

شما شاید یادتان نیاید اما آن سالها که تلویزیون فقط دو کانال داشت و برنامههایش محدود بود، برنامهای از شبکه یک پخش میشد بنام «آقای اقتصادی»! مجریاش مردی بود با مو و محاسن سفید که با بیانی گرم و دلنشین مسائل اقتصادی را بازگو میکرد، دهه شصت بود و دوران سخت جنگ و هزار اما و اگر برای اقتصاد کشور. اما مردم نباید ناامید میشدند، باید امید خود را حفظ میکردند که فردا و آینده روشن است مملکت بزودی از بحرانها خارج شده و روی آرامش خواهد دید. آقای اقتصادی با بیانی ساده، جوری که عموم مردم سر دربیاورند، اوضاع اقتصادی را توضیح می‌‌داد و مردم هم بدون اینکه سردرگم شوند، متوجه ماجرا میشدند.آقای اقتصادی کسی نبود جز احمد مندوب هاشمی! یکی از دوبلورهای خوب که در همان دهه 60 در کارتون‌‌ها و فیلمهای سینمایی جای شخصیتهای محبوب صحبت میکرد. مثلا در کارتون سنجابی به نام بنر به جای سنجاب پیر که مغز متفکر سنجاب‌‌ها بود، صحبت کرده بود. هاشمی مندوب اما خیلی زود از دنیا رفت؛ سال 79 وقتی خبر رسید که او در 61 سالگی فوت کرده همه مردم می‌گفتند؛ ای وای آقای اقتصادی فوت کرد! چه زود !

حالا بعد از 18 سال که از درگذشت آقای اقتصادی می‌گذرد، هم‌صحبت شدن با زهرا آقارضا بهانه‌ای می‌شود تا او از همسرش بگوید. همسری که بهترین همراه او در زندگی بوده اما زود او را ترک کرده و رفته و آقا رضا اکنون که بازنشسته شده، گاهی در ایران است و مثل سابق مشغول حرفه دوبلوری و گاهی هم برای چند ماهی به کانادا می‌رود تا در کنار بچه‌هایش نفسی تازه کند.

زهرا آقارضا، برای دهه شصتی‌هایی که سرگرمی اصلی‌شان تماشای کارتون‌های تلویزیون بود، صدایی آشنا و دوست‌داشتنی است. مگر می‌شود، شخصیت خاله‌ریزه را فراموش کرد! همان زن بازیگوشی که سوار یک قاشق می‌شد و به دل جنگل می‌رفت و ماجراهای شگفت‌انگیزی را شکل می‌داد. خاله‌ریزه همه گره‌های کور را با قاشق سحرآمیز و فکر بکرش باز می‌کرد. خاله‌ای که تجسم کودک درون است، کودکی که روان‌شناسان به او لقب کودک جادویی می‌دهند؛ بازیگوش و خلاق. آقارضا در جواب این سوال که روحیه خود شما چقدر شبیه خاله‌ریزه است؛ می‌گوید: «خیلی! خاله‌ریزه از آن شخصیت‌هایی بود که خیلی دوستش داشتم و با همه انرژی به جایش صحبت کردم، راستش را بخواهید شانش با من یار بود که گویندگی او قسمتم شد؛ از گوینده‌های زیادی تست گرفتند اما قرعه به نام من افتاد.کار پرزحمتی بود و چند ماه برایش وقت گذاشتم

آقارضا درباره چگونگی ورود به عرصه دوبلوری می‌گوید: «نوجوان بودم که علاقه‌مند به گویندگی شدم، چند بار به رادیو رفتم و تست دادم اما چون سنم کم بود، قبولم نکردند. تا این‌که چند سال بعد به سندیکای دوبلورها رفتم و فرمی را پر کردم، آنجا آقای مندوب هاشمی ازم تست گرفت و فرم‌ را هم به او تحویل دادم. این آشنایی به ازدواج ما ختم شد و من به واسطه حضور ایشان در دنیای دوبله راحت‌تر توانستم وارد این حرفه شوم.همسرم همراه و همکار خوبی بود، اصول گویندگی و دوبله را بیشتر از او یاد گرفتم. بعدها که دوبله حرفه اصلی‌ام شد، آقای هاشمی بیشتر در بازیگری و اجرا متمرکز شد

آقارضا در سریال پدرسالار به‌جای زنده‌یاد حمیده خیرآبادی صحبت کرده و در سریال سال‌های دور از خانه (اوشین) هم بجای هیسا (مادر بزرگ کایو - بزرگ اولین خانواده‌ای که اوشین برای کار به آنجا رفت) گویندگی کرده است. این دوبلور قدیمی درباره انتخابش برای سریال خاطره‌‌انگیز پدرسالار می‌گویدبرای گویندگی این نقش چند دوبلور در نظر گرفته شده بودند، اما زنده‌یاد خانم خیرآبادی گفته بود که دوست دارد گوینده خانم هیسا در سریال سال‌های دور از خانه به جایش صحبت کند، همین باعث شد تا بجای خانم خیرآبادی صحبت کنم. البته خودم هم این نقش را دوست داشتم، شخصیت این نقش هم به روحیات خودم نزدیک بود؛ مادری مهربان که دوست دارد همه بچه‌ها و عروس و دامادهایش دور هم جمع باشند و با مهربانی کنار هم زندگی کنند. به نظر خودم به اندازه این شخصیت صبور هم هستم، بنابراین گویندگی به جای او را دوست داشتم و از این که این سریال به اثری پر مخاطب تبدیل شد، خوشحالم».

آقارضا به جای خیلی از بازیگران ایرانی و خارجی صحبت کرده است. او زمانی وارد حرفه دوبله شد که دوبله در ایران دوره طلایی خود را سپری می‌کرد، فیلم‌های ایرانی و خارجی در سینماها اکران می‌شدند و مردم همانقدر که بازیگران را می‌شناختند و آنها را دوست داشتند، دوبلورها را هم می‌شناختند و به صدای آنها روی بازیگران عادت کرده بودند. آقارضا درباره دوران طلایی دوبله و مقایسه‌اش با اکنون می‌گویدآن زمان فیلم‌های خارجی که برای دوبله به ما سپرده می‌شد، خیلی بهتر از امروز بود، بازیگران سرشناس در آنها بازی می‌کردند و همین باعث می‌شد که دوبلورها برای گویندگی آنها زحمت زیادی بکشند و از همه خلاقیت خود استفاده کنند. اما الان فیلم‌ها آنقدر خوب و مطرح نیستند که دوبله آنها برای ما امتیازی محسوب شود یا اتفاق جدیدی در دنیای دوبله را رقم بزند. منم موافقم که دوره طلایی دوبله تمام شده است».

برخی می‌گویند صدا پیر نمی‌شود اما آقارضا معتقد است همانطور که آدمیزاد پیر می‌شود، تارهای صوتی او هم پیر می‌شوند و دیگر شفافیت سابق را نخواهند داشت. هر چند باید از صدا مراقبت کرد تا دیرتر پیر شود. او می‌گوید: «تعداد زیادی از همکارانی که با آنها دوبله را شروع کردم، مثل من دوران بازنشستگی را سپری می‌‌کنند، صدای ما دیگر مثل سابق جوان نیست و شاید به همین دلیل است که کم‌کار هم شده‌ایم. به هرحال باید قبول کرد که مثل سابق نمی‌توانیم گویندگی را ادامه بدهیم».

آقا رضا این روزها مشغول گویندگی به جای یکی از شخصیت‌های سریال «آن‌شرلی» است. در دهه 60 و اوایل دهه 70 ورژن قدیمی‌تر این سریال به‌نام «آن‌شرلی؛ دختری با موهای قرمز» از تلویزیون پخش شد که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت، آقا رضا در این سریال هم به جای یکی از شخصیت‌ها صحبت می‌کرد و حالا بعد از گذشت سال‌ها در جدیدترین سریالی که براساس قصه آن‌شرلی ساخته شده، گویندگی می‌کند.

طاهره آشیانی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها