او نوروز امسال با سریال «روزهای بد به در» مهمان خانه مخاطبان بود و در این سریال نقش پرویز را بازی کرد. برای برق نورد فرقی نمیکند در سریال جدی بازی کند یا طنز. از سوی دیگر کوتاهی یا بلندی نقش هم برایش اهمیت ندارد و فقط علاقهمند است نقشاش را بدرستی ایفا کند. او معتقد است اگر زمان بیشتری برای تصویربرداری سریال «روزهای بد به در» در اختیار داشتند، حتما نقشش را بهتر از کار در میآورد و حتی لحن جدیدی برای شخصیت پرویز پیدا میکرد. با او درباره این سریال به گفتوگو نشستهایم.
در سریالهای اخیرتان بویژه در آثاری که تم طنز و شیرین دارد، روی صدایتان کار میکنید و این اتفاق در سریال روزهای بد به درهم افتاده است. این پیشنهاد خودتان است یا کارگردانان از شما میخواهند صدایتان را تغییر بدهید؟
پیشنهاد خودم است. کارگردان در این باره دخالت نمیکند و این نوع کار، طراحی خودم برای نقشم است. البته همیشه سعی میکنم با مشورت کارگردان این کار را انجام بدهم. اگر موافق باشد به کارم ادامه میدهم و اگر مخالف باشد، تلاش خواهم کرد مسیر را تغییر بدهم و راه دیگری را انتخاب کنم.
در مجموع هیچ وقت چیزی به من دیکته نشده و همیشه دستم برای ایفای نقشی که به عهده دارم باز است و سعی میکنم آن را برای بیننده ملموس اجرا کنم تا به دلش بنشیند. بدون تردید ابتدا باید خودم نقشم را درک کنم تا بتوانم بدرستی آن را برای مخاطب اجرا کنم. بنابراین ترجیح دادم نقش پرویز را هم نه با لحن معمولی بلکه با لحن دیگر بازی کنم.
این تغییر صدا به خاطر تنوع دادن به شخصیتی است که بازی میکنید؟
وقتی بازیگر قرار است شخصیتی را خلق کند، باید توانایی داشته باشد آن را به لحاظ بصری برای مخاطبش جذابتر کند و این تغییرات بصری باعث تنوع در شخصیت خواهد شد و از نظر محتوایی هم رنگ و لعاب دیگری به کار میدهد.
معمولا این تغییر صدا را برای آثاری که تم طنز و شیرین دارند، انجام میدهم، اما در سریالهایی مثل زمانه و در مسیر زایندهرود که تم جدی داشتند این کار را انجام ندادم و با صدای خودم بازی کردم. به نظرم خلق هر شخصیتی ویژگیهای خودش را دارد و باید بازیگر این توانایی را داشته باشد تا بموقع از فوت و فنهایی که بلد است، استفاده کند. در واقع خود نقش به بازیگر میگوید که چطور عمل کند.
با این که در سریالهای اخیرتان از تنوع لحن استفاده کردهاید، اما لحن شما برای نقش پرویز در سریال روزهای بد به در شباهت زیادی به داوود دزد و پلیس داشت. آیا این مساله تعمدی بود؟
من همیشه تلاش میکنم برای شخصیتهایی که بازی میکنم صداهای جدیدی خلق کنم، اما اگر از نظر نوع صدا این دو نقش را شبیه هم میدانید، کاملا درست است. این اتفاق کاملا تعمدی بود. این صدا را در سریال دزد و پلیس خلق کردم و آنجا نقش آدم به اصطلاح احمقی را بازی میکردم.
در سریال روزهای بد به در فکر کردم شاید بهتر باشد این نوع صدا را روی آدمی که زندگی جدیتری دارد هم امتحان کنم و ببینم جواب میدهد یا نه؛ فردی که معقول و در زندگی جدیتر است. البته به نظر خودم برای سریال روزهایبدبهدر فرصت زیادی برای طراحی شخصیت نداشتم. من روز اول تصویربرداری برای تست گریم آمدم و همان جا باید شخصیت را شکل میدادم.
مسلما اگر زمان بیشتری در اختیار داشتم، لحن دیگری برای شخصیت پرویز خلق میکردم؛ لحنی که برای مخاطب تازه و بکر باشد، اما از آنجا که همیشه کارهای ما به دقیقه نود واگذار میشود، به همین دلیل زمان کافی برای در آوردن شخصیت نداشتیم و باید خیلی سریع کار را ضبط میکردیم.
از این که از همان لحن مشابه استفاده کردید، جواب گرفتید یا نه؟
در روزهای اول تصویربرداری نمیدانستم کارم درست است یا نه، اما بعد از ضبط چند قسمت متوجه شدم خیلی هم کار عجیب و غریبی نیست که از همان لحن استفاده کنم، ضمن این که این لحن روی کاراکتر پرویز هم نشسته است. با توجه به این که این همخوانی به وجود آمد، به کارم ادامه دادم و به نظرم خوب شده است.
شما از تئاتر وارد کارهای تصویری شدید، اما در انتخابهای اخیرتان بیشتر نقشهای طنز را قبول کردید و کمتر نقش جدی مثل سریال زمانه و در مسیر زایندهرود را پذیرفتید. آیا اولویت شما ایفای نقشهای طنز است؟
برایم فرقی نمیکند نقش طنز بازی کنم یا جدی. اولویتم انجام دادن یک کار خوب برای مردم است. بنابراین گونه کار برایم اولویت ندارد و وجود یک متن خوب و منسجم مرا برای ایفای یک نقش خوب جذب میکند؛ نقشی که دوستش داشته باشم و با علاقه و انرژی آن را بازی کنم. کوتاهی یا بلندی نقش هم برایم اهمیت ندارد.
از سوی دیگر فیلمنامههایی که در گونههای جدی و طنز در تلویزیون به من پیشنهاد میشود، متفاوت است. بنابراین متن برای من حرف اول و آخر را میزند. اگر نقشم را دوست داشته باشم، کار میکنم. وقتی فیلمنامهای را میخوانم متن باید به من بگوید من را بخوان و نقش باید کشش لازم را داشته باشد و مرا جذب کند.
در زمان بازی بهتنها مسالهای که فکر میکنم، این است که بتوانم نقش را بدرستی اجرا کنم. وقتی به عنوان بازیگر با قصه ارتباط برقرار کنم و آن را دوست داشته باشم، بدون تردید میتوانم آن را خیلی خوب بازی کنم و مخاطب هم از دیدن آن لذت ببرد.
با توجه به نبود زمان کافی فکر میکنید نتیجهای را که میخواستید، گرفتید و توانستید مواردی را که برای نقش پرویز در نظر دارید، اجرا کنید؟
نه، آن چیزی که میخواستم، نشد. تنها مسالهای که ما را با محدودیتهایی روبهرو میکرد، زمان کم بود، حتی زمان مناسب نداشتیم تا بتوانم با سعید آقاخانی درباره کار گپ و گفت داشته باشم. آقاخانی باید روی همه شخصیتها و کار تمرکز میکرد. بنابراین با زمان کم، ذهن خیلی مشغولی داشت، حتی نمیتوانستیم درباره نقشمان خیلی صحبت کنیم و این مساله باعث شد فقط کلیت کار دیده شود و درباره جزئیات حرفی زده نشود.
پس چطور نقش پرویز را پیدا کردید؟
روز اول تصویربرداری در لوکیشن مدرسه بود و من وقتی وارد مدرسه شدم و تست نهایی گریم هم انجام شد، همان یک روز با نگاه کردن به فضای اطرافم مواردی را برای نقش پرویز پیدا کردم تا بر آن تمرکز و آن را اجرایی کنم. اگر 15 روز زمان داشتیم، شخصیت پرویز بهتر از آنچه میبینید در میآمد. زمان کافی باعث میشد بهتر بتوانیم به تحلیل نقش برسیم.
فیلمنامه قبل از شروع کار نوشته شده بود یا همزمان به دستتان میرسید؟
با چهار یا پنج قسمت فیلمنامه آماده کار را شروع کردیم و هر چه جلوتر میرفتیم، فیلمنامه هم به دستمان میرسید و از قسمت دهم به بعد دیگر داغ داغ فیلمنامه را به دستمان میدادند.
با توجه به این که خاستگاه شما در بازیگری تئاتر بوده و از تئاتر وارد عرصه تصویر شدید و از آنجا که تئاتریها روی ایفای نقشهایشان حساسیت دارند، این که فیلمنامه روزانه به دستتان میرسید، شما را اذیت نمیکرد؟
همانطور که اشاره کردید من وسواسهای خاص خودم را در بازیگری دارم. زمانی که نویسنده را نشناسم و نسبت به کارش شناخت کافی نداشته باشم، بدون تردید روزانه رسیدن فیلمنامه به دستم اذیتم میکند، اما من نویسنده سریال روزهای بد به در را بخوبی میشناختم. با برزو نیکنژاد سریال تلویزیونی دودکش را کار کرده بودم. اتفاقا قلمش را خیلی دوست دارم و به نظرم ویژگیهای منحصربهفردی در نگارش قصه دارد. بنابراین هر زمان به من بگویند فیلمنامه کار نیکنژاد است، بدون تردید قبول میکنم، حتی اگر فیلمنامه کامل نباشد.
قلم برادران قاسمخانی را هم خیلی دوست دارم و با آنها سریالهای دزد و پلیس و ساختمان پزشکان را کار کردم. آنها تکنیک زیادی در نگارش قصه دارند؛ حتی اگر بدانم فیلمنامه را ننوشتند و فقط کارشان در مرحله طرح قصه است، باز هم می پذیرم، چون نسبت به قلمشان آگاهی دارم. زمانی بازی در یک اثر برایم مشکلساز میشود که کار نویسنده و کارگردان را نشناسم.
پس میشود این طور نتیجه گرفت که اعتماد شما به برزو نیکنژاد یکی از دلایل همکاری شما با سریال روزهای بد به در بود؟
بله، تا قبل از سریال دودکش برزو نیکنژاد را نمیشناختم. تا قبل از این سریال هم کاری از او ندیده بودم، اما بعد از آشنایی متوجه شدم قلم او کاریکاتوری است و طنز خاصی دارد. شخصیتهایی که خلق میکند ویژگیهای جالبی دارند، ضمن این که متنی که برزو مینویسد شامل نکات طنز و متلکهای خاصی است که در قصه میاندازد و همین باعث می شود هنگام خواندن فیلمنامه، شوخیهایش را تصویری میبینم.
از سوی دیگر به جزئیات خیلی توجه میکند و این مورد همیشه در متنهایش موجود است. یکی دیگر از ویژگیهای برزو که در سریال روزهای بد به در هم به چشم میخورد، این بود که اتفاقات پشت سر هم چیده میشود و هنوز یک اتفاق تمام نشده، اتفاق بعدی پیش میآید و همین منجر به افزایش بار هیجان قصه میشود. من این هیجان را خیلی دوست دارم و برایم جذابیت زیادی دارد. من از کارهایی که اتفاق در آنها نمیافتد، لذت نمیبرم و حوصلهام سر میرود.
با سعید آقاخانی هم قبلا دزد و پلیس را کار کرده بودم. آن سریال هم متن خوبی داشت که به قلم برادران قاسمخانی نوشته شده بود. به هر حال تجربه همکاری با سعید و برزو باعث شد در این سریال حاضر شوم. از سوی دیگر در این سریال نقش پسر خانواده را بازی میکردم که سنم نسبت به سریال قبلیام دودکش ـ که سرپرست خانواده بودم ـ کمتر بود. این ویژگی را هم دوست داشتم.
آیا خودتان هم موردی به شخصیت پرویز اضافه کردید یا کاملا به فیلمنامه متکی بودید؟
در مجموع خیلی کم پیش میآید که این اتفاق بیفتد. من اصولا خیلی به متن وابسته هستم و متن، حرف اول را برایم میزند. بنابراین سعی میکنم پایبند متن باشم و خوب نقشم را اجرا کنم. خیلی کم اتفاق میافتد که از متن خارج شوم و دیالوگهایم را کم یا زیاد کنم، مگر آن که موردی در فیلمنامه باشد که منظور نویسنده را متوجه نشده باشم و کسی هم که توضیح میدهد، توفیقش مفهوم نباشد. در این صورت دستی کوچک میبرم که آن هم در حد یک جمله است و بیشتر از یک جمله نخواهد بود. در مجموع کاملا به متن وابسته هستم.
اما برخی بازیگران در سریالهایی که تم طنز و شیرین دارند، بیشتر بداهه بازی میکنند؟
من این روش را نمیپسندم، چون باعث میشود کار از یکدستی خارج شود. بازیگر نباید بیجهت در متن دست ببرد و باید به متن پایبند باشد. برزو نیکنژاد که نویسنده سریال دودکش بود به عنوان دستیار کارگردان هم هر روز سر صحنه حاضر بود، اما از آنجاکه فقط نویسنده سریال روزهای بد به در بود، سر صحنه نمیآمد.
با توجه به اینکه سرعت کار در این سریال نوروزی بالا بود، حتی مجال صحبت تلفنی با او برایمان مهیا نبود و من سعی کردم تا آنجا که میتوانم به متن و دیالوگهایم وفادار باشم و فقط در یک سکانس منظور یک جمله را متوجه نشدم که آن را عوض کردم، ولی در مجموع اعتقاد دارم که نباید بازیگر با تغییر دیالوگها کار را از یکدستی خارج کند.
شما در این سریال همراه بیژن بنفشهخواه نقش دوقلوهای ناهمسان را بازی میکردید. گرچه دوقلوهای ناهمسان شبیه نیستند، اما فکر نمیکنید به لحاظ بصری سن شما و بنفشهخواه با یکدیگر نمیخورد و شما چند سال بزرگتر به نظر میرسید؟
در این مورد با شما موافق هستم. به لحاظ بصری انگار بیژن چهار یا پنج سال از من کوچکتر بود. شاید اگر برای بیژن سبیل میگذاشتند تعادل بیشتری برقرار میشد.
در این سریال و سریال دودکش نقش برادر قلدر را ایفا کردید. خودتان تا چه میزان این ویژگی را در سریال روزهای بد به در پررنگ کردید؟
ایده اصلی در متن بود، اما به هر حال در اجرا سعی میکنیم شخصیت را برای بینندگان ملموس کنیم. به همین دلیل هم تلاش کردم این اتفاق را در قصه پررنگ کنم.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
حسن هانیزاده در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با سفیر ایران در روسیه مطرح شد
گیتی خامنه از دغدغههای محیطزیستیاش میگوید
علی داوودی و پدرش در تحریریه روزنامه «جامجم»: