ماهیت هر جامعه‌ای بشدت متاثر از تحولات و دگرگونی‌ها در قلمروهای مادی و معنایی است و به جهت همین پویایی متنی، کیفیت تعاملات سیاسی، معادلات اقتصادی، مناسبات اجتماعی و چشم‌اندازهای فرهنگی فراوان سیال می‌گردند.
کد خبر: ۱۰۷۲۳۵۲

از نیمه اول دهه 50 بتدریج مشخص شد که جامعه آمریکایی در مسیر تحولات بنیانی
در حال گام برداشتن است. انسجام در میان نخبگان و در سطح شهروندان که در بستر الزامات قانونی یا سنت‌های مستقر، حیات را تجربه می‌کرد به‌واسطه این تحولات اضمحلال را به‌عنوان یک واقعیت در حال قوام در برابر یافت. نقطه آغازین این گسیختگی به‌پا خاسته تدریجی را باید در بطن چالش علیه حزن‌انگیزترین ویژگی تاریخی آمریکا یعنی نژادپرستی جست‌وجو کرد.

دیوان عالی آمریکا در سال 1954 نظر شورای آموزشی شهر توپکا را در کانزاس درخصوص ضرورت وجود آموزش جداگانه در سیستم آموزشی، برای سیاهان و سفیدها را مساوی نابرابری قلمداد و ادعانامه براون را در مخالفت با نظر شورای آموزشی اعلام کرد. سال بعد روزا پارک در قلمرو مونتگمری آلاباما در انتهای اتوبوس که مخصوص سیاهان بود، ننشست و در جلو صندلی اختیار کرد. جنبش مدنی سیاهان با نظر دیوان عالی در ادعانامه براون تمام معادلات حاکم در جامعه را در حیطه‌های مختلف مورد آماج خود قرار داد. شاید اولین و واضح‌ترین واکنش را بتوان امضای «مرامنامه جنوبی» یکصد نفر از اعضای کنگره آمریکا دانست که در آن اعلام کردند آنها به تمام شیوه‌های قانونی متوسل می‌شوند که جدایی نژادی تداوم یابد.

تصویب حقوق مدنی در سال 1965 ایالات جنوبی و شمالی را کاملا از نظر سیاسی هویت جداگانه و بشدت متفاوتی اعطا کرد. شهروندان ایالات جنوبی تصمیمات دیوان عالی و عملکرد ساختار قدرت را در کاخ سفید و کنگره در راستای مبارزه با سنت‌ها و مبانی فرهنگی خود تلقی کردند و جابه‌جایی سیاسی وسیعی به‌وجود آمد.

تا این زمان اعضای حزب دموکرات در کنگره متشکل از لیبرال‌های شمالی و محافظه‌کاران جنوبی بودند و اعضای حزب جمهوریخواه مجموعه‌ای از لیبرال‌های اجتماعی و محافظه‌کاران اقتصادی به چشم می‌آمدند که بیشتر در سواحل شرقی و غربی پراکنده بودند، اما بتدریج از اواخر دهه 60 محافظه‌کاران جنوبی حزب دموکرات را ترک کردند و حزب جمهوریخواه در مسیر کنترل سیاسی جنوب قرار گرفت. با خروج «سگ‌های زرد» از حزب دموکرات این حزب به پایگاه لیبرال‌های آمریکایی تبدیل گشت، همان‌طور که حزب جمهوریخواه سمبل و نماد محافظه‌کاران شد.

یکپارچگی حزبی منجر شد که خلوص ایدئولوژیک هر دو حزب صددرصد شود و هرگونه نگاه و استدلال غیر ارتدوکس در دو حزب مطرح آمریکا نابود شود. سلطه ارتدوکسی لیبرال در حزب دموکرات و کیش آیینی محافظه‌کار در حزب جمهوریخواه سبب شده تعامل و مصالحه در پهنه تعاملات سیاسی در بالاترین سطوح فراوان مشکل و سخت شود. این به معنای تعارض فزون‌تر و در بسیاری از مواقع بشدت مناقشه‌آمیز در میان اعضای دو حزب در کنگره و در صورت تفاوت حزبی، رئیس‌جمهور و اکثریت حاکم بر کنگره و بین توده‌هاست. حالا براحتی می‌توان متوجه شد که چرا دونالد جان ترامپ به هیچ روی برای تصویب لوایحی که آنها را اولویت خود قرار داده است، حتی یک رای اعضای حزب دموکرات را در کنگره برای خود نمی‌تواند محاسبه کند. تمام 48 نفر اعضای دموکرات در سنا با تلاش رئیس‌جمهور برای تصویب بیمه درمانی همگانی موردنظرش مخالفت کردند. تصمیم دیوان‌عالی درخصوص ادعانامه براون در برابر شورای آموزشی در سال 1954 که گسل فرهنگی را بتدریج قواره‌مند و مستحکم کرد و به پیامدهای وسیع سیاسی منجر شد که نتایج و اوضاع آن را امروزه کاملا برجسته در برابر داریم. گسل فرهنگی ایالات شمالی و جنوبی و ایالات مستقر در دو کرانه ساحلی با ایالات مرکزی که بتدریج از نیمه‌های دهه 50 به صحنه آمد، قلمرو سیاسی را نیز بشدت متاثر ساخته و الگوهای حاکم بر تفاوت‌های فرهنگی الگوهای مشابهی را نیز در حیطه سیاسی به‌وجود آورده است.

دو آمریکا را در برابر داریم، یکی از نظر فرهنگی و سیاسی کاملا لیبرال و دیگری به گونه‌ای وسیع که محافظه‌کار است. کشور به دو نیمه تقریبا برابر تقسیم شده است که با توجه به تفاوت رای در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 می‌توان آن را کاملا برجسته یافت.

از بیش از 200 میلیون رای‌دهنده بیش از 50 میلیون به کلینتون و بیش از 50میلیون دیگر به نامزد جمهوریخواه رای دادند. آمریکا جامعه‌ای است که امروزه تقریبا در تمام زمینه‌های زیستی دو شقه است. در یک سوی گسل لیبرال‌ها و در سوی دیگر آن محافظه‌کاران قرار گرفته‌اند. این شکاف سبب شده که امکان مصالحه، سازش و بده و بستان در میان نخبگان و همچنین شهروندان به حداقل و تعصب ارزشی و اعتقادی در گستره جامعه به حداکثر برسد.

دکتر حسین دهشیار

استاد دانشگاه علامه طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها