در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
او که مرا به واسطه یکی از دوستان پیدا کرده بود، خودش و شرکتش در شهر دیگری قرار داشتند و همین مساله باعث شد گفتوگوی کاری ما تلفنی انجام شود و من او را تا زمان تحویل فاز اول پروژه نبینم. خواستههایش را همان بار اول با یک فایل پیدیاف در تلگرام ارسال کرد که شامل چند پاراگراف کوتاه و گنگ بود و در همان فایل، دو لینک گذاشته شده بود که برای توضیح بیشتر به این دو لینک مراجعه شود. من بدون اینکه آدرس URL لینک را نگاه کنم لینک را در مرورگر کپی کردم و به سایت یکی از بزرگترین شرکتهای فعال در حوزهای رسیدم که شرکت سفارشدهنده پروژه به من در یکی از زیرمجموعههای آن حوزه کار میکند. آدرس به اپلیکیشنی ختم میشد که بهطور رایگان برای نمونه در سایت شرکت بزرگ گذاشته شده بود.
سفارشدهنده پروژه قصد داشت کاری را انجام دهد که بشدت در کشور ما و در حوزه فناوری اطلاعات متداول است؛ کپیبرداری از نمونه خارجی.
به نمونه خارجی مراجعه شود
سفارشدهنده پروژه در صحبتهای بعدی متذکر شد دوست دارد شبیه اَپ خارجی کار کند، اما تنها بخشی را که دوست دارد کپی نباشد و از اول تولید شود به من سپرده، با وجود این میخواهد بخشی که من انجام میدهم با استانداردهای خارجی و چیزی شبیه همان اَپ باشد نه نمونههای «ایرانیزه» شده. از آنجا که با خودم قرار گذاشته بودم به کاری نه نگویم، با اینکه از مخالفان ورود به پروژههایی از این دست هستم، کار را قبول کردم. در طول اجرای پروژه هرجا من یا واگذارکننده پروژه ـ که بهتر است او را «موکل» بنامم ـ به مشکلی برمیخوردیم، او بسرعت در تلگرام این جمله نغز را مینوشت: «به نمونه خارجی مراجعه شود.» یک بار هم که من از این پاسخ کلافه شده و با اصرار از موکلم خواسته بودم بهطور دقیق و اینبار کتبی و نه تلفنی بنویسند که چه میخواهد، پاسخی کتبی که گرفتم این بود: «لازم نمیبینم نکته جدیدی اضافه شود. هرچه بوده در همان فایل اول گفته شده است. کار باید خوب باشد. (استیکر صورتک خندان) نمونه خارجی هم معرفی شده که هرجا ابهامی پیش آید به آن مراجعه شود. (استیکر انگشت اشاره به بالا)» با خودم فکر کردم وقتی یک مهندس برای تشریح دقیق کل مجموعه خواستههایش از «صفتی نسبی» همچون «خوب» استفاده میکند که از نظر هر کس معنی و درجهای متفاوت دارد، دیگر چه کار میشود کرد؟
این اتفاقی است که فکر میکنم برای بسیاری رخ داده است. برای بسیاری از ما نه بهعنوان فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات بلکه بهعنوان کاربر نهایی ممکن است تاکنون این سوال بارها پیش آمده باشد که چرا تقریبا بیشتر نرمافزارها، اَپها، سایتها و زیرساختهای ایرانی تا حد زیادی کپیبرداری شده از نمونههای خارجی است؟ چرا در موارد زیادی حتی رنگ منوها، گرافیک، چیدمان و شکل نهایی کار تا این حد نزدیک به نمونه خارجی است و این نزدیکی هم در واقع مشابهسازی یک به یک یا عین به عین نیست، بلکه عموما تقلیدی بسیار نخنما از نمونههای موفق خارجی است. در کنار این پدیده، به واژگانی حاوی بار معنایی تحریف شده برمیخوریم؛ واژگانی چون «بومیسازی». چرا این روال همچنان ادامه دارد و چرا با وجود تعداد زیاد فارغ التحصیلان کشور وضعیت بهبود نمییابد؟
کپیرایت و کپیکاری
نبود کپیرایت یا همان قوانین حقوق مالکیت مادی و معنوی و قوانین حاکم بر ثبت ایده یا Pattent در کشور ما در حوزه نرمافزار و آثار، بزرگترین لطمه را به حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات زده است. این لطمه تا حدی بزرگ است که در مواردی حتی مدیران شرکتهای آیتی و خود برنامهنویسان هم آن را فراموش کردهاند.
بسیاری از برنامهنویسان وقتی قیمت خود را به سفارشدهنده اعلام میکنند این جمله را از مدیر یا شخصی که سفارشدهنده پروژه است، میشنوند: «مهندس اینجوریها هم نیست! ما ویندوز را از سر کوچه با هزار تومان میخریم. نرمافزار شما یعنی از ویندوز هم پیچیدهتر است؟» یا این که: «شما که راحتید. نرمافزاری را که باید 20 هزار دلار یعنی چیزی حدود 70میلیون تومان پولش را بدهید با هزار تومان از سرکوچه میخری.»
آسیب آشکار فقدان کپیرایت و سیستم ثبت قانونی ایده این است که هر لحظه همان بلایی به سر نرمافزار یا ایده شما میآید که بر سر دهها هزار نرمافزار دیگر در کشور آمده و از انواع بستههای نرمافزاری سر در خواهد آورد که نامی از مترادف کلمه پادشاه در زبان انگلیسی دارند. نرمافزار یا ایده براحتی کپی میشود و دیگران با زحمت شما پول خوبی به جیب میزنند.
آسیب پنهان نبود قوانین مالکیت مادی و فکری این است که نرمافزارهای تخصصی برای برنامهنویسی بسیار گران هستند و در کشورهای دارای قوانین مالکیتی، این نرمافزارها را هر کسی نمیتواند تهیه کند، اما در ایران قضیه کاملا برعکس است. بهاینترتیب راه ورود افراد با تجربه کم به حوزهای کاملا تخصصی و نیازمند تجربه زیاد میشود. اتفاق بعدی در این فرآیند زمانی میافتد که برنامهنویسان مبتدی یا کم تجربه یا کار نابلد، وارد کاری جدی میشوند.
کسی که در این حوزه تجربه دارد، وقتی پروژهای را میبیند، آن را تحلیل میکند و براساس همان تحلیل به سفارشدهنده پروژه قیمت میدهد. افراد کمتجربه دو رویکرد در پروژهگیری دارند؛ اول اینکه نمیدانند وارد چه کاری میشوند و برآورد اشتباه از کار باعث میشود قیمت پایینی پیشنهاد دهند و وقتی وارد کار میشوند برای جبران این خطا از کار میزنند و به سمت کپیکاری کشیده میشوند. رویکرد دیگر این است که به هر قیمتی که شده رقبا را حذف کنند و برای این کار دامپینگ یا قیمت دادن پایینتر از قیمت رقبا و حتی پایینتر از قیمت واقعی اتفاق میافتد. محصول چنین فرآیندی نرمافزاری با عیوب زیاد است که آسیب آن در شرکتهای کوچک کم خواهد بود و ممکن است شرکت سفارشدهنده تا مدتی با همان عیوب سر کند، اما تاثیر مخرب چنین روندی در تولید نرمافزارهای صنعتی یا نرمافزارهایی که برای کارهای بزرگ استفاده میشود بینهایت مخرب است و شاید ضرر و زیانی بشدت بزرگ را متوجه نهتنها سفارشدهنده نرمافزار کند، بلکه در لایه کاربری نهایی هم مشکلهای زیادی را به وجود آورد.
در ایران برنامهنویسان باتجربه در اتفاق دیگری هم اشتراک دارند. بیشتر نرمافزارنویسان باتجربه وقتی وارد پروژهای میشوند که کارفرما یک بار و پیش از این، برنامهای را به برنامهنویس دیگری سفارش داده و نرمافزار بد از آب درآمده و الان بعد از گذشت مدتی و خسارتهایی که وارد آمده، به فکر این افتاده تا به جای اینکه ارزانترین گزینه را انتخاب کند، سراغ افراد باتجربه برود تا کارش انجام شود. بنابراین نبود کپیرایت باعث شده اتفاقهای بدی در کشورمان در این زمینه رخ دهد. در ایران به دلیل نبود قانون کپیرایت، ارزش نرمافزار به معنی واقعی شناخته نمیشود و نرمافزارنویسان به خیلی از شرایط مجبور میشوند.
برداشتی بومی از «بومیسازی»
بومیسازی به سادهترین تعریف یعنی سازگار کردن نرمافزار یا مدل تجاری و مدل ارائه خدمت با شرایط «واقعی» یک منطقه. مثلا در ایران، مبانی اقتصادی ما با مبانی اقتصادی خارجی فرقهای اساسی دارد یا حسابداری در ایران با حسابداری در بسیاری از کشورها فرق دارد. از طرف دیگر، چون هزینهای که برای نرمافزار در ایران میشود، هزینه واقعی نیست و کمتر از آن چیزی است که واقعا باید باشد، بومیسازی حتی در شرکتهای بزرگ نرمافزاری در ایران به معنی استفاده از منبع برنامهای خارجی، ترجمه منوها، دیالوگها و پیغامهای برنامه و تغییر سیستم تاریخ از میلادی به شمسی و قمری و تغییر سیستم پولی از دلار و یورو و روبل و روپیه به ریال است. این روالی است که در تعداد زیادی از برنامههای بومیسازی شده اتفاق میافتد. بومیسازی درحقیقت این چیزی نیست که به کرات در کشورمان اتفاق افتاده است. این برداشت از بومیسازی متاسفانه تحت شرایط اشاره شده، بومی شده است.
امید برای بهتر شدن
هرچند بعید است در شرایط پساتحریم و پسابرجام، عضویت ایران در سازمان جهانی تجارت اتفاق بیفتد و ایران خسارتهای نقض قانون کپیرایت را به صاحبان کپیرایت بپردازد یا اینکه صاحبان کپیرایت همچون مایکروسافت از حق خود بگذرند، اما اگر حتی چیزی شبیه کپیرایت و قانون مالکیت فکری آن هم فقط در خاک ایران وجود داشته باشد، میتواند باعث رفع بسیاری از مشکلات در حوزه تولید نرمافزار شود. با وجود این امید به بهتر شدن نباید کمرنگ شود. در کنار این مساله باید ارزش واقعی کارها از سوی صاحبان سرمایه و کارفرمایان درک شود. دوباره کاریها بجز اتلاف انرژی و سرمایه، باعث اتلاف مسالهای برگشتناپذیر به نام زمان است.
محمدعلی پورخصالیان
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم