توهین کره‌ای‌ها به ورزشکاران کشورمان، موجی از همگرایی برای دفاع از حیثیت ایرانی به راه انداخت

سامسونگ از دسترس خارج می‌شود؟

تیم کوچک و چهارنفره کشورمان نباید هنوز حال خوبی داشته باشد. روحیه‌‌شان خراب شد، یعنی خرابش کردند. پیونگ چانگ کره جنوبی می‌توانست سرزمین رویاهای این تیم باشد؛ بالای سکو رفتن، مدال گرفتن و دست روی سینه گذاشتن به احترام سرود و این پرچم خوشرنگِ سه رنگ. اما این شهرِ سردسیر، حالا دیگر آن انرژی مثبت قبل را ندارد، این شهر جایی است که سمانه بیرامی باهر، فروغ عباسی، ستار صید و محمدکیا دربندسری را تحقیر کرد؛ شهری که کاروان اعزامی چهارنفره ما به المپیک زمستانی را در هم شکست، پشت بندش، غرور ملت‌مان در هم شکست.
کد خبر: ۱۱۲۰۹۵۲

چهارشنبه فرمهایی میان ورزشکاران حاضر در دهکده بازیها توزیع شد که از آنها میخواست به کانتر شرکت سامسونگ بروند و هدیه‌‌شان را دریافت کنند، یک نسخه خاص از گوشی گلکسی نوت8. چهار ورزشکار ما هم رفتند، ولی از آن سوی کانتر حرفهای خوبی نشنیدند. آنها گفتند ایرانیها سهمیهای ندارند، ولی وقتی تعجب و اعتراضها را شنیدند، گفتند با رئیس‌‌شان حرف خواهند زد. اما حرف زدنی در کار نبود. همه چیز را از قبل چیده بودند. اصلا قرار گذاشته بودند به ورزشکاران ما و کره شمالی هدیه ندهند و در المپیکی که شعارش بیرنگی و بینژادی و رهایی از سیاست است، یک پیغام سیاسی به ما بدهند. حالا دیگر نماد المپیک که از سال 1924به این سو مظهر اتحاد پنج قاره و وحدت قهرمانان سراسرجهان است، برای ما آن حس خوب گذشته را ندارد، لوث شده، اعتبار و صداقتش را از دست داده و مثل یک نقطه سیاه نشسته کنج حافظه تاریخیمان.

موج اعتراضها

حالا چهار روز از اصل حادثه و سه روز از علنی شدن این شرمساری ورزشی میگذرد. مردم ایران در این روزها انزجارشان را با صدای بلند اعلام کردهاند و موجی از همدلی حول محور هویت ملی‌‌شان شکل دادهاند. مسئولان کمیته ملی المپیک هم دورادور با نامهنگاری و تماسهای تلفنی پیگیر اوضاع شدند. دستگاه دیپلماسیمان نیز وارد گود شد و موضوع را تا حدی پیش برد. اما واکنشهای مسئولانمان کمی بیرمقتر از آن چیزی بود که انتظار میرفت. مردم هم دلخورند و ناراحتی‌‌شان از این بابت است.

اولین مسئول ایرانی که به این فضاحت کرهای پاسخ داد محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان بود. او گفت اگر سامسونگ تا عصر پنجشنبه عذرخواهی نکند، او دیگر از گوشی این شرکت استفاده نخواهد کرد. بعد از او وزیر صنعت، معدن و تجارت هم به تبعیت از ظریف همین را گفت و البته یک کلمه حرف حساب هم اضافه کرد و گفت جای تعجب دارد صادرات این گوشی به ایران مشمول تحریم نیست.

این واکنش از این بخش از ماجرا آب میخوَرد که کرهایها گفته بودند به این دلیل به ورزشکاران ما گوشی سامسونگ ندادهاند که سازمان ملل ایران را تحریم کرده است. توجیهی مضحک که معلوم نشد اشارهاش به کدام تحریمهاست. البته شبکههای خبری خارجی ازجمله
دویچه وله ماجرا را تا حدی روشن کردند و گفتند مطابق تحریمها، عرضه هرگونه کالای لوکس و تجملی به دو کشور ایران و کره شمالی ممنوع است و چون قیمت هر کدام از گوشیهای سامسونگ 920 دلار است و در زیرمجموعه کالاهای لوکس میگنجد، مشمول تحریمها شده است.

عذر بدتر از گناه؛ این توضیح ما را یاد این ضرب المثل مثل قند خودمان انداخت و یاد تاکید درست وزیر صنعت که اگر ارسال کالای لوکس به ایران قدغن است پس این همه کالای لوکس چشم بادامیها درکشورمان چه میکند؟ راستی مگر هدیهای که به ورزشکاران میدهند مشمول قوانین داد و ستد است؟

واکنشها به سیاسی کاری در المپیک و بدتر ازآن تحقیر ملت ایران در ردههای پایینتر این دو وزارتخانه اما آتشش تندتر بود. پاک سرشت، رئیس سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور در توییترش به کرهایها اولتیماتوم داد و نوشت: «اگر تا ساعت 24 امشب (پنجشنبه) عذرخواهی و جبران نکنند همه همکاریهایمان با سامسونگ را تعلیق خواهیم کرد» واکنشی که تند و تیزیاش به دلمان نشست.

اما در این میان یک گل به خودی هم زدیم که در بزرگی خودِ درد گم شد. رضا صالحی امیری، رئیس کمیته ملی المپیک کشورمان میخواست درد کاروان ورزشی کشورمان را کم کند که گفت برای جبران، به چهار ورزشکار دلشکسته گوشی تلفن همراه خواهند داد. شاهرخ شهنازی دبیرکمیته ملی المپیک هم در تائید اعلام کرد در صورت حل نشدن مشکل، گوشی موبایل مشابه برای ورزشکاران خریداری شود تا ثابت کنیم این پیگیریها برای حفظ عزت ورزشکاران است نه صرف گرفتن گوشی موبایل. این دو میخواستند همه ما را التیام دهند اما در واقع دردمان ساکت نشد. این حرفها ما را بیشتر یاد دعواهای کودکانه و نسخههای کودکانهتر برای تسکین دلشکستگیها انداخت.

راستی کمیته ملی المپیک میخواهد به عنوان هدیه گوشی ساخت کدام کشور را به ورزشکاران بدهد، گوشیهای چینی که همین اواخر در حادثه سانچی نقاب از رخ برداشتند، گوشیهای کشورهای اروپایی که همه همدست تحریم کنندگان هستند یا گوشی آمریکایی که هرچه مشکل است زیر سر آنهاست؟

عذرخواهی نچسب

بهرام رادان، پرچمدارکاروان اعزامی کشورمان به پیونگ چانگ گفت که از شرکت سامسونگ پیگیر خواهدشد، پیستهای اسکی بینالمللی دیزین و دربندسر هم در اطلاعیههایی جداگانه اعلام کردند تا زمانی که شرکت سامسونگ و بقیه مسببان عذرخواهی رسمی نکنند از پذیرش دیپلماتهای کره جنوبی در پیستهای اسکی دیزین و دربندسر جلوگیری میکنند، وزارت خارجه هم سفیرکره جنوبی در کشورمان را احضار کرد.

همه این کارها شد، رئیس کمیته برگزاری بازیهای المپیک زمستانی پیونگچانگ هم سرانجام با ارسال نامهای به سرپرست کاروان ورزشی کشورمان در این شهر، بابت اتفاقات اخیرعذرخواهی کرد وگفت به دنبال دلجویی از ماست. او البته حرفی از تحریم و اغراض سیاسی به میان نیاورد و فقط گفت برخی ناهماهنگیها در توزیع گوشیها دلیل این ماجرا بوده؛ توضیحی که درد داشت، که دردش کمتر از اصل ماجرا نبود.

این عذرخواهی حکایت روغن ریخته است. این ابراز تاسفها حتی اگر واقعی هم باشد نچسب است و چیزی از تلخی ماجرا کم نمیکند، این عذرخواهی به دل ملت ایران ننشسته است. از این به بعد محال است دل مردم ایران با هی بیوم لی، رئیس کمیته المپیک و پارالمپیک پیونگچانگ که بازیهای زمستانی روی شاخ او میچرخد نیزصاف شود، همین طور با شرکت سامسونگ که سالهاست گوشیهایش توی دستهای ماست، که ما هر روز و هر شب به صفحه تلویزیونهای تولیدیاش چشم میدوزیم و آشپزخانههایمان در قرق اوست.

سامسونگ تا به حال از بازار ایران کم عایدی نداشته، کمر بسیاری از تولیدکنندههای لوازم خانگی ایرانی را اصلا همین برند کرهای شکسته. نام دیگر خیابان جمهوری تهران که بد نیست اگر بگذاریم کره جنوبی با آن تابلوهای بیسرو ته آبی رنگ سامسونگ و ال جی و دوو که آزادانه شوی فروش و تسخیر بازارمان را به راه انداختهاند.

حمیدرضا غزنوی، سخنگوی انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی کشورمان به فارس گفت که بازار ایران جزو بازارهای پرسود برای سامسونگ است و این شرکت برای نفوذ بیشتر برنامهها دارد. به گفته او، این شرکت دو سال پیش فقط برای تبلیغاتش در ایران هزار میلیارد تومان هزینه کرده که به طورغیرمستقیم گردش مالی عظیم این شرکت درخاک ما را نشان میدهد. آمارهای غیررسمی هم میگوید50 درصد بازارموبایل و40 درصد بازار تلویزیون ایران در قبضه سامسونگ است.

حالا همین سامسونگ به ملت ایران توهین کرده و ایران این بازار پرسود را در بزنگاه، کوچک شمرده. حالا حتما نوبت ماست، نوبت ما مردم زخم خورده که انزجارمان را با نخریدن کالاهای کرهای نشان دهیم و مقابل وسوسههای فناوری مقاومت کنیم. دیگر مفتون فیلمهای کرهای شدن و تقلید از آنها هم بس است، شاید این تحقیر المپیکی حکمتی داشته و تلنگری برای آنهایی بوده که مشتاقانه درکلاسهای آموزش زبان کرهای شرکت میکنند، رویای مهاجرت به این کشور را در سر میپرورند و با اصرار در مطب جراحان زیبایی از پزشکان میخواهند آنها را شبیه کرهایها کنند، با همان چشمهای بادامی و گونههای برآمده که به زعم‌‌شان نشانه معصومیت است.

مریم خباز

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها