
آن روز او مادر داشت و حالا ندارد. پس از عمری مجردی و نگهداری از مادر، از این پس از چه باید نگهداری کنی؟ پیش خودم میگویم عمو قاسم، تازه باید طعم جوانی را بچشد. دلهره نداشته باشد یک شب بیرون از خانه بماند. دلهره قرصهای مادر، سفر کردن به تهران و یک شب دور از او بودن تمام شده است. میگویم رفت و آمد و انجمن و گشت و گذار تازه شروع شده و کلی راه دارد، بدود و مادری نباشد که نخی از قلبش را بکشد که هُر بریزد و دست و دلش بلرزد برای هر کاری. اما مادر که نباشد چه باید بکند؟ وقت آن رسیده خدا صبر بدهد به او برای راههای نرفتهاش. یاد آن عکسی افتادم که بر بالین مادر ایستادهای و شربت خنکی برایش مهیا میکنی. یاد خاطراتی که از مادرت برایمان میگفتی. اینکه چقدر کلهپاچه دوست داشت و برایش مجاز نبود. اینکه فقط با تو حرف میزد و از دست هرکس غذا نمیگرفت. اینکه روح جنوب دوباره تب کرده و در هلا هل گرما تو به یاد مادرت افتادهای و روی موتور فریاد میکشی؛ حالا چه باید بکنی؟
یاد آن شعر میافتم که گفته بودی: »چه در میانه باشد و/ چه نه این آتش/ تو خود گُلی باش/ کودکم !/ میان زخم اَطهَر و/ رودخانه خفته در چشم ببر و/ اَرغَنونی که باد در آن مینالَد/ و سپاس بر تو ای ماه/ که میروی/ به گریبان ستاره جوی مَجوس و/ پهنهای از مُرغان/ گاه سایه/ گاه اَشَهب/ سوی تو میآیند و/ تو مردهای در فراز/ چونان که قایقی بگذرد/ بر آبهای ویران»
باید گفت، برای تو کدام روز، روز مادر نبود؟ تو تازه رستهای از مادری که بی تو ندانست با جهان چه کند و حالا ماندهای با جهانی که نمیداند با خود، چه کند. چونان که قایقی بگذرد بر آبهای ویران.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان