60 سال روزنامه‌فروشی روی موتور ...

هر روز با بی‌تفاوتی و سادگی از کنارش عبور می‌کردم بدون این که توجهی به او و کاری که انجام می‌داد، داشته باشم. اما گویی او برای توقف عابران لحظه‌شماری می‌کرد و با ملاقات آنها دلگرمی‌اش به کارش بیشتر می‌شد.
کد خبر: ۹۷۶۱۱۹

زمانی که با یکی از مشتریانش گرم صحبت بود توجه مرا به خود جلب کرد و آن موقع بود که برای همنشین شدن با وی مشتاق صحبت‌هایش شدم. روز بعد که به دیدارش رفتم دقایقی منتظر شدم. لحظاتی نگذشته بود که او را دیدم عاشقانه و با شور و شوق خاصی موتورش را در چهارراه شریعتی تبریز در جایگاه همیشگی‌اش پارک کرد و آرام و آرام بساط روزنامه‌های خود را برای فروش روی موتور گسترد و از آنجایی که قطره‌های نم‌نم باران به استقبالش آمده بود کیسه پلاستیکی بزرگی روی روزنامه‌ها و مجلات خود کشید تا قطره‌های باران آنها را بوسه باران نکند.

وقتی بارش باران شدت گرفت آهسته به کنار خیابان به زیرسایبان مغازه‌ای خزید. گویی همه مراجعان و مشتریان وی از نوع و نحوه فروش روزنامه‌هایش آگاه بودند. آنها که قصد خرید داشتند روزنامه یا مجله را برداشته و پولش را در ظرف پلاستیکی که گوشه بساطش جای گرفته بود می‌گذاشتند و اگر نیاز بود بقیه پولشان را از همان کاسه بر‌می‌داشتند.

او ستار چاراستاد معروف به عادل متولد 1310 تبریز است.

او بیش از 60 سال سابقه فعالیت مطبوعاتی دارد. او تا ظهر با موتورش به فروش سیار و دستی روزنامه پرداخته و از ساعت دو بعد از ظهر تا شب نیز در چهارراه شریعتی تبریز با خوانندگان ثابت خود روزگار سپری می‌کند.

مشتریان وفادار

60 سال روزنامه فروشی ثابت و سیار در گرمای تابستان و سرمای زمستان او را آبدیده و شریک غم و شادی مردم کرده است و مشتریانش بعد از یک روز کاری خسته‌کننده گوش‌های شنوای او را مرهمی‌ برای درد دل‌های خود می‌دانند.

او مشتریانی به قدمت 50 و 60 ساله با سلایق و گرایشات مختلف دارد و آنها هستند که انگیزه و اشتیاق او را برای شروع روزی جدید و نو برمی‌انگیزند.

تمامی ‌اهالی و کسبه خیابان شریعتی و خیابان‌های اطراف او را می‌شناسند چرا که مشتریان دائمی ‌او هستند و اگر روزی او را ندیده یا تاخیر داشته باشد جویای احوالش می‌شوند.

ستار چار استاد تقریبا بیشتر روزنامه‌های سراسری و برخی روزنامه‌های محلی را می‌فروشد و معتقد است که هر کدام از روزنامه‌ها مشتریان خاص خود را دارد. جوانان روزنامه‌های جام‌جم، ایران و روزنامه‌های ورزشی و برخی افراد میانسال نیز روزنامه‌های کیهان و اطلاعات را با سلایق خود سازگار می‌دانند.

روزنامه فروش با سابقه تبریز، خاطره‌ها و حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. او روزنامه‌فروشی را عشق و علاقه خود می‌شمارد و خرسند است که سهمی ‌هر چند اندک در تعمیم و گسترش فرهنگ عمومی‌ جامعه برعهده دارد.

خاطرات روزهای انقلاب

زمانی که از او درباره خاطرات با مردم بودن پرسیدم، گفت: قبل از انقلاب و در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب که فقط روزنامه‌های کیهان و اطلاعات چاپ می‌شد و من روزنامه‌ها را برای فروش به این مکان می‌آوردم شور و شوق مردم برای خرید روزنامه و خواندن اخبار مبارزات انقلابی بسیار زیاد بود و مردم برای اطلاع از آخرین اوضاع و احوال کشور اجازه نمی‌دادند روزنامه‌ها را روی موتور پهن کرده و بفروشم بلکه روزنامه‌ها را همان دقیقه از دستم می‌قاپیدند.

بی‌گلایه

ستار چار استاد روزنامه‌خوانی را دربین مردم رو به افزایش ارزیابی کرده و می‌گوید: روزنامه در سبد خرید مردم جاپایی برای خود باز کرده است. البته با توجه به برخی شرایط جامعه گاهی اوقات با رکود و کاهش فروش مواجه شده و مردم به راحتی روزنامه را حذف می‌کنند و برخی اوقات نیز با افزایش و گیرایی همراه است.

او متفاوت‌تر از سایر روزنامه‌فروش‌ها و کیوسک‌داران مطبوعاتی است چرا که روزنامه‌های خود را درجایی به نام کیوسک و دکه نمی‌فروشد و موتورش جایگاه و مامن خاص او برای کسب روزی حلال است. او مشکلی از جهت عوارض و اجاره ماهانه با شهرداری را مطرح نمی‌کند. حتی بحث بیمه را نیز لابه‌لای حرف‌ها و صحبت‌های خود بر زبان نمی‌آورد.

نمی‌دانم شاید او به این نوع زندگی و یافتن روزی و کسب درآمد عادت کرده است.

معصومه درخشان - روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها