اقتصاد، قربانی سیاست‌های غلط منطقه‌ای

ترکیه در شرایطی بتازگی به دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی برآمده است که با توجه به مواضع ضداسرائیلی مقامات این کشور در گذشته، بسیاری از تحلیلگران از مواضع جدید ترکیه متعجب شده‌اند.
کد خبر: ۹۲۰۶۸۱

این کشور در سال‌های گذشته در مسائل منطقه نیز دست به تصمیم‌گیری‌هایی زده است که به روشنی می‌توان متوجه اشتباه بودن آنها شد. درباره این‌که ریشه چنین تصمیم‌گیری‌هایی به کجا برمی‌گردد با دکتر احمد کاظمی، کارشناس مسائل ترکیه گفت‌وگو کرده‌ایم. او ریشه بسیاری از این مسائل را به موضوع شروع جریان بیداری اسلامی در منطقه مرتبط می‌داند. مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:

این روزها شاهد تحولات اساسی در کشور ترکیه هستیم، به‌ویژه پس از جابه‌جایی در برخی مسئولیت‌های این کشور از جمله پست نخست‌وزیری؛ ریشه این تغییر و تحولات چیست؟

برای تبیین شرایط واقعی امروز ترکیه باید نگاهی به روند روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و فرآیند قدرت‌گیری این حزب در داخل ترکیه داشت. حزب عدالت و توسعه در سال 2001 با آرای مردم ترکیه به قدرت رسید که این مدت را می‌توان به دو مقطع تقسیم کرد. دوره اول، یک دوره ده ساله از سال 2001 تا سال 2011، یعنی سال آغاز جریان بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقاست. در این دوره، سیاست خارجی و داخلی ترکیه، مولفه‌هایی داشت که مهم‌ترین آنها موفقیت حزب عدالت و توسعه برای بهبود شرایط اقتصادی، رفاهی و معیشتی مردم ترکیه بود. حزب عدالت و توسعه در شرایطی در آن مقطع به قدرت رسید که وارث اقتصاد دولت‌های شکننده ائتلافی در ترکیه بود؛ دولت‌هایی که در واقع موجب ورشکستگی بسیاری از بانک‌ها و موسسات و مراکز مالی و تجاری در ترکیه بودند. اما حزب عدالت و توسعه با آن محبوبیت و برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و سیاست خارجی اقتصادمحوری که داشت توانست درآمد سرانه ملی و رشد اقتصادی در ترکیه را به شکل محسوسی افزایش دهد و اساسا یکی از مهم‌ترین دلایل محبوبیت و جایگاه اجتماعی حزب عدالت و توسعه در ترکیه، بحث اقتصادی بود. در آن مقطع مولفه مهم دیگر، اجرایی شدن سیاست «دوستی با همه همسایگان» و یا تز «مشکل صفر با همسایگان» بود که توسط آقای داوود اوغلو، وزیر خارجه و نخست‌وزیر پیشین ترکیه مطرح شده بود و ایشان قبل از وزارت خارجه، در کسوت استاد دانشگاه، کتابی را درباره همین موضوع منتشر کرده بود. نتیجه چنین سیاستی این بود که ترکیه بسیاری از مشکلاتی را که با یونان در دریای اژه داشت و گاهی حتی به برخوردهای محدود نظامی دو طرف منجر می‌شد برطرف کرد. همچنین توانست با ارمنستان که روابط دیپلماتیک و رسمی نداشت، دو پروتکل عادی‌سازی روابط در سال 2009 در زوریخ سوئیس، امضا کند که در واقع اقدام بی‌سابقه‌ای برای بهبود روابط آنکارا و ایروان و حل مشکلاتی بود که بواسطه کشتار 1915 ارامنه در دوره عثمانی‌ها ایجاد شده بود.

همچنین شاهد تحولاتی در روابط ترکیه با عراق و سوریه بودیم و این در حالی بود که در سال 98، نیروی زمینی ترکیه با تمرکز در مرز سوریه تا آستانه ورود نظامی به سوریه پیش رفته بود. بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه شاهد بودیم که برنامه همکاری‌های راهبردی دو کشور در سفر آقای اردوغان به سوریه امضا شد و دو طرف برای لغو ویزا همکاری کردند و آقای اردوغان، آقای بشار اسد را در آن مقطع به عنوان دوست ترکیه خطاب کرد. در مورد ایران نیز شاهد بودیم که خصوصا در حوزه اقتصادی، بحث هدف‌گذاری مبادلات تجاری دو کشور تا مبلغ 30 میلیارد دلار در سال برنامه‌ریزی شد. در مورد مساله فلسطین و رژیم صهیونیستی نیز شاهد برخورد آقای اردوغان با شیمون پرز، رئیس وقت رژیم صهیونیستی در حاشیه اجلاس داووس سوئیس بودیم که اسرائیل را کودک‌کش خواند و با آن برخورد سیاسی و انعکاس گسترده این موضوع از سوی رسانه‌ها، ترکیه سعی کرد با موضع‌گیری علیه رژیم صهیونیستی، وجهه‌ای را در میان مسلمانان کسب کند.

ترکیه، زمانی به موضعگیری‌های ضد اسرائیلی در میان مسلمانان معروف بود اما امروز به دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم‌ صهیونیستی است؛ از سوی دیگر همان‌طور که اشاره کردید فردی چون داوود اوغلو، تز سیاست تنش صفر با همسایگان را مطرح کرد اما این کشور در حال حاضر، یکی از تنش‌آفرین‌ترین کشورهای منطقه است. مقامات ترکیه چگونه چنین تناقض‌هایی را برای مردم کشورشان توجیه می‌کنند؟

ترکیه در مورد موضوع افکار عمومی داخلی در سال‌های اخیر با نوعی پارادوکس مواجه شده است. از یک سو شعار مبارزه با تروریسم داده است اما از سوی دیگر مردم ترکیه شاهد تحرکات گسترده گروه‌های تکفیری، جبهه‌النصره و داعش در داخل ترکیه بوده‌اند. از سوی دیگر ترکیه قبلا بحث تعلیق روابط با رژیم صهیونیستی را مطرح می‌کرده در حالی که الان در شرایطی روابط خودش را با رژیم صهیونیستی عادی کرده است که حتی حاضر شده از بعضی شروط اساسی خودش مثل بحث پایان محاصره غزه، به طور کامل چشم‌پوشی کند. آنچه مشخص است این است که در این روند، برخوردهای ترکیه برخوردهای ایدئولوژیک نبود بلکه این کشور صرفا به دنبال منافع اقتصادی بود و با یک رویکرد عملگرایی با موضوعات برخورد کرده است. به همین دلیل از آنجا که چنین پارادوکسی در داخل ترکیه قابل توجیه نیست به نظر می‌رسد دولت حاکم برای حل موضوع نزد افکار عمومی یا کاهش تبعات آن، دو راهکار اصلی را در پیش گرفته است. راهکار اول، تغییراتی است که در نخست‌وزیری ترکیه ایجاد شده و شاهد حذف آقای داوود اوغلو و روی کار آمدن بن علی ییلدیریم به عنوان یک چهره تکنوکرات هستیم که در کارنامه‌اش صرفا انجام پروژه‌های بزرگ اقتصادی و بازسازی کشور، به چشم می‌خورد. آقای اردوغان با انتصاب چنین فردی سعی می‌کند آن پایگاه اجتماعی را که ناشی از قدرت حزب عدالت و توسعه در بهبود اوضاع اقتصادی مردم بوده است، حفظ کند. در واقع به نظر می‌رسد آقای اردوغان دست به یک تقسیم کار زده است و با انتصاب آقای ییلدیریم سعی کرده است حل معضلات معیشتی، رفاهی و اجتماعی مردم را به یک چهره باتجربه بسپارد و بتواند با تقویت این روند همچنان آن جایگاه اجتماعی حزب عدالت و توسعه را حفظ کند و در عین حال در مسائل سیاسی، امنیتی و پرونده‌های منطقه‌ای، خودش به شکل مستقیم ورود داشته باشد که در همین یک ماهی که این تغییر و تحولات انجام شده است مصداق‌های این تقسیم کار مشخص است.

بنابراین بهبود وضعیت اقتصادی ترکیه برای افزایش رضایتمندی مردم یکی از مهم‌ترین راهکارهاست. کما این‌که در تغییر موضعی که ترکیه با رژیم صهیونیستی و روسیه داشته، در هر دو مورد، عوامل و انگیزه‌های اقتصادی نقش دوم را داشتند.

مساله دوم این است که طی سال‌ها و خصوصا ماه‌های اخیر تمام رسانه‌های منتقد در ترکیه بشدت تحت فشار قرار گرفته‌اند و بر اساس گزارش خیلی از سازمان‌های بین‌المللی مرتبط با خبرنگاران، ترکیه به زندان بزرگی برای خبرنگاران و رسانه‌های آزاد تبدیل شده و شاهدیم که ساختار خیلی از غول‌های بزرگ رسانه‌ای از جمله مجموعه روزنامه زمان که رسانه مطرحی در ترکیه است با فشارهای دولت، دچار تغییر شده و نیروهایی که دارای گرایش به حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان هستند در این رسانه‌ها روی کار آمده‌اند. بنابراین شاهد هستیم که در داخل ترکیه، نوعی یکدستی و انحصار رسانه‌ای ایجاد شده و رسانه‌ها عمدتا سعی می‌کنند سیاست‌های متناقض و پارادوکسیکال ترکیه را توجیه کنند.

جمهوری اسلامی ایران در سال‌های اخیر با وجود اختلافات منطقه‌ای فراوانی که با ترکیه داشته تلاش کرده این اختلافات را مدیریت کند و اجازه ندهد روابط دو کشور به سمت تیرگی برود که در همین رابطه می‌توان به رفت‌وآمدهایی که میان مقامات دو کشور با وجود همه اختلاف نظرها انجام می‌شود، اشاره کرد. با توجه به ادامه سیاست‌های قبلی از سوی ترکیه، آینده روابط دو کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مجموعه‌ای از مسائل متعدد اقتصادی، سیاسی و امنیتی، دو کشور ایران و ترکیه را به یکدیگر پیوند داده است. وجود مرز طولانی، وجود جغرافیایی که در ایجاد نقش ترانزیتی برای دو کشور، نقش کاملا موثر و مکملی را دارد، همچنین مباحث انرژی و مباحث متعدد اقتصادی موضوعاتی هستند که دو کشور را به یکدیگر پیوند داده‌اند. کما این‌که با وجود اختلاف نظرهای سیاسی که در سال‌های اخیر بین ترکیه و ایران بوده است دو طرف سعی کرده‌اند که در بعد اقتصادی، روابطشان را به صورت پویا و رو به جلو حفظ کنند و در همین زمینه شاهد افزایش مبادلات تجاری ایران و ترکیه به 30 میلیارد دلار در سال بودیم که در ماه‌های اخیر نیز از سوی مقامات دو کشور مجددا مورد تاکید قرار گرفت. اینها به این دلیل است که اقتصاد ترکیه بویژه با مشکلاتی که به دلیل سیاست‌های منطقه‌ای ترکیه در روابط با همسایگانش ایجاد شده است و تبعاتی که برای بخش گردشگری و ترانزیتی و تجاری ترکیه پیش آمده است به همکاری با ایران در حوزه‌های مختلف نیاز دارد. به همین دلیل خصوصا از سوی ترکیه به چنین مبادلاتی، نیاز احساس می‌شود و ایران نیز با توجه به گشایش اقتصادی که خصوصا در بحث روابط خارجی پس از برجام (هرچند به صورت محدود ولی در مقایسه با گذشته) ایجاد شده است احساس می‌کند فضای خوبی برای همکاری میان دو کشور وجود دارد.

آنچه که مسلم است این است که روابط ایران و ترکیه حداقل در 400 سال گذشته که مرزهای دو کشور تغییری پیدا نکرده است روابطی مسالمت‌آمیز بوده و اکنون نیز گذشته از پیوند‌های اقتصادی، به نظر می‌رسد که ترکیه به این نتیجه رسیده است که سیاست‌های انحصارطلبانه یکجانبه تهاجمی در پرونده‌های منطقه‌ای نفعی را عاید این کشور نمی‌‌کند. با وجود رجزخوانی برخی از مقامات ترکیه، واقعیت این است که اقتصاد ترکیه، کشش هزینه‌های بیشتر از این را ندارد و تبعات امنیتی که همکاری با گروه‌های تکفیری و تروریستی برای جامعه ترکیه داشته است و نیز شکاف‌هایی که از لحاظ قومی و ایدئولوژیک در جامعه ترکیه ایجاد شده است؛ همگی نتیجه و تبعات چرخشی است که در سیاست خارجی ترکیه در سال 2011 ایجاد شده است. بنابراین به نظر می‌رسد ترکیه به دنبال نوعی تعدیل مواضع و بازنگری در سیاست‌های خودش است. البته نخبگان ترکیه به دنبال مدلی برای خروج آبرومندانه از این وضعیت هستند و مطمئنا در این روند، همکاری با کشورهای منطقه می‌تواند به ترکیه کمک کند.

حسین نیک‌پور / روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها