جنایت آتشین سرایدار به خاطر سوءظن

سرایدار جوان که فکر می‌کرد صاحب باغ با همسرش رابطه دارد وی را به آتش کشید. این مرد اما دیروز در دادگاه منکر آتش‌سوزی عمدی شد و ادعا کرد این ماجرا یک اتفاق بوده است .
کد خبر: ۱۱۵۷۶۹۰

به گزارش جامجم، تابستان سال ۹۶ پیکر سوخته یک مرد جوان به نام نیما به بیمارستانی در اسلامشهر منتقل شد. وی تحت درمان قرار گرفت اما چند روز بعد بهخاطر شدت سوختگی جان سپرد.

در بررسیها مشخص شد نیما که صاحب یک باغ در اسلامشهر بود سوار ماشین سرایدار باغش به نام اسماعیل بوده که از سوی وی به آتش کشیده شده است. اسماعیل بازداشت شد اما آتشسوزی عمدی را انکار کرد.

اظهارات شاهدان ماجرا اما سرنخ تازهای به پلیس داد و ماموران دریافتند اسماعیل به خاطر عصبانیت، صاحب باغ و ماشین خودش را به آتش کشیده است .به این ترتیب اسماعیل دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی توکلی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

ابتدای این جلسه پدر و مادر نیما برای قاتل پسرشان حکم قصاص خواستند. سپس اسماعیل به دفاع پرداخت و گفت: من در باغ نیما سرایدار بودم. مدتی بود به رابطه او و همسرم مشکوک شده بودم. گمان میکردم نیما همسرم را آزار داده است. این فکر مرا رها نمیکرد. با آن که دو فرزند دارم زندگی ام در آستانه فروپاشی بود. به همین خاطر باغ را ترک کردیم .

وی ادامه داد: آن روز نیما را در خیابان دیدم .درباره علت ترک باغ پرسید. گفتم قصد دارم برای زندگی به شهرستان برگردم .او مکانیک بود و در چهاردانگه یک تعمیرگاه داشت.به همین خاطر از من خواست ماشینم را آنجا ببرم تا قبل از سفر آن را بررسی کند. نیما میگفت ماشینم مستهلک شده و ممکن است در راه برایم گرفتاری ایجاد کند. من قبول کردم و نیما داخل ماشین نشست تا باهم به تعمیرگاه او برویم. در میان راه از ماشین پیاده شد و یک و نیم لیتر بنزین از باک کشید. شیشه بنزین را دستم داد تا در کارگاه آن را از من بگیرد.

این متهم ادامه داد: نیما در بین راه مشغول حرف زدن بود و من مدام به رابطه پنهانی او و همسرم فکر میکردم. به همین خاطر تحملم تمام شد و از او درباره رابطه با همسرم سوال کردم. نیما انکار کرد، اما وقتی اصرار مرا دید گفت همسرم را آزار داده است. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم بطری یک و نیم لیتری بنزین را روی داشبورد و صندلیهای ماشینم ریختم و به او گفت میخواهم خودم و ماشین و زندگیام را آتش بزنم. ولی نمیدانم چه شد که ماشین یکباره آتش گرفت. من از داخل ماشین بیرون آمدم اما نیما داخل ماشین گیر کرد. سعی کردم او را بیرون بیاورم اما نشد تا اینکه یک نفر سر رسید و در را باز کرد و او را از ماشین خارج کرد. ما نیما را به بیمارستان رساندیم اما کار از کار گذشته بود.

سپس قضات دادگاه از مردی که نیما را از ماشین خارج کرده بود، خواستند تا بهعنوان شاهد در جایگاه ویژه بایستد و به تشریح آنچه دیده بپردازد .

این شاهد گفت:آن روز وقتی به محل آتش سوزی رسیدم ماشین شعلهور بود و متهم مقابل در شاگرد خودرو ایستاده بود.او در را نگه داشته بود تا مرد جوان که داخل ماشین بود نتواند از آن خارج شود. او به دروغ به من گفت در ماشین قفل شده است، اما من او را هل دادم و در ماشین را باز کردم و نیما را بیرون کشیدم.

با پایان اظهارات این شاهد، هیات قضایی وارد شور شد تا رای را صادر کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
صدای «مرجان» باید شنیده شود

گفت‌و‌گو با میلاد بنی‌طبا، کارگردان فیلم سینمایی «مرجان» پیرامون دغدغه‌های ساخت و چالش‌های اکران یک فیلم اجتماعی

صدای «مرجان» باید شنیده شود

نیازمندی ها