در هفته‌های اخیر شاهد سرعت گرفتن تحولات در عرصه میدانی یمن بوده‌ایم. از یک‌سو نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی پیروزی‌های متعددی در نبرد با نیروهای ائتلاف متجاوز سعودی به دست آورده‌اند و از سوی دیگر تداوم حملات بی‌امان عربستان به مناطق مختلف یمن منجر به وخامت اوضاع انسانی در این کشور شده و سازمان‌های حقوق بشری را به محکوم کردن اقدامات عربستان واداشته است.
کد خبر: ۱۰۲۶۴۴۱

نکته مهم و تاسف‌بار دیگر در عرصه میدانی یمن نیز قدرت گرفتن و گسترش حیطه عملکرد داعش و القاعده بخصوص در نواحی جنوبی یمن است. وجود چنین شرایطی سبب شده است تا ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی بکوشد با ورود به عرصه‌های گوناگون، بحران یمن را به سوی یک پایان رضایت‌بخش برای خود سوق دهد.

از این رو در ماه‌های اخیر سیاست‌های عربستان و همچنین واکنش‌های ارتش و نیروهای مردمی یمن دچار تحولاتی شده که وضعیت میدانی یمن را نسبت به گذشته متفاوت کرده است. نکته نخست تغییراتی است که عربستان در کابینه‌ و مقامات نظامی و نیز سیاست‌های نظامی خود ایجاد کرده و می‌کوشد تحولات میدانی یمن را به گونه‌ای فراگیرتر و سریع‌تر به پیش ببرد. به عبارت دیگر «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان، با گرفتن تائیدات لازم از دولت آمریکا و انگلیس و البته گرفتن قول دریافت کمک‌های تسلیحاتی از سوی این کشورها، آرایش قوای جدیدی را برای مقابله با «حوثی‌ها» و نیروهای «علی عبدالله صالح» رئیس‌جمهور سابق یمن رقم زده است.

تحول دوم استفاده نیروهای یمنی از موشک‌های بالستیک برای حمله به مواضع سعودی است که این امر نیز شرایط یمن را به گونه‌ای اساسی عوض کرده و ضمن هزینه دار کردن شرکت نیروهای ائتلاف در جنگ، حتی سبب شده عربستان به تجدید نظر در سیاست‌های امنیتی و نظامی خود بپردازد و پادشاه این کشور نیز خواستار تشکیل مرکزی به نام «امنیت ملی» شود. ریشه نگرانی‌های امنیتی عربستان به آنجا بازمی‌گردد که در شرایط کنونی نیروهای انصارالله به همراه ارتش یمن مهم‌ترین نقش را در تحولات میدانی یمن ایفا می‌کنند. انصارالله با حمله به مرزهای جنوبی عربستان، حمله به ناوها در دریای سرخ و همچنین شلیک دو موشک به جده و ریاض توانسته تا حدودی در جنگ ایجاد موازنه و برای سعودی‌ها چالش ایجاد کند. با وجود این، عربستان بازنده کامل عرصه میدانی یمن نیست. در حالی که استان‌های شمالی به دژ مستحکم ارتش و نیروهای مردمی تبدیل شده، استان‌های جنوبی در اشغال شبه نظامیان طرفدار منصورهادی و نیز داعش و القاعده قرار دارند و عربستان موفق شده است با دلارهای نفتی خود برخی جوانان فقیر این استان‌ها را به سوی خود جلب کرده و آنها را در مقابل ارتش و کمیته‌های مردمی قرار دهد. شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس نیز که سیاست آنها همواره تائید و دنباله‌روی از عربستان سعودی بوده است، در وضعیت کنونی نیز در مجامع منطقه‌ای همچون شورای همکاری خلیج‌فارس و نیز در مناسبات دوجانبه از اقدامات و رویکرد نظامی عربستان در یمن حمایت می‌کنند. کشورهای مصر و اردن هم هرچند با اعزام نیرو برای شرکت در عملیات زمینی یمن مخالفت کرده‌اند، اما به‌واسطه هواپیماها و کشتی‌های جنگی که در اختیار نیروهای ائتلاف قرار می‌دهند، در جنگ یمن مشارکت دارند و می‌کوشند از این طریق حمایت‌های مالی عربستان از کشورشان را افزایش دهند.

در این میان رژیم صهیونیستی هم با استفاده از موقعیت جنگی و بحرانی حاکم بر یمن می‌کوشد اولا نفوذ نیروهای افراطی را در جنوب یمن و خصوصا باب‌المندب افزایش دهد و از این امر به عنوان یک عامل فشار بر چین، مصر و سایر کشورها استفاده کند، ثانیا جبهه کشورهای عربی را هر چه بیشتر در مقابل ایران قرار دهد.

در عرصه بین‌الملل نیز عربستان حامیان سرسختی دارد. آمریکا و انگلیس تاکنون بیشترین حمایت‌ها را از عربستان کرده‌اند و نفوذ و نقش زیادی در بحران یمن دارند. ظاهرا پرداخت 200 میلیارد دلار از سوی مقامات سعودی به آمریکا به عنوان هزینه کمک واشنگتن به ریاض در جنگ یمن سبب شده تا فروش تسلیحات به عربستان سعودی که سال 2016 توسط اوباما متوقف شد، در دولت ترامپ مجددا مورد بحث قرار بگیرد.

بریتانیا نیز که با چالش خروج از اتحادیه اروپا و عمل به عنوان یک کشور مستقل مواجه است، کوشیده با سفرهای مکرر به کشورهای خاورمیانه و شرکت در نشست شورای همکاری خلیج‌فارس، از مواضع ائتلاف عربی در یمن و نیز مقابله با ایران حمایت کند تا متقابلا بتواند با فروش تسلیحات، رونق اقتصادی را برای کشورش به ارمغان آورد و همچنین با جلب سرمایه‌گذاری‌ها و حمایت‌های مالی این کشورها، تنش‌های اقتصادی ناشی از خروج از اتحادیه اروپا را به حداقل برساند. البته انگلستان تاکنون 194 مجوز صادرات سلاح به عربستان سعودی به ارزش 3/3 میلیارد پوند را صادر کرده است. با وجود حمایت‌های فوق، به نظر می‌رسد اخیرا مسائلی در حواشی جنگ یمن به وجود آمده که تحولات این کشور را به سمت پایان جنگ و حل سیاسی آن به پیش می‌برد. نخست این‌که مشکلات اقتصادی عربستان باعث می‌شود ریاض خود را از درگیر شدن در یک جنگ فرسایشی و در نتیجه باج دادن‌های مکرر و دنباله‌دار نجات دهد و ضمن این‌که با موشک‌ها و تسلیحات آمریکایی و انگلیسی وضعیت میدانی یمن را به نفع خود تغییر می‌دهد، آرام‌آرام فضا را برای نشستن بر سر میز مذاکره مهیا کند.

نکته دیگر آن‌که تعداد بالای تلفات غیر نظامیان در حمله‌ها به یمن و جنجال‌های پیرامون آن، عربستان را به پایان جنگ یمن نزدیک‌تر می‌کند. با وجود این، نبود اتحاد فراگیر و سراسری بین نیروهای داخلی یمن از یکسو و منافع گوناگون و متناقض نیروهای درگیر در این جنگ از سوی دیگر از عواملی هستند که رسیدن به توافقی سیاسی و صلح فراگیر را در این کشور فقیر حاشیه خلیج عدن دشوار می‌سازند.

دکتر محمدمهدی مظاهری

استاد دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها