فیلمسازی بر اساس یک سری شعار و پیش فرض مسلما حاصل قابل‌توجهی نخواهد داشت و به همین دلیل باعث می‌شود یک فیلمساز پس از نزدیک به دو دهه همان حرف‌های قبلی را بزند و حتی سعی نکند دغدغه هایش را به روز کند.
کد خبر: ۱۰۷۹۷۸۳

این اتفاق، داستان فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» به کارگردانی تهمینه میلانی است؛ کارگردانی که بیش از آن که دغدغه فیلمسازی داشته باشد عاشق صدور بیانیه‌های فمینیستی است و به همین دلیل 19 سال پس از ساختن فیلم دو زن باز همان داستان و فیلم را کپی می‌کند، بی‌آن‌که به اقتضای تغییرات اجتماعی و زمانه، نگاهی جدید به موضوع داشته باشد. به عقیده نگارنده، اگر خانم میلانی به امید صحت و سلامت ایشان تا 50 سال دیگر هم به فیلمسازی ادامه دهد، باز هم حاصلی فراتر از «ملی و راه‌های نرفته‌اش» نخواهد داشت. فیلمی که جدای از حرف‌های کهنه‌، ضعف‌های بسیاری در فیلمنامه و کارگردانی دارد که به آن خواهیم پرداخت.

دو زن + ملی

ملی و راه‌های نرفته‌اش یک فیلمنامه چند پاره دارد. فیلمنامه نویس چون تصور می‌کرده امکان دارد مخاطبش خدای نکرده جاهایی با سیامک همذات پنداری کند از همان اول داستان و با جزئیات می‌خواهد همه چیز را علیه او طراحی کند اما به وضوح داستان سه تکه است. از ابتدا تا اولین نشانه‌های رفتار خشونت آمیز در سیامک، شروع داستان نیره خواهر سیامک و پس از آن تا انتها که عموما به هم ارتباطی ندارند و فقط برای افزودن به فضای سانتی مانتال داستان آورده شده است. عمده نکته‌ای که در روایت داستان وجود دارد این است که به دلیل پیش فرض طراحی شده از سوی سازنده برای خوب بودن مطلق زن‌ها و بد بودن مردها منطق روایی اثر هم به شدت مخدوش است.همه چیز براساس همان پیش‌فرض جلو می‌رود و به همین دلیل با داستانی مواجه هستیم که از ابتدا سوال‌های بسیاری را بی‌پاسخ می‌گذارد و برخی داستانک‌هایش هم براساس همان نگاه، کارکردی چند دقیقه‌ای دارند. نمونه‌اش سکانسی است که ملی و نیره به مرکز خرید می‌روند و یک دختر جوان آنها را تعقیب می‌کند. این سکانس برای این طراحی شده که سیامک بگوید چون مرد است می‌توانسته هرکاری پیش از ازدواج انجام بدهد و ملی به‌دلیل زن بودن نمی‌توانسته و داستان سیامک و گذشته‌اش همین‌جا تمام می‌شود تا جایی که او به کتک‌هایی که از پدرش خورده پیش ملی اعتراف می‌کند که اینجا هم باز مادر سیامک با تمام رفتارهای بی‌تفاوت و حتی ترغیب سیامک به خشونت علیه ملی به‌دلیل کتک خوردن از شوهرش یک زن قربانی است و پدر سیامک همانند پسرش متهم اصلی خشونت علیه زنان این خانه که باعث شده نیره هم به اولین خواستگارش جواب مثبت بدهد و از خانه فرار کند.

حرف زدن از منطق داستانی در سینمای تهمینه میلانی کار بسیار دشواری است چرا که همه چیز همان‌طور که گفته شد براساس همان پیش فرض‌های اولیه طراحی شده و اتفاقا مردان داستان او هیچ دفاعی در مقابل نگاه فیلمساز ندارند و او هر وقت بخواهد از آنها انتقام می‌گیرد. از دو زن و مرگ شوهر فرشته که با آن که برای دفاع از همسرش درگیر شده و به قتل رسیده اما فرشته به فکر رفتن به کلاس‌هایی است که تا به حال نرفته و در ملی هم وقتی سیامک کتک می‌خورد باز هم ملی با لذت این صحنه را نگاه می‌کند. صحنه‌هایی که بیشتر از یک عقده گشایی طولانی حکایت دارد و ناخود آگاه آدم را یاد مصاحبه ایشان در تلویزیون می‌اندازد که هر کس در ایران زندگی می‌کند عقده‌ای است!

فمینیسم علیه حقوق زنان!

بی‌شک آسیبی که جنبش‌های فمینیستی در نیم قرن گذشته به حقوق زنان وارد کرده اند توسط هیچ گروه یا حتی افراطی ترین مردان هم اتفاق نیفتاده است. تفکری جنسیتی که بدون توجه به ظرفیت‌های فرهنگی یک جامعه و خلقت زنانه فقط می‌خواهد از زنان موجوداتی مردنما بسازد تا بتواند انتقام گذشته‌ای را بگیرد که اتفاقا سندیت چندانی برای آن وجود ندارد و جالب اینجاست که واژه فمینیست هم یک غلط مصطلح در جنبش‌های این چنینی است چرا که اول‌ بار این واژه برای جزئی‌نگری و دقت نظر در هنر به‌کار گرفته شده و معادل دقت و احساسات در خلق یک اثر هنری است که متاسفانه این روزها معادل دلچسبی ندارد. ملی و راه‌های نرفته‌اش از معضلی می‌گوید که در ایران وجود دارد و البته بر عکس آن هم بسیار اتفاق می‌افتد. اما فیلم به جای آن که به ریشه‌یابی بپردازد بیانیه می‌دهد و راهکاری ندارد و آقای رئیسی تنها مردی که از مرکز حمایت از زنان به ملی کمک می‌کند در فیلم دیده نمی‌شود و انگار مرد خوب مردی است که فقط از دور کمک کند و حضور نداشته باشد مانند همان جمله معروف که: سرخپوست خوب سرخپوست مرده است!

این نگاه به همه ارکان فیلم آسیب زده و موضوعی که می‌توانست تبدیل به اثری موشکافانه درباره خشونت‌های خانگی شود تبدیل به فیلمی شده که صرفا دل کارگردان و همفکرانش را در پایان قدری خنک می‌کند و جالب‌تر این‌که نیره خواهر سیامک هم که رابطه‌ای نامشروع با شوهر خواهر شوهر خود دارد این جا به کلی تبرئه می‌شود و چون فضای ایران برای این روابط آماده نیست! می‌خواهد به خارج برود. فیلمساز حتی در این رابطه چرک و غیراخلاقی هم نگاه جنسیتی‌اش را فراموش نمی‌کند و در تمام فیلم گویی می‌خواهد مقصر این رابطه را هم در نهایت پدر دیکتاتور و خشن نیره و سیامک معرفی کند که باعث بدبختی توامان هر دو فرزندش شده و جالب اینجاست در کنایه‌ای ریز، مادر در پاسخ به پدر می‌گوید آن دوران هم آب از آب تکان می‌خورده اما شوهرش متوجه نمی‌شده و انگار نیره حالا راه مادر را ادامه داده است! و جالب این جاست که فیلمساز در نیمه دوم فیلم خود و حرفش را نقض می‌کند چرا که تنها کسی که نسبت به کاراکتر شوهرخواهر شوهر نیره بدبین است و با او درگیر می‌شود، در حقیقت همین سیامک است. در میان این همه کاراکتر گویی فقط اوست که این رابطه پنهان را حس می‌کند و نگران تکرار آن برای همسرش است!

حرف‌های تکراری فیلمساز

«ملی و راه‌های نرفته‌اش» کارگردانی چندان محکمی ندارد. میزانسن‌ها بسیار عادی است و تقریبا همه چیز در عادی‌ترین و دم‌دستی‌ترین شکل ممکن اتفاق می‌افتد.کافی است به سکانسی که نیره و ملی برای دیدار با دوست نیره به رستوران می‌روند، دقت کنیم. وقتی دوست نیره وارد می‌شود ملی بی‌خبر از این قرار پنهانی، سرد و ناراحت با او سلام و احوالپرسی می‌کند و حتی به کنایه حال خانواده را می‌پرسد اما وقتی همان مرد برای ملی غذا کشیده و سر میز می‌آورد ملی جوری رفتار می‌کند و لبخند می‌زند که مخاطب هم مانند سیامک تصور می‌کند ارتباط پنهانی بین این دو نفر اتفاق افتاده است. اجرای این صحنه به قدری بد و ناشیانه است که حتی راکورد صحنه قبلی برای ادامه داستان به شکلی که فیلمساز می‌خواهد رعایت نمی‌شود. بازی‌های فیلم هم مانند تمام اجزا قابل دفاع نیست. ماهور الوند که انگار یکی از ژن‌های خوب سینماست اینجا در بعضی از سکانس‌ها از بیان عادی دیالوگ‌ها عاجز است و میلاد کی‌مرام هم صرفا ادای یک مرد خشن و متعصب را درمی‌آورد اما بعد از چرایی انتخاب السا فیروزآذر برای چنین نقشی، حیرت‌انگیزترین قسمت داستان استفاده از جمشید هاشم‌پور برای کاراکتری است که در تمام فیلم دو سه جمله حرف می‌زند و روی ویلچر نشسته است! این نکته نمادی است از تمام پتانسیل‌ها و امکاناتی که فیلم هدر داده و از آنها استفاده نکرده و همه چیز را فدای حرفی کهنه و تاریخ مصرف گذشته کرده است. ملی و راه‌های نرفته‌اش داستان درجا زدن یا حتی عقبگردی است که فیلمساز سال‌ها پیش گفته است؛ حرف‌هایی تکراری، پر از خشم و نگاه‌های جنسیتی.

بهرنگ ملک محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها