زن خدمتکار که متهم است با همدستی یک مرد نقشه سرقت مرگبار از خانه پیرزن تنها را طراحی و آن را اجرا کرده است، دیروز محاکمه شد.
کد خبر: ۱۱۱۹۲۶۱

به گزارش جامجم، عصر 29 دی سال 95 جسد زن 85 ساله به نام سهیلا در خانه اش در طبقه اول یک مجتمع مسکونی در خیابان جیحون پیدا شد. زن 45 سالهای به نام المیرا که خدمتکار سهیلا بود به ماموران گفت:مدتی است بهعنوان خدمتکار در خانه سهیلا کار میکنم. او صبح به من گفت کنترل تلویزیون خانه اش خراب شده به همین خاطر برای خرید کنترل تلویزیون از خانه بیرون رفتم ولی وقتی برگشتم متوجه شکستن شیشههای پنجره شدم. من در اتاق خواب با جنازه پیرزن روبهرو شدم و فهمیدم به خانه وی دستبرد زده شده است. من هم بلافاصله با کلانتری تماس گرفتم.

پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بررسی تصاویر دوربینمداربسته راهروی مجتمع مسکونی پرداخت و دریافت المیرا به همراه یک مرد میانسال چندبار و در فاصله زمانی کوتاهی به خانه پیرزن رفته است.همین سرنخ کافی بود تا المیرا تحت بازجویی قرار بگیرد.وی که سعی داشت خودش را بیگناه نشان دهد در تحقیقات بعدی لب به اعتراف گشود و گفت:نقشه سرقت را با مردی 42ساله به نام امیر اجرا کرده است.

به این ترتیب امیر نیز بازداشت شد و به قتل پیرزن تنها اعتراف کرد. امیر دیروز به اتهام مباشرت در قتل و المیرا به اتهام معاونت در سرقت پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالیبوئینی و با حضور یک مستشار تشکیل شد، اولیایدم برای متهمان قصاص درخواست کردند.

سپس امیر به دفاع پرداخت. وی درباره نحوه آشناییاش با المیرا گفت: چند سال قبل من و همسرم با پدر المیرا همسایه بودیم. به دلیل این که من و همسرم مدام با هم اختلاف داشتیم همیشه مادر المیرا وساطت میکرد تا ما را با هم آشتی دهد. بعد از چند سال من و همسرم از هم جدا شدیم و در این مدت من همیشه با المیرا تماس میگرفتم و با او درد دل میکردم. همین ماجرا شروع دوستی ما با هم بود.المیرا به عنوان خدمتکار در خانه پیرزن تنها کار میکرد.او پیشنهاد سرقت را مطرح کرد و من پذیرفتم. المیرا در فرصتی مناسب در خانه را باز گذاشت تا به آنجا بروم. اما به محض ورود به خانه، با پیرزن روبهرو شدم. او با دیدن من داد و فریاد کرد و من بناچار ضربهای به سرش زدم. سپس دست و پا و دهان پیرزن را بستم و طلاهایش را سرقت کردم ولی قصد کشتن او را نداشتم. من طلاها را به المیرا دادم تا آنها را بفروشد.

سپس المیرا به دفاع پرداخت و گفت: قبول دارم نقشه سرقت را کشیدم ولی قرار نبود امیر پیرزن را به قتل برساند. وقتی امیر وارد خانه شد من آنجا را ترک کردم. اما وقتی به خانه برگشتم با جنازه سهیلا روبهرو شدم. من که ترسیده بودم با شکستن شیشهها به دروغ به همسایهها گفتم در غیابم به خانه دستبرد زده شده است. سهیلا زن خوبی بود و من هرگز راضی به مرگ او نبودم.

در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا حکم مجازات دو متهم را صادر کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها